تاریخ: ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ، ساعت ۲۲:۵۴
بازدید: ۳۰۶
کد خبر: ۱۳۶۴۷۲
سرویس خبر : انرژی

گشت و گذاری کوتاه در باغ‌موزه نفت‌سوزهای کرمان/ ضیافت ملوکانه خاطره‌ها در عمارت ابوالحسن‌خان

می متالز - ما دهه شصتی‌ها آخرین بازماندگان از نسلی هستیم که با آتش کُرسی و بخاری نفتی و چراغ فتیله‌ای و علاءالدین، کودکی و نوجوانی را گذراندیم و بزرگ شدیم و رسیدیم به سی و اندی سال! زمستان‌هایِ بوی‌ناک دهه ۶۰ با حضور مقتدرانه بخاری‌های نفتی و دوده زدن دیوارها تا سقفِ بلندِ آن اتاقک‌های طاقچه‌دار به جانِ دل‌مان نشست… بوی نفت سرمان را درد آورد و چشم‌مان را پرآب کرد… اما طعم شلغم و لبو و سیب‌زمینی‌های کباب‌شده در آتشدان بخاری‌های نفت‌سوز را برای‌مان زنده نگه داشت.
گشت و گذاری کوتاه در باغ‌موزه نفت‌سوزهای کرمان/ ضیافت ملوکانه خاطره‌ها در عمارت ابوالحسن‌خان

به گزارش می متالز، نفت‌سوزها انواع و اقسامی داشتند که با گذار از نسل هیزم و زغال و گلوله‌های معروفش در خانه پدربزرگ‌های‌مان، گرمایش، روشنایی و پخت و پز خانه به آنها سپرده شد با انواعی از امریکایی، ایتالیایی، آلمانی و انگلیسی… و بعدترها ایرانی‌ها دست به کار شدند و عالی‌نسب و علاءالدین و ارج و… گوی رقابت را از فرنگی‌ها ربودند…

به دهه۷۰ که رسیدیم، زوال امپراطوری نفت‌سوزها کَم‌کَمَک از راه رسید و پای لوله‌های گاز به کوچه‌های تنگ و باریک‌مان باز شد. خودخواسته و عاجز از صف‌کشیدن‌های طولانی پشتِ شعبه‌های فروش نفت و دردسرهای نگهداری حلب و بشکه، عَلَمَکی علم کردیم تا آن نفت‌سوزهای وطنی که بهانه شب‌نشینی و فردوسی‌خوانی‌های‌مان در شبهای بلند زمستان بودند، رنگ و رو ببازند و عزلَت‌نشینِ انباری‌ها و پستوهای خانه شوند. حالا دیگر این بخاری‌های گازی بودند که با دیدن روی خوش از صاحبخانه دامن پهن کردند کنجِ خانه… رو سرخ کردند و شعله‌های رقصانِ آبی‌شان را به رخ کشیدند تا سرفصل دیگری از خدمات صنعت معظم نفت را رقم بزنند… هرچند قصه نفت‌سوزها هرگز تمام نشد… نفت‌سوزها حالا کالبَدِ سردِ خود را با حرارت و اشتیاقِ حضور در ضیافتی ملوکانه، به عمارتی کهن و اصیل از دیار کریمان کشانده‌اند؛ با امید به جاودانگی در باغ‌موزه نفت‌سوزهای کرمان…

نفت‌سوزها خاطرات خود را از جای‌جای کشور جمع کرده و با خود به کرمان آورده‌اند، به جایی که شاید تکیه‌گاهی جاوید باشد برای ثبت خاطراتی ناگفتنی از نسل‌های پیشین این دیار… از روزگار مردمانی که در غبار زمان گم شده‌اند. «باغ آقا»، اینجا، در کرمان میعادگاهی است برای صفیر صدای همه آن از یادرفته‌ها که هویت و فرهنگ آدمیان را در گوش‌مان زمزمه کنند.

ساخت عمارت «باغ آقا» در جغرافیای کویری کرمان و در محله «زریسف» به اواخر دوره زندیه و اوایل حکومت قاجاریه بازمی‌گردد. مردمان چهره‌سوخته دیار پهناور کارمانیا(۱) سر به گریبان قناعت، در پی معاش روزانه خویش بودند که دستور ساخت عمارتی زیبا توسط سیدابوالحسن‌خان محلاتی (حاکم وقت) در یکی از خوش‌آب و هواترین مناطق کرمان صادر شد، اما چه کسی می‌دانست که در سال‌های آتی، این نقطه به کانون فعالیت‌های نظامی، فرهنگی، سیاسی و تجاری بریتانیای کبیر در ایران تبدیل خواهد شد؟

مأموریت بی‌جیره و مواجب ژنرال سایکس

مرزهای جغرافیایی کرمانِ آن سالها در پهنه‌ای وسیع‌تر از آنچه امروز می‌شناسیم، گسترده بود و استان‌های سیستان و بلوچستان فعلی و همچنین هرمزگان را دربرمی‌گرفت، بنابراین دروازه ورود به هندوستان محسوب می‌شد و برای انگلیس که در رقابت با قدرت‌های دخیل در خاک ایران همچون روسیه و آلمان به سر می‌برد از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود.

