به گزارش می متالز، برخی کارشناسان، یکی از ارکان توسعه را احداث کارخانههایی برای تولید سیمان میدانند تا ماده اولیه برای احداث جاده و ساختمانهای بتنی بیشتر را فراهم باشد. البته این گروه از کارشناسان توسعه، به ارکان مهمتری مانند محیط زیست و حفظ فضای طبیعی زمین که اصلیترین زیست گاه انسان و دیگر گونههای جانوری است، توجهی ندارند. مهر این بی توجهی چند سال است که بر پیشانی نیلکوه نشسته است.
این کارخانه در سال ۸۲ با سهامی خاص در دامنه نیلکوه و با هدف تولید یک میلیون در سال تأسیس شد و در سال ۸۹ توانست به بهره برداری تولید کلینکر برسد. در سال ۹۰ هم سیمان خاکستری در خط تولید این کارخانه قرار گرفت. براساس آنچه در بخش معرفی سایت این کارخانه نوشته شده است، در کیلومتر پنج جاده گالیکش به مشهد و در دامنه نیلکوه به مساحت ۶۳ هکتار قرار گرفته و خاک رس و سنگ آهک مورد نیاز برای تولید سیمان را هم از نیلکوه برمیدارد. اما نکته این است که نیلکوهی که میتواند به عنوان یک ظرفیت گردشگری مورد استفاده قرار گیرد، به عنوان معدنی برای سیمان استفاده میشود.
حمید سیه چهره، مدرس دانشگاه مدیریت گردشگری و کارشناس گردشگری و اکوتوریسم در گفتگو با خبرنگار ما به ارائه راهکارهایی در این زمینه میپردازد. او معتقد است که نیلکوه با توجه به ظرفیت های موجود در منطقه و به اذعان پژوهشهای حوزه گردشگری روستایی این منطقه، مستعد گردشگری روستایی است اما آنچه در دامنه این کوه رخ داده، بسیار تأسف آور است.
سیه چهره میپذیرد که صنعت سیمان، یکی از صنایع تولیدی و ملی مهم در توسعه کشور ما و دیگر کشورهای درحال توسعه محسوب میشود، اما معتقد است که این صنعت، یکی از صنایع آلوده کننده محیط زیست است و آب، خاک و هوا را تخریب میکند.
او توضیح میدهد: از استخراج معدن گرفته، تا بارگیری و فرآیند خردکردن سنگ، تولید مواد اولیه، پروسه پخت مواد خام، استخراج و حرارت دادن به این مواد، همه این امور مخاطرات زیست محیطی را به همراه دارد.
این مراحل در واقع گرد و غباری تولید میکند که مواد تشکیل دهنده آلودگی است. به گفته سیه چهره، در این مواد ترکیبات گوگرد، اکسیدهای گوگرد و اکسیدهای ازت وجود دارد و میتوان بیان کرد که ذرات معلقی که در هوا باقی میماند، در پوشش گیاهی و جانوری تأثیرات منفی میگذارد و این اثرات تخریبی در محیط زیست باقی خواهد ماند.
این کارشناس گردشگری و اکوتوریسم میگوید: ذرات معلق تولید شده به خاطر آن حجم از آلودگی هایی که با خودشان حمل می کنند ، در پوشش گیاهی و بستر جنگل، تخریب ناگواری را به جا می گذارند و این حالت گازهای گلخانه ای دمای محیط را تغییر می دهند و این تغییر دمای محیط باعث می شود که حیات جانوری و گیاهی را از دست بدهیم.
سیه چهره تأکید میکند: ما نباید اجازه بدهیم که محیط زیست و کارخانه روبه روی هم قرار گیرند، زیرا نتیجه کار معکوس خواهد شد، باید تعامل بین کارخانه و محیط زیست را ایجاد کنیم.
او می گوید: باید در فعالیت های تمامی صنایعی که در راستای تولید ملی بوده و برای ایجاد اشتغال ایجاد شده، رسالت ما به کاهش و کنترل و حداقل کردن آسیب ها به محیط زیست باشد.
