به گزارش می متالز، امیرحسین کاوه گفت: اصلیترین دلیل تاکید مقامات دولتی به عرضه فولاد در بورس کالا این بود که تصمیمداشتند شفافیت مورد نیاز بازار را ایجاد کنند که در نگاه اول امری بسیار پسندیده و کاملا منطقی بود؛ اما از آنجایی که کل زنجیره در یک سیاستگذاری دیده نشده بود، متأسفانه بعضا باعث خروج از مسیر اصلی شد و مشکلاتی را به بازار تحمیل کرد.
کاوه با اشاره به موضوع کمبود مواد اولیه در زمینه تولید مثلا لوله و پروفیل اظهار کرد: بررسیها نشان داد علیرغم اینکه تولیدکنندگان ورق گرم ملزم به عرضه تمام محصولات خود در بورس کالا بودند. اما این عرضه کامل صورت نمیگرفت بنابراین تقاضا همواره از عرضه فاصله معناداری داشت که منجر به گرانی و کمبود در بخش تولید شده بود.
وی تاکید کرد: البته در این فرآیند اگرچه حضور دلالها و واسطهها نقش آفرینی داشت اما واقعیت امر اینجا بود که عرضه ورق گرم حتی از تقاضای مورد نیاز تولیدکنندگان واقعی نیز کمتر شده بود. بنابراین تولیدکنندگان اصولا همواره با کمبود مواد اولیه مورد نیاز روبرو بودند و نمیتوانستند با ظرفیت کامل محصول نهایی تولید و تحویل بازار بدهند.
این کارشناس صنعت فولاد گفت: تمام این گرفتاریها درست زمانی رخ داد که آمارها و اطلاعات منتشر شده از صنعت فولاد کشور حکایت از رشد قابل توجه تولید درکنار کاهش تقاضا به دلیل رکود حاکم بر بازار داشت. به صورتی که آمارهای منتشر شده رشد 12 درصدی تولید فولاد در 9 ماه ابتدایی سال را ثبت کرده بود.
وی تاکید کرد: نگاه دقیق به آمارها نشان میدهد تولید فولاد کشور در این دوره مشخص از مرز 23 میلیون تن عبور کرده که در مقایسه با سایر تولیدکنندگان فولادی جهان رشدی قابل ملاحظه بوده پس این سئوال مطرح میشود که چطور با این رشد قابل توجه بازهم تولیدکنندگان صنایع پایین دستی امکان دستیابی به ماده اولیه را ندارند؟
کاوه معتقد است شاید عدم رشد متوازن در زنجیره فولاد عاملی در کمبودهای مقطعی در بخشهای مختلف بوده به صورتی که همین آمار بیانگر این واقعیت هستند که بیشترین نرخ رشد تولید در محصولات نوردی از جمله تیرآهن و میلگرد است و در عین حال تولیدکنندگان آهن اسفنجی در ۹ ماهه سال جاری موفق به تولید بیش از ۲۳.۳ میلیون تن از این محصول شدهاند که نسبت به مدت مشابه سال ۹۸، حدود ۲ میلیون تن معادل ۹ درصد افزایش داشته است.
به گفته این کارشناس صنعت فولاد همین عدم توازن در رشد قابل توجه تولید فولاد در مقابل رشد اندک تولید آهن اسفنجی احتمالا چرخه را از پویایی انداخته و عاملی در کمبود محصول در بازار برای صنایع مرتبط و پایین دستی بوده و عدم شفافیت و تناسب عرضه و تقاضا تیر خلاص را زده است.
کاوه با اشاره به اینکه دوماه ابتدایی پاییز کمبود قابل توجه مواد اولیه باعث شد تا تولیدکنندگان پروفیل و لوله تنها با 20 درصد از ظرفیت تولید کنند گفت: افزایش نرخ ارز در بازار عاملی بود تا تولیدکنندگان ورق گرم تمایل بیشتری برای صادرات داشته باشند به همین دلیل کمبود در بازار آغاز شد، چون حجم بالایی از این محصولات که ماده اولیه مورد نیاز صنایع پایین دستی بود در بازارهای خارجی فروخته میشد.