ژنرال «پرسی سایکس» که در سال ۱۲۷۳ شمسی (۱۸۹۴ میلادی) مأمور تأسیس کنسولگری انگلیس در کرمان و به دنبال آن تشکیل پلیس جنوب (تپانچه‌داران جنوب پارس) شد، با ابتیاع عمارت ابوالحسن‌خان در محله زریسف، منزلگاهی دل‌انگیز برای خود و خواهرش تدارک دید.

مرد کهنه‌کار انگلیسی در کتاب سفرنامه خود در باب عزیمتش به ایران این‌گونه نوشته است: «در اکتبر ۱۸۹۴ من مأمور تأسیس کنسولخانه کرمان و بلوچستان ایران شدم. این مأموریت افتخاری و بدون حقوق و اعتبار مخارج اولیه بود، اما چون بدین وسیله به مسافرت و سیر و سیاحت می‌پرداختم، لذا مأموریت جدید را قبول و خوشبختانه خواهر خود (آنا سایکس) را نیز راضی کردم و او را با خود به همراه بردم.»

دیری نپایید که با پایان یافتن جنگ جهانی اوّل و پایان موقتی رقابت انگلستان با روسیه تزاری، مأموریت ژنرال سایکس در سال ۱۲۹۷ شمسی به پایان رسید و با خروج او از ایران، بنای کنسولگری در اختیار شرکت نفت انگلیس و ایران قرار گرفت و تا زمان ملی شدن صنعت نفت، محلی برای اقامت مدیران و کارکنان شرکت نفت بود. سال‌های بعد از انقلاب همزمان بود با آغاز دوره افول عمارت ابوالحسن‌خان… باغ مصفای «آقا» حالا به برهوتی می‌ماند که تن علیلش را به گزند حوادث روزگار سپرده و چهره در نقاب فراموشی کشیده بود، تا اینکه دغدغه‌مندان حفظ میراث تاریخ بلندآوازه نفت، رخت و تختی نو برایش تدارک دیدند…

دیدارمان از این باغ دل‌انگیز در یکی از روزهای ابتدایی نخستین ماه از فصل تابستان فراهم می‌شود. کار مرمت و بازسازی کوشک میانه باغ با همت مدیریت موزه‌ها و مرکز اسناد صنعت نفت و شرکت ملی پخش فرآورده‌های نفتی و به دستان هنرمند استادکاران بنام منطقه به اتمام رسیده و چیدمان ابزار کمک‌نمایشی درون اتاق‌ها آغاز شده است. معماری این عمارت اصیل، با ایوان‌ها و گنبدهای شگفت‌انگیز، نقش و نگار معوج سقف‌ها، کاشی‌های رنگارنگ، ستون‌های سنگی مستحکم، مقرنس‌های احیا شده و پنجره‌های چوبی، جلوه‌گاهی از هنر اصیل ایرانی را رقم زده است.

ایده نفت‌سوزها چگونه شکل گرفت؟

محمدرضا جواهری، مشاور مدیر در امور توسعه موزه‌های صنعت نفت در آستانه بهره‌برداری از باغ‌موزه نفت‌سوزهای کرمان درباره شکل‌گیری ماهیت این موزه می‌گوید: «عناصر و دستگاه‌هایی که با سوخت نفت در مصارف خانگی و صنعتی و شهری مورد استفاده عموم مردم قرار می‌گرفتند، یکی از موضوعات مغفولی بود که تشکیلات صنعت نفت تا به حال به آن نپرداخته بود، بنابراین ایده شکل‌گیری موزه نفت‌سوزها ساخته و پرداخته شد. از سوی دیگر هدف اصلی از ایجاد موزه‌های صنعت نفت جلوگیری از نابودی و حفظ عناصر میراثی این صنعت بود. به عبارت دیگر وقتی به یک مقوله عام بپردازیم، به عناصر دیگر کمتر توجه می‌شود و وقتی به مقولات تخصصی وارد شویم، تمام اشیاء و عناصر صنعت نفت در حوزه‌های مختلف گردآوری می‌شوند، بنابراین با تنوع‌بخشی به موضوعات تخصصی در موزه‌های صنعت نفت به این هدف دست یافتیم.»

