به گزارش می متالز، در این میان اما عده بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان در کنار فعالان خرد بازار سهام بر این باورند که قرار گرفتن قیمت دلار در مسیر صعود و افزایش قابلتوجه آن از ابتدای سال تاکنون به عاملی بدل خواهد شد که در نهایت موتور پیشران بازار سهام را بار دیگر به کار میاندازد. از آنجا که بسیاری از فعالان بازار سرمایه در دو سال و نیم گذشته از افزایش تورمی قیمت سهام در بازار مربوطه منتفع شدهاند، این تصور وجود دارد که تداوم کاهش ارزش پول ملی در نهایت روند بلندمدت بازار سرمایه را تقویت خواهد کرد. اما با تداوم این اتفاق ریسکهایی نیز وجود دارد که کمتر مورد توجه قرار میگیرد. به همین منظور در گفتوگو با رضا صبری، کارشناس ارشد بازار سرمایه، به بررسی این ریسکها پرداخته و تغییرات احتمالی این بازار را به همراه فعالیتهای بهعملآمده برای حمایت از آن مورد تجزیه و تحلیل قرار داده ایم. آنچه در ادامه میخوانید مجموعهای از پرسشهای مطرح شده با این مدیر صندوقهای سرمایهگذاری است.
به نظر من در حال حاضر همه چیز در کشور ما گران است. وضعیت اقتصاد کشور هم اکنون بهگونهای است که تمام داراییهای سرمایهای اعم از دلار، مسکن، طلا و غیره در کنار داراییهای مصرفی برای عموم مردم گران قیمت محسوب میشوند و مبنای نگرانی مردم هستند. به این معنا که در هیچ یک از بخشهای اقتصاد قدرت خرید کافی برای ابتیاع کالاهای گوناگون وجود ندارد. امروز اگر یک شخص بخواهد پیک موتوری باشد، حداقل به ۲۵ میلیون تومان سرمایه نیاز دارد. این مبلغ برای خرید یک پراید و انجام مسافرکشی به ۱۱۰ میلیون تومان نیز میرسد. در چنین شرایطی اگر انتظار داشته باشیم که رشد قیمتها همچنان تداوم پیدا کند به این معنا است که در نهایت ایران با تورم بالایی روبهرو خواهد شد. در این وضعیت مفروض قدرت خرید دیگر وجود ندارد، اما قیمتها بالا میروند. از این رو من فکر میکنم که بهطور کلی ریزش قیمتها در بازار سهام برای اقتصاد ایران خبر خوبی است؛ چراکه نشان میدهد حداقل در شرایط فعلی این بازار از مسیر ونزوئلایی شدن فاصله گرفته است. فعلا در بازار شاهد کاهش نسبت P/ E (قیمت به سود هر سهم) در بسیاری از نمادها هستیم.
در شرایط یادشده اگر کاهش تورم انتظاری در سایر بازارها نیز مشاهده شود، باید انتظار یک رکود فراگیر در بخشهای مختلف اقتصاد را داشت. در صورتی که در ادامه مولفههای موثر بر اقتصاد به گونهای تغییرجهت بدهند که افت تورم انتظاری مورد بحث در بازار ارز نیز نمود پیدا کند. نتیجه این وضعیت راکد شدن معاملات در تمام بازارها از جمله خودرو و ملک است.
بنابراین میتوان گفت کاهش تندوتیز قیمتها در بازار سرمایه طی یک ماه و نیم اخیر وضعیتی را پدید آورده که نمایانگر ریسک تغییر و تعدیل انتظارات تورمی در آینده است. اگر این شرایط محقق شود، میتوان گفت که پس از مدتها داشتن ریال و به تعبیری نقد بودن خود به نوعی سرمایهگذاری بدل میشود که در سالهای پیش رو میتواند قدرت خرید افراد را چند برابر کند. اکنون بسیاری از بازارهای موازی با کاهش شدید تعداد معاملات مواجه شدهاند. این امر نشان میدهد این بازارها نیز خود را برای رصد شرایط در آینده نزدیک آماده میکنند.
بنابراین فکر میکنم که در شرایط فعلی ممکن است ماههای پیش رو ماههای تقویت ارزش ریال باشد. البته این گفته به آن معنا نیست که قیمت ارزهای خارجی در شرایط فعلی کاهش خواهد یافت. ممکن است شاهد افزایش قیمت ارزهایی نظیر دلار در هفتههای پیش رو نیز باشیم. با این حال در ماههای آینده امکان تقویت ریال بیشتر خواهد بود. در صورت تحقق این امر انتظار میرود که رکودی سنگین را در تمامی بازارها شاهد باشیم.
به نظر من اینکه در آمریکا چه کسی رئیسجمهور میشود اصلا مهم نیست. چراکه در نهایت روسای جمهور آمریکا سیاستهای یک نظام سیاسی معین را دنبال میکنند. بنابراین این طور نخواهد بود که اگر دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا شود به یک باره شاهد بدتر شدن اوضاع باشیم.
