به گزارش می متالز، به هر حال واقعیتی که به بازار امروز کشور راه یافته است، همین ادغام شرکتهاست؛ چیزی که در بسیاری از دیگر کشورهای پیشرفته جا افتاده است. اینکه شرکتی موفق در صنعتی خاص از سایرین پیشی میگیرد و برای تقویت خود به خرید یا ادغام با شرکتهای کوچکتر در بازار اقدام میکند. به این ترتیب شرکت اولیه، نهتنها سهم بیشتری از بازار را بهدست میآورد و جایگاهش را محکمتر میکند، بلکه خود را از برخی نگرانیها برای مثال در مورد تامینکنندگانش رها میکند. از دیگر اتفاقاتی که امسال شاهد آن بودیم، تغییر مالکیت و واگذاری برخی از موسسات مالی به دیگر بانکها یا موسسات مالی بود. بهعنوان مثال،بانک مرکزی موسسه مالی میزان را به بانک صادرات، موسسه مالی البرز ایرانیان را به بانک تجارت و افضلتوس را به بانک آینده واگذار کرد. این تفاوتی است که ادغام با تملیک دارد. اگرچه معمولا ادغام میان دو شرکتی صورت میگیرد که موجب همافزایی میشوند، ولی تملیک معمولا از سوی سهامداران چندان خبرخوشی در نظر گرفته نمیشود چون در اکثر موارد شرکتی که مالکیتش واگذار میشود اگر ورشکسته نباشد، در شرایط خوبی نیز قرار ندارد. این موضوع میتواند سهامداران شرکت اصلی را دچار نگرانی کند. آمارها نشان میدهند، ادغام و تملیکها در مقیاس جهانی در سال ۲۰۰۷ به بیشترین میزان خود رسیدند. با شروع بحرانهای اقتصادی سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ میلادی این روند با کاهش قابلتوجهی روبهرو شد و در سال ۲۰۰۹ به کمترین میزان، یعنی ارزش کلی ۳/ ۲ تریلیون دلار رسید. از آن پس ادغام شدن یا خرید شرکتهای دیگر دوباره آغاز به رشد کرد، تا اینکه در سال ۲۰۱۵ ارزش کل معاملاتی که در ادغام و تملیک شرکتها در جهان صورت گرفت به بیشترین میزان طی یک دهه اخیر رسید؛ یعنی ۷/ ۴ تریلیون دلار.
موسسه حسابرسی ارنستاندیانگ (EY) در اکتبر سال ۲۰۱۴ پس از انجام نظرخواهی و بررسی اعلام کرد در ۱۲ ماه سال پس از آن ۴۰ درصد از مدیران شرکتها قصد دارند پیشنهادهای تملیک ارائه شده را بهطور جدی بررسی کنند. این بررسی در سال ۲۰۱۵ اعلام کرد که ۵۹ درصد از مدیران شرکتها در سال آتی، یعنی ۲۰۱۶، پیشنهادات ادغام یا تملیک را با نظر مثبت بررسی میکنند. این بررسیها و آمارهای موسسات حسابرسی حاکی از فراگیری این روش در میان بسیاری از شرکتها است. اما از سوی دیگر، بسیاری از سهامداران، بهخصوص سهامداران حقوقی شرکتها مساله ادغام و تملیک را چندان خوشایند تلقی نمیکنند. احتمالا یکی از دلایل اصلی آن در عدم ارتباط صحیح میان مدیران شرکت و سهامداران برای توضیح فوایدی است که این تصمیم میتواند برای شرکت داشته باشد. بسیاری از تحلیلگران بازار ادغام و تملیک را برای رشد شرکت یک تهدید محسوب میکنند. اما چطور میتوان به سهامداران اطمینان داد که ادغام با شرکتی دیگر یا بهدست گرفتن مالکیت موسسهای دیگر میتواند فرصتی بیبدیل برای رشد باشد؟