وی توضیح میدهد: معمولا در کارخانههایی که باید حفاظت از محیط زیست را در برنامه خود قرار دهند، سیستم الکتروفیلتر در کارخانهها طراحی و نصب میشود. بیشتر اوقات که میزان مونواکسید کربن در سیستمها به بیش از حد مجاز میرسد، برای جلوگیری از تبعات احتمالی انفجار در کورهها، بلافاصله ولتاژ بالای فیلتر را قطع میکنند. به همین دلیل دقایقی گردوغبار و مونواکسید کربن از خروجی دودکش ها خارج می شود ، که این یکی از بحرانهای اصلی کارخانههایی مانند پیوند گالیکش است که بر پیکر محیط زیست آسیب میزند.
بر اساس توضیحات سیه چهره، وقتی منوکسیدکربن ایجاد شده در سیستم کارخانه بیش از حد مجاز میشود، برای جلوگیری از تبعات بعدی انفجار، سیستم ولتاژ بالای فیلتر را قطع میکنند. در این زمان دریچههای خروجی دود یکباره باز میشود و گرد و غبار را مستقیما به بیرون میفرستند. در این شرایط آلودگی به صورت مستقیم وارد طبیعت میشود.
او راهکارهایی هم ارائه میدهد. مانند اینکه مسئولان کارخانه تصفیه خانهها و فاضلابهای بی هوازی را نصب کنند. همچنین استفاده از خروجی تصیفیه خانه برای فضای سبز، مجاب کردن کارخانه ها به ایجاد فضای سبز در محیط اطراف و داخل کارخانه، نصب دستگاههای الکتروفیلتر، فیلترهای کیسهای، نصب سیستم غبارسنج در خود کارخانه، اجرای مدیریت پسماند برای کلیه پسماندهای کارخانه و اجرای طرح مطالعات زیست محیطی EMS و EMp برای کارخانه ها و معادن و با شرکت های طرف قرارداد محیط زیست نیز می تواند از راهکارهای مهم برای حل اینگونه مشکلات باشد.
وی تأکید میکند که در کارخانههایی نظیر کارخانه سیمان پیوند که در دل طبیعت جا خوش کرده اند، نیاز است که سیستمهای غبارسنج نصب شود؛ البته نه با ترازی که خود کارخانه تعیین میکند. تراز این سیستمها را سازمان محیط زیست و تشکلهای محیط زیستی باید تعیین کنند.
او با اشاره به اینکه در کارخانهها معمولا شیرابه پساب کارخانه به دل طبیعت میریزد، میگوید: کنترل کارخانهها باید از طریق سازمانهای مردم نهاد به صورت راندمانی صورت گیرد. مطالعات زیست محیطی انجام شود و کارخانه و معادن آن، مورد حمایت گروههای محیط زیستی قرار گیرند.
در واقع راهکاری که این کارشناس محیط زیستی ارائه میدهد، این است که کنشگران محیط زیست به سمت کنترل آلودگی کارخانهها بروند، نه اینکه خود کارخانه بخواهد حفاظت از محیط زیست را به عهده گیرد.
او به تجربه کشورهای اروپایی در کنترل آلودگی کارخانهها اشاره میکند و می گوید: یکی از راهکارها، ایجاد فشار به شرکتها و کارخانهها برای پرداختن هزینههای زیست محیطی است.
کارخانه سیمان پیوند را میتوان به عنوان نمادی از تقابل واضح توسعه با طبیعت تلقی کرد. تخریب محیط زیست حتی در نقشههای هوایی به خوبی دیده می شود و بازگرداندن زندگی به طبیعت این منطقه علاوه بر زمان بر بودن، ممکن است هرگز اتفاق نیفتد و طبیعت در این منطقه آسیبی دائمی ببیند. آیا مسئولان برای این مشکل، به راه حل های ارائه شده از سوی کارشناسان محیط زیست، توجه میکنند؟