به گزارش می متالز، به اعتقاد کارشناسان بازار سرمایه شاخص کل بورس تهران از ابتدای سال جاری تا ۲۰ مردادماه حدود ۳۰۵ درصد بازدهی کسب کرده است، بنابراین افت ۳۲ درصدی از ۲۰ مردادماه تا پایان معاملات روز گذشته امری طبیعی در بازار سهام ارزیابی میَشود. اما صفنشینی خرید دلار در ارقامی بیش از ۲۵ هزار تومان نهتنها افزایش مجدد این نرخ را در پی خواهد داشت، همچنین محرکی برای سایر بازارها از جمله خودرو، مسکن و کالاهای اساسی مردم است. هرج و مرج فعلی بازارهای مالی نیز میتواند منجر به تشدید تورم و عدم ثبات بازارها شود.
در این میان استیصال سیاستگذار بورس درخصوص اتخاذ قوانین و مقررات به وضوح قابل مشاهده است. برخی از صاحبنظران اقتصادی دخالتهای دولت و مقامات رسمی در تعیین کف حمایتی شاخص کل، وعده حمایت همهجانبه از بورس و سیاستهای بینتیجه هوشمندسازی در این بازار را عامل دامن زدن به روند ریزشی بازار مطرح میکنند.
این افراد معتقدند ارسال سیگنال خرید سهام به مردم همگام با افت قیمت منجر به خروج بخشی از نقدینگی بورس شده است. پول داغی که بدون پشتوانه عقلایی وارد بازارهای مالی میشود این روزها باعث سقف شکنیهای پی در پی در قیمت دلار، خودرو و مسکن شده است. فارغ از موارد فوق در شرایط فعلی حذف محدودیت دامنه نوسان برخی از شرکتهای بزرگ که به حالت تعلیق درآمدند نیز میتواند برای چند روز متوالی از هیجان فروش بکاهد و داد و ستدهای بازار را متعادل کند. در این زمینه باید دید که استراتژی سیاستگذار بورس با توجه به تعدد شرکتهای تعلیق شده از جمله شستا، خودرو و برخی از پالایشیها برای بازگرداندن آرامش به فضای معاملاتی بازار سهام چیست. در کنار اینها، چشمانداز بازار سرمایهای که بخش اعظم آن کامودیتیمحور است و تغییرات نرخ ارز هم در جای خود میتواند شاخصهای آن را دستخوش تغییر کند با آینده سیاسی ایالات متحده آمریکا به نوعی گره خورده است. در این زمینه محمد نوربخش کارشناس بازار سرمایه به «دنیایاقتصاد» میگوید: نتیجه انتخابات آمریکا میتواند در روند حرکتی شاخصهای بورسی بسیار اثرگذار باشد. او چند سناریو برای آینده بازارهای مالی متصور است که اثرات متقابل آن در بازارها متفاوت خواهد بود. این تحلیلگر بازار سرمایه در ادامه به تشریح چنین مواردی میپردازد که آن را میخوانید.
بازه زمانی کوتاهمدت را نمیتوان ملاک قرار داد چراکه بازار سرمایه پیش از افول کنونی رشد قابلتوجهی نسبت به بازارهای موازی تجربه کرد. بنابراین اصلاح فعلی را نمیتوان جریانی معکوس با روند کلی در نظر گرفت.
ارزش ریال در مقابل دلار کاهش پیدا کرد. وضعیت بازار خودرو نیز متاثیر از قیمت دلار و کاهش شدید تولید نسبت به سالهای گذشته است. موضوعاتی که پیرامون کسری بودجه، عدم فروش نفت که مورد تایید محمد باقر نوبخت رئیس سازمان برنامه و بودجه قرار گرفته است همگی منجر به رشد سایر بازارها شده است.
به عقیده بنده هرچند بهطور کلی پتانسیلهای زیادی برای افزایش نرخ دلار و سایر بازارهای مالی وجود دارد اما شدت افزایش نرخها در برهه فعلی نشاندهنده دست روی دست گذاشتن دولت است.
به نظر میرسد دولت تا پیش از مناظرات انتخاباتی آمریکا مانع از رشد دلار و افت بورس نشود. در زمان مناظرات نیز احتمالا روند فعلی بالعکس خواهد شد، بهطوری که شاخص بورس افزایش و دلار سرکوب میشود. شکست موضع فشار حداکثری ترامپ در اقتصاد ایران میتواند دلیل این اتفاق باشد، بر این اساس چنین سناریویی محتمل خواهد بود.
در صورتی که سناریوی فوق را معتبر در نظر بگیریم میتوان رفتار فعلی بازارهای مالی را دستوری دانست چراکه سیاستگذار در حال حاضر میتواند سرعت رشد دلار را کاهش دهد.
درصورتی که دونالد ترامپ پیروز انتخابات آمریکا شود تا پایان سال قیمت دلار رشد خواهد داشت. در غیر این صورت پیروزی بایدن مشکلات را بهطور ریشهای رفع نخواهد کرد اما از لحاظ آرامش بازارها، بین ۳ تا ۶ ماه نرخ دلار کاهش قیمت را تجربه میکند.
با پیروزی ترامپ رشد دلار با توجه به قیمتهای فعلی سهام به خصوص در سهمهای بنیادی در صنایع پتروشیمی، فلزات، سنگآهن و معدنیها میتواند به شدت بورس را جذاب کند. با چنین اتفاقی برای دلار و اثرگذاری آن در بورس، بازار مسکن هم تا پایان سال رشد میکند. بازار خودرو هم با افزایش نرخ دلار دستخوش تغییر خواهد شد.شکست ترامپ میتواند بورس را در محدوده یک میلیون و ۴۰۰ هزار واحدی نگه دارد. با این حال بازار مسکن وارد رکود شدید خواهد شد و بازار خودروهای خارجی نیز همزمان با نرخ دلار کاهش پیدا میکنند.
در شرایط فعلی نهایت ۲ هزار دلار میتوان خریداری کرد، بر این اساس مقصد پولهای خارج شده از بورس، دلار نیست. عمدتا پولهای خارج شده وارد بازار مسکن میشوند، این در حالی است که مسکن بازدهی بیشتری نسبت به شرایط فعلی بورس نخواهد داشت.
اغلب سهمها در بلندمدت میتوانند بسیار سودآورتر از بازار مسکن باشند.
سهمهایی همانند شستا یا خودرو عده زیادی از سهامداران را وارد این سهمها کرد. سرمایهگذاران نیز اکنون به دلیل اینکه با صف فروش در این سهمها مواجه هستند دچار یک وحشت شدهاند.
اکنون باید این سهمها را با ۳۰ یا ۵۰ درصد پایینتر از قیمت بازگشایی کنند تا افرادی که قصد فروش دارند به راحتی از سهم خارج شوند و به نوعی ارزش واقعی را بازار تعیین کند.