وی در این زمینه افزود: بیتوجهی عرضه کافی مواد اولیه برای صنایع پایین دستی عاملی است که هزاران میلیارد تومان سرمایهگذاری در صنایع پایین دستی که اتفاقا از نظر اشتغالزایی و ایجاد ارزش افزوده بسیار جایگاه ویژهای دارند با مخاطره روبرو شود و در نهایت بیکاری و رکود در این بخش تجربه شود.
کاوه بخشنامههای مختلف و سیاستهای اخیر را کارآمد نمیداند و معتقد است تنها راهکاری که میتوان بازار را برای همیشه از این مشکل دور کرد نظارت دقیق و همچنین خروج سیاستهای دستوری از بازار آزاد است. به عنوان مثال اگر تعرفه واردات ورق گرم صفر شود تا خریداران صنایع پایین دستی بتوانند ماده اولیه مورد نیاز را خریداری کنند قطعا دیگر مشکلی در بازار ایجاد نمیشود.
وی تاکید کرد: این سیاست اگرچه به ظاهر مخالف تولید داخلی است اما واقعیت این است که تنها این سیاست میتواند حمایت کامل از تولیدات داخلی داشته باشد چون وقتی صنایع پایین دستی از محصولات داخلی نمیتوانند نیازشان را تامین کنند به جای اینکه عاملی در افزایش قیمت شوند میتوانند مواد اولیه را وارد کرده و به تولید خود ادامه دهند.
این کارشناس صنعت فولاد همچنین گفت: اتفاقا سیاستهای دولتی باید به سمت آزاد سازی واردات کامل انواع مواد اولیه باشد حتی آن بخشی که ایران خود تولید کننده است چون این مواد میتوانند در کشورمان خلق ثروت کنند نه اینکه مانع تولید باشند.
به گفته وی صنایع بالا دستی در چنین فضایی با توجه به امتیازاتی که دارند میتوانند رقابتپذیری بالایی در بازارهای هدف داشته باشند و حتی اگر خریداری هم داخل ایران برای محصولاتشان نباشد بازهم زیان نمیکنند درحالی که اگر صنایع پایین دستی مواد اولیه مورد نیاز نداشته باشند اصولا کالایی برای عرضه ندارند که بتوانند به حیات اقتصادی خود ادامه دهند.
کاوه گفت: مدیریت واردات به این معنی است که باید موانع ورود انواع مواد اولیه، کالاهای واسطهای و ماشینآلات مرتبط با تولید، فناوری و البته سرمایه را به صفر نزدیک کنیم چون به این شیوه تولیدکنندگان ایرانی چه در بخش صنایع بالا دستی و چه پایین دستیها میتوانند دقیق برنامهریزی کنند و برای ادامه فعالیتهای اقتصادی مسیرهای مناسبی بیابند.
وی معتقد است ایران با توجه به نیروی کار و انرژی ارزان قیمت همواره یک مزیت رقابتی بسیار بالا نسبت به سایر کشورها در بازارهای بینالمللی برای مواد اولیه یا همان مواد خام دارد بنابراین در شرایطی که موانع واردات مواد اولیه را برداریم هیچ خطری تولیدکنندگان صنایع بالا دستی را تهدید نمیکند و تنها دستاوردش ایجاد نشاط انگیزه بالا در پایین دستیهاست.
این کارشناس صنعت فولاد در پایان تاکید: مدیریت جزیرهای و همچنین حمایتهای غیراصولی از صنایع بالا دستی با دیوار بلند تعرفهای این مشکل را در اقتصاد ایران ایجاد کرده که علیرغم تولید حجم بالایی از مواد اولیه همواره صنایع پایین دستی برای تامین مواد اولیه مورد نیازشان درگیر مشکلات بوده و خبری از شفافیت در بازار نیست.