یکی از مسائلی که در بسیاری از ادغام و تملیکها رخ میدهد و در میان بسیاری از شرکتها مشاهده میشود، سرعت بالای به اجرا درآمدن ایده است. در بسیاری از موارد فاصله زمانی از وقتی که شرکتی تصمیم به ادغام یا خرید شرکتی دیگر میگیرد تا عملی شدن آن بهقدری کوتاه است که فرصتی برای تعیین استراتژی مناسب باقی نمیماند. این دقیقا کاری است که تیم ارتباط با سرمایهگذاران باید انجام دهد. در شرکتهایی که با موفقیت از فرصت ادغام و تملیک بهرهبرداری میکنند، تیم ارتباط با سرمایهگذاران از همان ابتدا، با برگزاری جلساتی با اصلیترین ذینفعان سعی میکنند تا از نگرانهای آنها مطلع شوند و پاسخهای درستی به این نگرانیها بدهند. در بسیاری از موارد، ۲۵ گروه اول از ذینفعان از سوی مدیران شرکت در این بحث شرکت داده میشوند. این ذینفعان شامل سهامداران عمده، کارمندان و حتی تامینکنندگان یا مشتریان اصلی هستند. مدیران شرکتها میتوانند با شناسایی سوالاتی که در ذهن این گروههاست، برای تعیین بهترین استراتژی برنامهریزی کنند. به عنوان مثال باید بدانید که پیشبینی سهامداران حقوقی شما از تاثیر این ادغام یا تملیک بر رشد فروش شرکت چیست، آیا آنها بیشتر نگران افزایشسرمایه در بازار بورس هستند یا نگرانی آنها مربوط به بدهی شرکتی است که قرار است به شما تعلق بگیرد؟ این تلفیق چطور میتواند جایگاه شما را در صنعتی که در آن فعالیت میکنید تغییر دهد؟ آیا ممکن است سهامداران شما بهدلیل عدم سابقه تیم مدیریتی در ادغام و تملیک دچار نگرانی شوند یا خیر؟
این دست سوالات میتوانند به مدیران کمک کنند تا خود را برای ادغام با شرکت جدید بهخوبی آماده سازند. وقتی سهامداران شما ببینند که تیم مدیریتی به خوبی برای بهاجرا درآوردن این تصمیم آماده است، قطعا شما را با حمایت خود همراهی خواهند کرد.
در موضوع ادغام و تملیک نباید تنها به فکر سهامداران و عواقب مالی شرکت باشید. بلکه تیم ارتباط با سرمایهگذاران باید بتواند همه واحدهای شرکت را برای ارسال درستترین پیام و پاسخگویی آماده سازد. برخی از این سوالات ممکن است اساسا به مسائل مالی شرکت مربوط نشوند. واحد نیروی انسانی و حتی واحد فروش و خرید شرکت نیز باید بتوانند به طرفین خود در باره عواقب این تصمیم توضیح بدهند. معمولا سوالی که برای کارمندان شرکت پیش میآید این است که آیا پس از ادغام یا تملیک شرکت جدید، من شغل خود را حفظ خواهم کرد؟ آیا ممکن است با اضافه شدن نیروی کار جدید، دستمزدها یا مزایایی که قبلا داشتهایم کاسته شوند؟ آیا در نتیجه این اقدام، زندگی حرفهای من تحت تاثیر قرار خواهد گرفت؟ این تاثیر مثبت است یا منفی؟
همین سوالات به نوعی دیگر برای مشتریان یا تامینکنندگان مواد اولیه یا خدمات شرکت شما به وجود خواهند آمد. آیا شرکت همچنان به خرید مواد اولیه یا خدمات از ما ادامه خواهد داد یا تامینکنندگان شرکت دیگر را به هر دلیلی ترجیح میدهد؟ آیا بالا رفتن تعداد مشتریان شرکت، میتواند قدرت چانهزنی مشتریان را کاهش دهد و در نتیجه باعث بالا رفتن قیمتها شوند یا اینکه موجب سرشکن شدن هزینهها میشود و در نهایت طیف وسیعی را شامل خواهد شد؟ به یاد داشته باشید، پاسخگویی به این سوالات در درجه اول برای مدیران و خود شرکت مفید هستند و در درجه بعدی برای سایر ذینفعان.