گردآوری اقلام موزه نفت‌سوزها از ۱۶ استان کشور

در ابتدا تصور می‌شد نفت‌سوزها از تنوع کمی برخوردار باشند، اما تحقیقات و بررسی‌های بعدی نشان داد که امکان یافتن و نمایش هزاران نمونه و عنصر نفت‌سوز به اشکال مختلف و به صورت کرونولوژیک یا تاریخ‌مدار در باغ‌موزه کرمان وجود دارد، بنابراین تیم تحقیق و تفحصی شکل گرفت تا با سرکشی به فروشگاه‌ها، مغازه‌ها، کارگاه‌ها و کارخانه‌های صنعتی در ۱۶ استان کشور، اعضای خانواده نفت‌سوزها را برای صحنه‌آرایی این نمایش بزرگ در باغ کنسولگری انگلیس فرابخواند.

جواهری دراین‌باره می‌گوید: «تا کنون بیش از ۳۰۰ قلم شیء شامل نفت‌سوزها و اجزای تشکیل‌دهنده آن از استان‌های همدان، تبریز، اصفهان، تهران، کرمان، آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، زنجان، کردستان، همدان، کرمانشاه، ایلام، خوزستان، لرستان، خراسان رضوی و مازندران شناسایی و گردآوری شده است. هنوز هم نمونه‌هایی از نفت‌سوزها شناسایی شده‌اند که موفق به یافتن آن نشده‌ایم مانند آپارات نفت‌سوز، هرچند به نمونه‌های نادری نیز دست یافتیم که در نوع خود بی‌نظیر هستند، مانند فانوس جادویی (مجیک لنترن) که در واقع نمونه منحصربه‌فردی از اسلایدشو نفت‌سوز است و در موزه نفت‌سوزهای کرمان به نمایش درمی‌آید.»

موزه نفت‌سوزهای کرمان در دو فاز تعریف شده که فاز اول آن به نمایش نفت‌سوزهای خانگی با مصارف محدود خواهد پرداخت و فضایی که برای آن در نظر گرفته شده، بنای بازسازی شده کنسولگری انگلیس است که به دلیل سرپوشیده بودن، امکان نمایش عناصر شناسایی شده در آن وجود دارد. در فاز دوم که در آینده اجرایی خواهد شد، نفت‌سوزهای صنعتی و شهری در فضای عمومی و روباز باغ‌موزه کرمان به نمایش درمی‌آیند.

چیدمان ابزار کمک‌نمایشی با گوشه‌چشمی به معماری شهر کرمان

ساختمان اصلی باغ کنسولگری انگلیس ۵ اتاق متصل به یکدیگر را دربرمی‌گیرد که برای هر یک محتوای مرتبط با موضوع نفت‌سوزها طراحی شده است. تالار اصلی این بنا با دو ستون و دو شومینه سنگی و سقف‌های گنبدی شکل بلند، شکوه معماری ایرانی را به رخ بیننده می‌کشد.

سحر صالحی هنرمند گرافیست و محمود رضوی مهندس معمار، طراحان و ناظران دکوراسیون داخلی موزه نفت‌سوزهای کرمان هستند. صالحی درباره مفاهیم طراحی داخلی باغ‌موزه نفت‌سوزها اینگونه توضیح می‌دهد: «بناهای کهن کرمان با معماری زیبا و تأثیرگذار خود از جمله باغ شازده، باغ فتح‌آباد و آرامگاه شاه نعمت‌الله ولی، ما را بر آن داشت تا کانسپتی را با توجه به محتوای نمایش (نفت‌سوزها) در محل موزه در نظر بگیریم که بنای مورد نظر را تحت تاثیر قرار ندهد و با توجه به کیفیت ناب رنگ، فرم، فضا و ماده، اَشکال به هندسه‌ای بسیار ساده دست یابند، همچنین از معماری زیبای شهر کرمان و محوطه باغ آقا وام گرفته و ویترین‌هایی خلق کردیم تا تجلی سقف‌های مقرنس‌کاری شده و طاق‌های استواری باشد که در معماری این شهر به فراوانی مورد استفاده قرار گرفته است، اما این بار این طرح‌ها مانند آیینه‌ای بر زمین و سطح نقش می‌بندد و بستری برای نمایش و چیدمان نفت‌سوزها که زمانی مهم‌ترین منبع تأمین انرژی بوده‌اند، فراهم می‌کند.

