به گزارش می متالز، محمدرضا خالصی با بیان این مطلب در ادامه افزود: در بخشهایی که ارزش افزوده تولید میکنند، سیستمهای اتوماتیک و کنترلکننده از قدیم وجود داشتند؛ در کارخانههای قدیمی و بزرگ همچون مس سرچشمه و چادرملو نیز از گذشته سیستم کنترلی که بدون دخالت کاربر فعالند مورد استفاده قرار میگرفته است.
وی ادامه داد: در بخش اکتشاف و استخراج و دیگر حوزهها نیز میزانی از هوشمندسازی در کشور از حدود 40 سال پیش وجود داشته است. اما اینکه آیا ما به اندازهای که در جهان هوشمندسازی در حوزه معادن رخ داده پیش رفته ایم یا خیر، باید گفت که اینطور نیست و عمده شرکتهای ایرانی کوچک هستند و در عرصه جهانی نتوانستند با شرکتهای بزرگ جوینت شوند و از دانش این شرکتهای بزرگ که روزمره تولید میشود، بی بهره ماندهاند.
وی با بیان این مطلب افزود: اما در ادامه مسیر، شرکتهای معدنی در ایران با گذشت زمان با مدل فعالیت معادن در جهان آشنا و وارد این موضوع شدند تا یا تجهیزات را خریداری کنند یا به سمت ساخت این تجهیزات سیستمی هوشمند به پیش روند. البته باز این حرکت از سوی شرکتهای بزرگ معدنی انجام میشود چراکه شرکتهای کوچک بخش خصوصی از این مساله دور بوده و توانایی برای سرمایهگذاری در این بخش را ندارند.
به گفته خالصی، ایران در زمینه هوشمندسازی معادن با دنیا فاصله زیادی دارد، اما باید به این نکته توجه داشت که همیشه صنعت آنچه که نیاز دارد را تهیه میکند. برای مثال ممکن است که در یک کشور نیروی انسانی گران باشد و جایگزینی ربات به جای 5 نفر از نیروی انسانی با صرفه اقتصادی همراه شود، اما در ایران ممکن است این اقدام مناسب و مفید نباشد. پس باید دید که در کدام بخش باید هوشمندسازی انجام گیرد و در چه مرحله ای از کار، این اقدام می تواند مفید واقع شود و صرفه اقتصادی و بهرهوری بیشتری را نصیب معدنکار کند.
به گفته دانشیار دانشگاه تربیت مدرس، در حوزه هوشمندسازی لازم است بیشتر به محتوا پرداخته شود تا اینکه تنها در مورد آن تئوری ارائه گردد. برای مثال در بخشی که مسائل ایمنی مطرح است باید هوشمندسازی انجام شود، چراکه ممکن است در شرایط خاص سیستم مغز انسان در لحظه نتواند تصمیم گیری و تحلیل را انجام دهد و لازم است تا توسط ربات این اقدام صورت گیرد.