ادغامها و تملیکها همیشه آنطور که شرکتها یا هیاتمدیره انتظار آن را دارند پیش نمیروند. در بسیاری از موارد در نهایت دو شرکت به توافق مورد نظر نمیرسند و معامله صورت نمیگیرد. راه دور نرویم؛ پس از اینکه های وب، پارس آنلاین را خریداری کرد، در بسیاری از رسانهها خبر قدم بعدیهای وب برای خرید آسیاتک نیز به گوش رسید. تصمیمی که بعدا منتفی شد. اما اینکه مدیران شرکت بتوانند به درستی پیام خود را به گوش بازار برسانند، میتواند آنها را از هر شایعهای دور نگه دارد. در برخی موارد ممکن است در ابتدا به شدت به گوش سهامدارانتان بخوانید که ادغام یا تملیک شرکت مورد نظر میتواند بهترین گزینه باشد. اما اگر مدیران از حدی فراتر بروند، سهامداران ممکن است تصور کنند که در غیر این صورت رشدی در انتظار شرکت نخواهد بود. در این شرایط اگر مذاکرات به نتیجه نرسند، ممکن است سهامداران تصور کنند این مساله بر سوددهی شرکت اثر خواهد داشت. پس باید برای هر دو سناریو خود را آماده سازید. ادغام یا تملیک میتواند رشد بیشتری به همراه بیاورد، اما نه لزوما به هر قیمتی.
اصولا در دنیا رسم بر این است که وقتی ادغام و تملیک صورت میپذیرد، مدیران عامل هر دو شرکت با یکدیگر در یک نشست خبری شرکت میکنند. در برخی موارد ممکن است شرکتها دو نشست خبری جداگانه را ترتیب دهند. اما در این موارد بسیار مهم است که جزئیاتی که قرار است از طریق رسانهها به گوش سهامداران و تحلیلگران بازار برسند، با هماهنگی هر دو تیم تهیه شده باشند. پاسخ سوالات احتمالی را با یکدیگر تمرین کنید. اگرچه شاید هنوز در بورس کشور ما مدیران بسیاری معتقد به این مساله نباشند که پاسخگویی دقیق میتواند بر ارزش سهام و نگاه سهامداران تاثیر بگذارد، اما در بورسهای پیشرفته پاسخی متفاوت به یک سوال از سوی دو شرکت، میتواند به یک جنجال در رسانهها ختم شود که ارزش سهام شرکت را به شدت تحت تاثیر قرار دهد. از طرف دیگر، وقتی شما رسانهها و سهامدارانتان را دست کم نگیرید و با آمادگی کامل برای پاسخگویی به آنها حاضر شوید، نه تنها خودتان جلوی شایعات احتمالی را خواهید گرفت، بلکه در برابر رقبایتان نیز اعتبار بیشتری کسب خواهید کرد.بهعنوان مثال، (تا آنجا که نگارنده جستوجو کرده است) هیچیک از بانکها و موسسات مالی که با یکدیگر ادغام شدند، نشست خبری برگزار نکردند؛ موضوعی که باعث بیشتر شدن نگرانی سهامداران آنها شد تا این سوال در ذهن بسیاری بر جا بماند که آیا واقعا توانایی پرداخت مطالبات موسسه مالی ورشکسته را دارند یا خیر و این مساله چه تاثیری بر سودآوری آنها خواهد داشت. با این روشها خواهید توانست سهامداران و ذینفعان خود را از تصمیمی که برای ادغام و تملیک گرفتهاید آگاه سازید و تصور آنها را در این مورد که ادغام و تملیک تهدید بهشمار میرود به کلی تغییر دهید.