محمود رضوی نیز درباره مشخصات ظاهری ویترین‌های تعبیه شده در تالار اصلی باغ‌موزه نفت‌سوزهای کرمان می‌گوید: «ویترین‌ها که نشیمنگاهی برای داستان‌های کهن و پراصالت نفت‌سوزها فراهم می‌کنند، به صورت الحاقی و نمادین، تلفیقی از نقش‌ونگارهایی هستند که در پیشینه تاریخی بناها برای خود تعاریفی دارد، این ویترین‌ها از گره‌هایی تو در تو تشکیل شده‌اند که هر یک در بطن دیگری جای دارد و علاوه بر ایستایی خود به تنهایی با دیگری نیز در ارتباط است. این خصیصه نشان‌دهنده آن است که نفت‌سوزها اگرچه هریک به صورت جدا و در زمانی مشخص مورد استفاده قرار می‌گرفته‌اند، اما توالی پیشرفت خود را مدیون دیگری هستند و مانند زنجیری به هم اتصال دارند.»

برای گروه اول نفت‌سوزهای گرمایشی و خوراک‌پزی که در تالار نخست به نمایش درمی‌آیند، دکوراسیونی با ترکیب‌بندی خاص در نظر گرفته شده است.

سحر صالحی در این باره می‌گوید: در چیدمان ابزار کمک‌نمایشی نخستین تالار عمارت، از نقوش هندسی معماری اصیل ایرانی که در کاربندی‌ها و رسمی‌بندی‌هایی که طاق و قوس بناهای سنتی بر آنها استوار و مزین شده‌اند مانند شمسه، ترنج، شش‌بند، ترقه و لوزی استفاده شده است تا در مجموع به سه گل که با ترکیب‌بندی خاصی به هم اتصال یافته‌اند، برسیم، این سه گل که در مرکز تالار قرار گرفته‌اند، به نمایش توالی و روند پیشرفت تکنولوژی نفت‌سوزها در دوره‌های مختلف زمانی کمک می‌کنند.»

روایت فعالیت انگلیسی‌ها؛ از بانک شاهی تا پلیس جنوب

در یکی دیگر از اتاق‌های باغ کنسولگری به تاریخچه فعالیت‌های نظامی، اقتصادی و فرهنگی انگلیس در جنوب ایران پرداخته شده است.

جواهری در این باره می‌گوید: «در باغ‌موزه نفت‌سوزهای کرمان با بنا یا تأسیسات بهره‌برداری نفتی مواجه نیستیم و باغ کنسولگری انگلیس یک ساختمان اداری و مسکونی است که سیطره آن در مقاطعی از تاریخ به فراتر از شهر و استان کرمان امروزی نفوذ پیدا کرده و حتی فراتر از ایران و تا بصره و هندوستان نیز پیش رفته است و مقری بوده تا زمینه‌های تشکیل پلیس جنوب یا تجارتخانه‌های مختلف در دوره قاجار و اوایل پهلوی فراهم شود و همه اینها بستر و زمینه‌ساز انتقال سیطره انگلیسی‌ها به صنعت نفت هم محسوب می‌شده است، به همین دلیل در بخشی از این موزه که به اتاق منفصل معروف است، به معرفی تاریخچه باغ و معماری بنای کنسولگری و رویدادهای مرتبط با آن پرداخته شده و مستندات و تصاویری تاریخی از آنچه بر این باغ از اواخر دوره زندیه تاکنون گذشته و زمینه‌سازی انگلیسی‌ها برای گسترش سیطره خود مثل احداث خطوط تلگراف، بانک شاهی، ایجاد تجارت‌خانه‌ها و تأسیس پلیس جنوب به نمایش درمی‌آید.»

عکس هوایی شهر کرمان و محدوده زریسف مربوط به سال ۱۹۵۶ میلادی

آنها که مانع بسته شدن چاه‎های نفت شدند

در بخش دیگری از این ۵ اتاق تو در تو جایگاهی برای معرفی مشاهیر و سازندگان داخلی و خارجی نفت‌سوزها همانند علاءالدین، والور، عالی‌نسب، پریموس و… در نظر گرفته شده است.

قصه سازندگان داخلی نفت‌سوزها نیز در نوع خود جالب است، چرا که در مقطعی که ایران با تحریم مواجه شد و توان عرضه نفت خود را در بازار خارجی نداشت، آنان با تولیدات خود و ظرفیت‌سازی برای بازار داخلی مانع بسته شدن چاه‌های نفت شدند.

