به گزارش می متالز، نوشتهای که یکی از محورهای بحث میان کاربران شبکه اجتماعی توییتر در روز گذشته بود. البته نهاینکه کاربران بخواهند درباره نوشته حریری بحث و گفتوگو کنند، آنها درباره آینده ایران و وضعیت اقتصادی کشور بعد از رویکارآمدن جو بایدن و حضورش در کاخ سفید اظهارنظر میکردند.
در گروههای پیامرسان تلگرام اما نوشته رئیس اتاق بازرگانی و صنایع ایران و چین بازنشر داده میشد و برخی از کاربران که عمدتا از چهرههای سیاسی و اقتصادی بودند؛ درباره این نظر و آنچه که بعد از ورود جو بایدن به کاخسفید اتفاق میافتد صحبت میکردند. از نظراتی که در این رابطه بیان میشد، اشاره به بهبود شرایط اقتصادی کشور بعد از کنارهگیری دونالد ترامپ از قدرت بود. این نظر هرچند که این روزها طرفداران زیادی در داخل کشور دارد اما مخالفانی هم دارد. مخالفانی که عمدتا از چهرههای شناختهشده و باسابقه در حوزههای سیاسی و اقتصادی کشورمان هستند. آنها در نوشتههای خود و گعدههای تلگرامی این مساله را مطرح میکنند که نباید اسیر احساسات و هیجانها شد. به گفته آنها باید صبور بود و چند ماه دیگر را دید که بایدن با چه لحنی با ایران روبهرو میشود. این دسته از افراد همچنین این نکته را مطرح میکنند که سازوکار تحریمهای وضعشده علیه ایران به گونهای است که لغو آنها پروسهای زمانبر و طولانیمدت است، پس نباید با جوسازی و ایجاد فضای احساسی در رسانهها به عموم مردم اینطور القا کرد که از چند روز دیگر همهچیز ارزان میشود و میتوانند سراغ خرید خانه و خودرو بروند. به اعتقاد این دسته از افراد که چنین مسالهای را مطرح میکنند، اگر پیشبینی افرادی که از روی کارآمدن جو بایدن در آمریکا خوشحال هستند و مردم را دلخوش به بهبود اوضاع با حضور بایدن میکنند، درست از آب درنیاید، ضربه بدی میخورند. آنها به این نکته اشاره میکنند که نباید مردم را بیش از حد امیدوار به تغییر سیاستهای آمریکا کرد؛ چون اگر پیشبینیها از سیاستهای بایدن درست از آب درنیاید، مردم بیش از گذشته نسبت به تحلیلگران، سیاستمداران و اقتصاددان داخلی بیاعتماد میشوند.
مثل روزهای گذشته کاربران در حال گله و شکایت از وضعیت بورس هستند. نکته جالبتوجه این است که روزبهروز به تعداد افرادی که با حسابهای کاربری تازه راهاندازی شده درباره بورس و وضعیت پرتفوی خود مینویسند، اضافه میشود و بهطور چشمگیری نوشتههای انتقادی در حال افزایش است. حالا کاربرانی که تا دو سه هفته گذشته درباره اصلاح و ریزش بورس صحبت میکردند و نظراتشان را با دیگران به اشتراک میگذاشتند، چند روزی است که به این موضوع میپردازند که انگار این وضعیت ادامهدار شده است. دیروز همچنین برخی از کاربران به نکتهای جدید اشاره کردند و نوشتند که بورس به مرحله سقوط رسیده است. اتفاقی که باعث شد کاربران زیادی بار دیگر به صحبتهای رئیس دولت درباره بورس محکم اشاره کنند اما اینبار بهجای استفاده از هشتگ بورسمحکم از هشتگ سقوطبورس استفاده میکردند. آنها درباره این موضوع مینوشتند که مثل اکثر وعدهها و شعارهای دیگری که دولت دوازدهم مطرح کرد و به سرانجامی نرسید یا درگیرو دار حادثههای روزمره به دست فراموشی سپرده شد، وعده بورسمحکم هم پوچ بود و «هیچ» نصیب اکثر سهامداران خرد و افراد تازهوارد به بازار سرمایه شد. مسالهای که دغدغه خیلی از افراد در نوشتههایشان است و به آن توجه میکنند افرادی است که با تبلیغات و وعدههای دولت و بهخاطر شرایط بد اقتصادی و آب نشدن سرمایههایشان به سمت سرمایهگذاری در بورس آمدند اما حالا در استرس هستند و سرمایههایشان در حال از بین رفتن است. این روزها جدای از گلایههای سهامداران از وضعیت بورس و انتقاد به دولت و سیاستهایش، فعالیت برخی از کاربران در فضای توییتر فارسی که عمدتا با عکس و اسم واقعی نیستند، این شده است که در صفحههای خود وعدهها و شعارهای رئیسجمهور درباره بورس را مینویسند و به مخاطبان یادآوری میکنند. شبکه اجتماعی اینستاگرام هم پر است از فیلمهای جلسات هیاتدولت و دیگر مواقعی که روحانی درباره بورس صحبت کرده است و با تیترهای بعضا انتقادی که مخاطبان را وادار میکنند فیلم را ببینند در صفحههای پرمخاطب بازنشر داده میشوند. نکته دیگر هم وجود این فیلمها و نوشتههای انتقادی علیه رئیسدولت و سیاستهای اقتصادیاش در برخی از کانالهای تلگرامی پرطرفدار و طنز است. اتفاقی که بهنظر میرسد با هدف خاص و استراتژی مشخصی در حال انجام است.
ارزش دارایی سرمایهگذاران تازهوارد و خرد بورس هر روز در حال کاهش است و گویا ارادهای برای حمایت از بازارسرمایه و جلوگیری از این ریزش وجود ندارد.
سال٩۴ بازار وارد یک رالی شد، بهدلیل خوشبینی به آینده سیاسی و اقتصادی و امضای برجام، اکنون قفل در صف فروش است آن هم بعد از 60درصد ریزش به همان دلیل سال ٩۴، وقتی سازمان بورس در ۵ سال گذشته نهادهای مدیریت ثروت را توسعه نمیدهد و هیچ مجوزی صادر نمیکند، نتیجه میشود این هیجانات کازینویی.
بزرگترین مشکل کشور این است که معلوم نیست چه نهادی مسوول چه کارکردی است. بهنظر میرسد که بازار سرمایه با نسخه پیچیدهتر همین آسیب روبهرو است. واقعا مشخص نیست چه شخصی، مسوول چه کاری است! برای همین هم نمیشود دنبال راهحل بود، چون نمیدانیم صورت مساله چیست!