به گزارش می متالز، با توجه به اتخاذ تصمیمات متعدد از سوی دهقان دهنوی رئیس جدید سازمان بورس اوراق بهادار، به سراغ برخی از کارشناسان بازار سرمایه رفتیم تا نظرات آنها را در خصوص تصمیمات اتخاذ شده پس از چند روز و تاثیرات، مزایا و معایب این تصمیمات بر شرایط آتی بازار سرمایه کشور جویا شویم.
در همین راستا در ابتدا با حسین خسرونژاد، از معدود کارشناسانی که در گفتوگوها و مطالب خود به عواقب رشد عجیب بازارسرمایه در ماههای ابتدایی اشاره کرده بود، رفتیم تا در گفتوگویی شفاف به بررسی تاثیرات این تصمیمات بپردازیم:
با سلام خدمت شما و خوانندگان محترمتان، امیدوارم که بابت این مصاحبه که در راستای شفافیت و ارتقای بازار سرمایه کشور میباشد، شخصی رنجیده خاطر نشود.
به اعتقاد بنده با توجه به افت محسوس و شرایط نگرانکننده بازارسرمایه در ماههای اخیر، تنها اشخاصی میتوانستند پس از اخراج یا استعفای جناب آقای قالیبافاصل بر مسند ریاست سازمان بورس بنشینند که یا از فعالان خوشنام و کارآمد بازارسرمایه باشد (تا شاید بتواند بخشی از اعتماد به بازار سرمایه را برگرداند و حتی اقدامات سریعی در بهبود بدنه سازمان بورس انجام دهد) یا شخصی کمتجربه از مکانیزمهای بازارسرمایه باشد که داشتن این سِمت را یک ریسک بزرگ برای خود نداند.
با احترام کامل نسبت به جناب دهقان دهنوی و بر اساس سابقه و رزومه ایشان (که بیشتر در زمینه علوم بانکداری و اقتصاد بوده تا بازار سرمایه)، متاسفانه ایشان از دسته اشخاص بیتجربهای بودند که کاندیدی برای این سمت شده بود.
اینکه به نقل از یکی از اعضای شورای عالی بورس هیچ یک از اهالی بازار سرمایه برای این سمت کاندید نشدند و جناب دهقان دهنوی به ناچار و به دلیل فقدان کاندیدایی با تجربه انتصاب گردیدند، کافی بود تا فعالان بازارسرمایه متوجه شوند که با چالشهای سختی پس از حضور ایشان در بازار سرمایه مواجهاند.
بیشک تمامی این تصمیمات عجولانه و غیرکارشناسی اتخاذ شده روزهای اخیر را از «بازگشت پیشبینی سود»، «مصوبات ۸گانه» و هنرنماییهای تاسفبار دوستان در خصوص دخالت در مکانیزم طبیعی بازارسرمایه را نمیتوان به ایشان نسبت داد چراکه بسیاری از فعالان بورسی از بار علمی ضعیف بدنه سازمان بورس و اعضای شورای عالی بورس که برخی از آنها از دوستان بنده هم هستند، آگاهند.
شاید مهمترین اخبار منتسب به ایشان در روزهای اخیر، مصوبات هشتگانه سازمان بورس و البته تصمیمات عجیب و طنزگونه شورای عالی بورس با حضور ایشان است.
با نگاهی به مصوبات منتشر شده سازمان بورس در روزهای اخیر اعم از بازگشت مجدد پیشبینی سود شرکتها (قطعا ایشان کمتر تاریخچهای را از دلایل حذف این پیشبینیها در سال ۱۳۹۶ به یاد دارند، چون در غیر اینصورت یک راه اشتباه انجام شده را مجدد امتحان نمیکردند)، افزایش اعتباردهی کارگزاریها، ابزارهای صندوق توسعه بازار و ...، میتوان دید که تایید تمامی این تصمیمات عجولانه، ناقص و غیرکارشناسی شده، تنها از سوی شخصی کمدانش میسر است.
سعی میکنم به طور اجمالی در خصوص برخی چالشهای مصوبات اخیر و تصمیمات شورای عالی بورس بپردازم:
در چند ماه اخیر شاهد بلوکه کردن ۳۰درصد از کارمزد کارگزاریها به اسم کمک به حمایت از بازار سرمایه بودیم. آیا مشخص است که این منابع چند ۱۰هزار میلیارد تومانی صرف خرید چه سهامی شده؟ چه شخص و یا اشخاصی مدیریت این خرید و فروش را برعهده دارند؟ خرید و فروش این سهام توسط چه کسانی نظارت میشود؟ آیا اتلاف دهها هزار میلیارد تومان پول تحت عنوان حمایت از بازار سرمایه در شرایط کنونی کشور اقدامی عقلانی است؟ آیا اتلاف دهها هزار میلیارد تومان پول منجر به تغییری در روند نزولی بازار شد که اکنون تصمیم به تامین مالی ۳.۰۰۰ میلیارد تومان دیگر گرفته اید؟
در زمان ریاست شاپور محمدی یکی از بزرگترین چالشهای این سازمان تبعات سنگین خرید اعتباری سهام در چند کارگزاری معلومالحال بود که این موضوع منجر به اتفاقات بسیار ناگواری هم شد. سوال اینجاست که اگر ایشان تجربه و دانش کافی در خصوص ریسکهای خرید اعتباری صنعت کارگزاری و بانکی کشور ندارند، مدیران اطراف ایشان هم نمیتوانند خاطرات تاسفبار گذشته خودشان را برای ایشان تعریف کنند؟ تحمیل چنین ریسکی به صنعت کارگزاری و تبعات آتی آن را شما پاسخگو خواهید بود؟
آیا دوستان حاضر در جلسه تایید این مصوبات نگاهی به بازدهی ۶ماهه و سالانه صندوقهای بازارگردانی در سایت fipiran انداختهاند؛ مکانیزمی طراحی کنید تا به عنوان مثال سرمایهگذاران ناآگاه یونیت صندوقی را با بازدهی سالانه منفی ۸۰درصدی خریداری کنند؟ یا شرایطی فراهم کنید تا مدیران این صندوقها با خریداری یونیتها با کد شخصی، این صندوقها را تبدیل به ابزاری مخرب برای بازارگردانی و کسب منافع شخصی کنند؟ آیا از چرایی به وجود آمدن این صندوقها آگاه هستید؟
شاید در زمان حضور جنابعالی در وزارت اقتصاد به شما هم گفته بودند که مردم به راحتی سهام عدالت خود را طی یک تا دو روز میفروشند و پول آنها را هم پس از یک روز دریافت میکنند. اگر اعطای کارت اعتباری به دارندگان سهام عدالت از حیث جلوگیری از فروش سهام عدالت توسط مردم و فشار عرضه بر نمادها بوده خدمت شما اساتید عارضم که کمتر کسی آخرین سهم عدالت فروخته شده توسط سهامداران را به یاد میآورند و از چند ماه گذشته به لطف حضور بعضی از مدیران در سازمان بورس، امکان فروش سهام عدالت به صفر رسیده است.