مشاور مدیر در امور توسعه موزه‌های صنعت نفت در این‌باره توضیح می‌دهد: «در این بخش تلاش شده تا علاوه بر معرفی مشاهیر این حوزه، با نگاهی ملی و دربرگیرنده همه استان‌ها، به شناسایی و معرفی کارگاه‌های کوچک و بزرگی که هم‌اکنون نیز در اقصی‌نقاط کشور در حال کار هستند، اقدام کنیم. همچنین فضای دیگری را به کارگاه ساخت نفت‌سوزها اختصاص داده‎ایم تا اجزای تشکیل‌دهنده نفت‌سوزها معرفی و به نمایش گذاشته شوند، به عنوان مثال در بخشی از این اتاق ماهیت فتیله و خصوصیت مویینگی آن، در ابعاد و اشکال مختلف از ابتدا تا امروز در معرض دید عموم قرار می‌گیرد. همچنین عناصر مرتبط با نفت‌سوزها از جمله تلمبه‌ها، مخازن، توری‌هایی با قابلیت اشتعال، تلق‌ها و شیشه‌های به‌کاررفته در نفت‌سوزها برای جلوگیری از ورود باد به نمایش درمی‌آیند.»

آخرین اتاق از اتاق‌های ۵گانه این بنا، فضای یک خانه قدیمی با انواع وسایل مختلف نفت‌سوز اعم از یخچال، پنکه، اتو، رادیو و دیگر اقلام نفت‌سوزی که در گذشته مورد استفاده مصارف خانگی قرار می‌گرفتند، به نمایش درمی‌آید.

وزارت نفت جور کارخانجات ایرانی را کشید

آنطور که جواهری می‌گوید در دنیا موزه‌های نفت‌سوز شناسایی شده مربوط به کارخانه‌های تولید یک نوع نفت‌سوز هستند، به عنوان مثال کارخانه علاءالدین در انگلیس و پریموس در سوئد تاریخچه ساخت نفت‌سوزهای کارخانه خود را به موزه تبدیل کرده‌اند، اما در ایران کارخانه‌های سازنده نفت‌سوزها همچون ارج، آزمایش، عالی‌نسب و… موزه‌ای‌ ندارند تا تاریخچه و سیر تکاملی تولیدات و محصولات‌شان در جایی ثبت و نگهداری شود. می‌توان با قاطعیت گفت که در ایران و خاورمیانه موزه‌ای به این شکل وجود ندارد. حالا با این اقدام وزارت نفت علاوه بر حفظ یکی از باارزش‌ترین بناهای تاریخی شهر کرمان، سوابق تولید نفت‌سوزها که در حال از بین رفتن هستند، نیز حفظ و نگهداری می‌شود.

آنها هنوز هم زنده‌اند

قدمت بکارگیری نفت‌سوزها در ایران به پیش از کشف نفت در میدان نفتون مسجدسلیمان و البته خاورمیانه بازمی‌گردد. زمانی که ایران هنوز از نعمت نفت بهره‌مند نبود، مشتقات نفتی از باکو یا انگلیس به کشور وارد می‌شد و همزمان نفت‌سوزهای خارجی نیز برای مصارف خانگی از طریق مرزهای ایران وارد شده و در اختیار خانواده‌ها قرار می‌گرفت، بنابراین می‌توان گفت که عمر بسیاری از آنها به بیش از صد سال می‌رسد. هرچند هنوز هم روستاهایی در کشور وجود دارند که اگرچه برق‌رسانی شده‌اند، اما به دلیل موقعیت جغرافیایی، قرارگیری در مناطق دورافتاده کوهستانی و سردسیر و عدم دسترسی به لوله‌کشی گاز از نفت‌سوزهایی با کاربردهای خوراک‌پزی و گرمایشی استفاده می‌کنند.

نفت‌سوزها هنوز هم زنده‌اند و دلخوش به تکاپویی که در صنعت نفت ایجاد شده تا در میان دلمشغولی‌ها و شهرنشینی‌های‌مان کمی هم خاطره‌بازی کنیم. شاید هم این نفت‌سوزها هستند که با خاطرات‌شان با ما کودکانه شیطنت می‌کنند و ما را به بازی می‌گیرند. باری… چه بسا این نفت‌سوزها در «باغ آقا» روشنی‌بخش شب‌های بی‌خاطره نسل‌های پسین‌مان باشند…

(۱)کارمانیا: یکی از نام‌های تاریخی شهر کرمان

عناوین برگزیده
پرطرفدارترین عناوین