ممکن است انتخاب شود، اما وضعیت ژئوپلیتیک و سایر متغیرها به گونهای تغییر کند که تورم انتظاری کاهش پیدا کند. بنابراین به نظر میآید که نباید در این خصوص به شکل مطلق قضاوت کنیم. البته من نمیگویم که حاصل انتخابات آمریکا هیچ تاثیری بر وضعیت فعلی نخواهد گذاشت، بلکه میگویم، این انتخاب در حال حاضر جزو اولویتهای تحلیل در شرایط فعلی نیست. نمیتوان گفت اگر مثلا بایدن رئیسجمهور شود به کلی اوضاع تغییر میکند و به یکباره شاهد بهبود وضعیت هستیم. در صورت انتخاب او ممکن است که موقتا قیمت دلار کاهش یابد، با این حال همه چیز در یک روند میانمدت دنبال خواهد شد.
در حال حاضر برآیند معاملات در روزهای پیش رو را مثبت نمیبینم و فکر میکنم ممکن است در هفتههای آتی شاهد فضای اصلاحی در بازار سهام باشیم. شرایط کلی نماگرهای بازار سرمایه هم اکنون اصلاحی است. ممکن است در روزهای آینده فعالان حقوقی بازار سرمایه در جهت حمایت از بازار سرمایه عمل کنند و همین امر از شیب کاهش بکاهد. اگر نگاهی به وضعیت کلی نمادها بیندازیم که طی هفتههای اخیر نزدیک ۵۰ یا ۶۰ درصد از ارزش خود را از دست دادهاند؛ درمییابیم که بسیاری از این نمادها با کاهش شدید حجم معاملات مواجه شدهاند. عمده این نمادها به موج حمایت حقوقیها از بازار هیچ واکنشی نشان ندادهاند. در اغلب این نمادها افزایش عرضه با میزان درخور تقاضا روبهرو نبوده است. به نظر من سایر نمادهای بازار که در این مدت توسط حقوقیها حمایت شدهاند نیز در نهایت به چنین سرنوشتی دچار خواهد شد. این نمادها نیز مانند سهامی که پیشتر اصلاح بسیاری داشتهاند، با کاهش جدی حجم معاملات مواجه میشوند.
با توجه به اینکه حجم اوراق اختیار فروش تبعی منتشر شده نسبت به معاملات روزانه نمادها بسیار اندک است، بنابراین نمیتوان تصور کرد که خطر جدی شرکت منتشر کننده را تهدید کند. همین حجم اندک نسبت به معاملات روزانه نمادها سبب میشود تا اوراق اختیار فروش تبعی نتواند جلوی ریزش قیمت بازار را بگیرد. در بسیاری از موارد حجم اوراق تبعی منتشر شده به اندازه حمایتی که در یک روز از یک نماد بورسی به عمل میآید نیز نبوده است. توجه به این نکته ضروری است که در شرایط فعلی بخش عمده ریزش بازار دلیل الزامی است که صندوقهای سرمایهگذاری به جبران ابطال واحدهای خود دارند.
اما نکتهای که در کنار پایین بودن حجم اوراق تبعی منتشر شده باید مورد توجه قرار گیرد این است که در حالت کنونی با محدودیتی که برای هر شخص در خرید این اوراق لحاظ شده است به نظر میآید که بیشتر شرکتهای منتشرکننده این اوراق یا توانایی لازم را برای حمایت درخور از قیمت سهام خود ندارند یا در قیمتهای کنونی اعتقاد چندانی به بهای سهام خود ندارند.
در حال حاضر بسیاری از صندوقهای سرمایهگذاری به خصوص صندوقهای درآمد ثابت، سهام چندانی در ترکیب داراییهای خود ندارند. من نمیدانم آیا اجباری در این زمینه به وجود خواهد آمد یا خیر یا این مساله در آینده بروز خواهد کرد. اگر بخواهیم بهصورت کلی به این قضیه نگاه کنیم در اوج رشد قیمتها ارزش بازار دوونیم برابر نقدینگی کشور بوده است این در حالی است که رقم یاد شده در حدود ۴ تا ۵ سال پیش حدود ۳/ ۰ تا ۵/ ۰ نقدینگی کشور بوده است.
بازاری که تا این میزان رشد کرده مسلما با روشهای قبلی قابل حمایت نیست. امروز تعداد افراد حاضر در این بازار به کلی نسبت به گذشته تغییر کرده است. به دلیل همین تغییر نیازمند نوعی متفاوت از مدیریت برای حمایت از بازار هستیم. ابزار سهام خزانه که در شرایط فعلی اجازه استفاده از آن وجود دارد، اگرچه ابزار بسیار خوبی است با این حال منوط به این امر است که شرکت استفاده کننده از آن عملا از لحاظ نقدینگی وضعیت خوبی داشته باشد و ثانیا به ارزندگی قیمت سهام خود اعتقاد داشته باشد. بنابراین بسیار مهم است که در شرایط فعلی برای حمایت از بازار راهکارهای متفاوتی در نظر گرفته شود.