متاسفانه یکی از تاسفبارترین و شاید تاریخیترین مجموعه تصمیمات غیرکارشناسانه و مغرضانه که بیشک مبدل به نقطهعطفی برای دستکاریهای بعدی مکانیزم بازار سرمایه خواهد بود تصمیمهای شب گذشته افراد حاضر در شورای عالی بورس بود.
علیرغم احترام برای اعضای شورای بورس، شاید تیم حاضر از حیث استقلال، سطح دانش و ذینفع بودن در تصمیمات، یکی از ضعیفترین تیمهای تصمیمگیرنده در سالهای اخیر است.
جالب آنکه دوستانی که در هفتههای گذشته مدام دولت را بابت دستکاری و دخالت در مکانیزمهای بورسکالا شماتت میکردند، روز گذشته تصمیماتی گرفتند که دقیقا نابودی قوانین، ضوابط و دستکاری مستقیم در مکانیزم بازار سرمایه کشور است.
کسی حق ندارد در مکانیزم قیمتگذاری بورس کالا که غیرمستقیم در زندگی میلیونها نفر تاثیرگذار بوده دخالت کند اما؛ عدهای کمدانش تصمیم میگیرند یکشبه مکانیزم چند ساله بازار سرمایه کشور را به سخره بگیرند.
نکته جالب آنکه چند روز پیش از جلسه شب گذشته شورای عالی بورس، یکی از سفتهبازان قدیمی بازارسرمایه در کانال تلگرامی خود پیشنهادی داده بود که بد نیست آن را بخوانید.
همانگونه که گفتم شاید ورود دهقان دهنوی راه برای ورود برخی مهرههای سوخته بازارسرمایه و تحمیل نظرات و راهکارهای خود باز کرد اما؛ استقلال سازمان بورس چه میشود؟ استقلال شورای عالی بورس چه میشود؟ آیا هر روز باید شاهد اتخاذ تصمیماتی مندرآوردی از سازمان بورس باشیم؟
دامنه نوسان خرید و فروش سهام منفی دو درصد و مثبت ۶ درصد
به نظر شما دامنه نوسان مثبت یک تا مثبت ۱۰ بهتر نبود؟ با چه استدلالی چنین تغییری ایجاد شده؟ آیا این یک سیگنال قوی منفی به بازار بوده که مردم با کمترین زیان فرار کنید و یا شرایطی برای کاسبی و خالی کردن سهام بادکرده برخی از دوستان فراهم کرده اید؟ دوستان معنای کلمه نقدشوندگی را میدانند؟ آیا کسی حاضر است وقتی سهامی را در منفی ۵ درصد نمیخرد آن را در مثبت ۶ خریداری کند؟ آیا پس از رشدی مقطعی شاهد تشکیل صفوف فروش سنگین در نمادها نخواهیم بود؟ میخواهید بازار سرمایه را به رکودی چند ساله ببرید؟
الزام ناشران و سهام داران عمده به انتشار اوراق اختیار فروش تبعی
من نمیدانم این تصمیمات بر چه اساسی گرفته میشود؟ چرا علاقه دارید فعالین بازار سرمایه را بیسواد جلوه دهید؟ سوال من از این نوابغ علوم مالی این است که اگر شرکتی به هر دلیلی اعم از عدم نقدینگی لازم یا عدم اعتقاد به قیمتهای کنونی سهام شرکتش، راضی به انتشار اوراق تبعی نشد سازمان بورس چه اهرمی برای مجبور کردن دارد که از لغت الزام استفاده میکنید؟ به عنوان مثال شرکت فولاد مبارکه را با چند هزار پرسنل تعطیل میکنید و یا نمادش را با چند میلیون سهامدار متوقف میکنید؟
من صمیمانه به نمایندگی از برخی فعالان بازار سرمایه از این دوستان و اساتید خواهش میکنم که کمی صبور باشند و بیشتر از این موجبات بیاعتمادی، بیقانونی و نابودی بازار سرمایه را فراهم نکنند.
"بسیاری از اوقات تصمیم نگرفتن بسیار کم خطرتر از تصمیمات اشتباه گرفتن است."