به گزارش می متالز، اخیرا موضوع رانت فولاد در کشور نقل صحبت مجالس و محافل صنعتی و معدنی کشور است. اخیرا شنیده شده است که دبیر انجمن تولیدکنندگان فولاد ارزش رانت انرژی در زنجیره فولاد تا دو برابر بودجه یارانه کشور ارزیابی کرده است.حال این سوال پیش می آید که اگر این هزینه در مسیر درست و اصلی خود خرج شود چه منافعی برای صنعت و اقتصاد کشور به همراه خواهد داشت. این موضوع بهانه ی یادداشت تحلیلی مجله ی خبری آرتان پرس قرار گرفته و در ادامه به مهم ترین عوامل خلق رانت و گسترش آن در صنعت فولاد خواهیم پرداخت. پیشنهاد می کنیم این یادداشت را از دست ندهید.
مهم ترین مشکل بخش فولاد که رانت آفرین است موضوع عدم انسجام و یکپارچکی در میزان و نحوه ی عرضه ی فولاد در کشور است.مشکل اصلی ما این است که فولادیها در بورس کالا عرضه کافی انجام نمیدهند که اگر این عرضه انجام شود قطعا قیمتها متعادل خواهد شد. در شرایطی که قیمت ها تعادل ندارند ما شاهد رشد نجومی و حبابی قیمت هایی هستیم که هم خریدار و هم فروشنده از حباب آن مطلع است و این موضوع به زیان تولیدکننده و مصرف کننده تمام خواهد شد زیرا عواید ناشی از افزایش قیمت در مسیری خارج از مسیر عادی معاملات جذب خواهد شد.
مشکل بزرگی دیگری که در اقتصاد فولادی ایران همچون زخمی کاری جلوه گر شده است موضوع انحصارطلبی و محدودیت های سلیقگی درعرضه و تقاضاست. یکی از بارزترین نمونه های این موضوع بحث معاملات مچینگ در صنعت فولاد است. بازیگران بازار فولاد در بالادست محدودند، در این صورت باید ابزاری برای مدیریت قدرت انحصار وجود داشته باشد. برای مثال سیاستگذاری توسط یک الی دو شرکت بزرگ فولادی صورت می گیرد و حتی مشاهده شده این شرکت ها در فرایند قیمت گذاری اختلال ایجاد می کنند. تا زمانی که این وضع ادامه داشته باشد عملا نمی توان انتظار داشت تا رانت از بازار فولاد رخت برکند.
در زنجیره تولید فولاد هرچه از بالا به پایین که حرکت میکنیم انحصار کاهش مییابد، بهعنوان مثال در تولید شمش چند شرکت اول تقریبا همه بازار هستند؛ اما وقتی به میلگرد می رسیم تعداد شرکتها به نزدیک صد شرکت میرسد. محصولات میانی زنجیره فولاد در بورس کالا عرضه میشود؛ اگر کل زنجیره در بورس کالا عرضه شود، قطعا دستاورد آن، شفافیت در زنجیره تولید است.
متاسفانه در بازار فولاد اطلاعات شفاف و دسته اول و لحظه ای وجود ندارد و در ابتدای معاملات صرفا شنیده هایی از اخبار به دست می آید.همچنین مسیر خرید و فروش و معاملات در بستر شفافی صورت نمی گیرد و وضعیت فعلی معاملات چالش های فراوانی دارد. معضل بزرگ بازار فولاد در این بخش، نبود اطلاعات دقیق است. ساده ترین اطلاعات مثل میزان تولید و یا صادرات شرکتها هم در دسترس نیست و اغلب آمارها براوردی و یا حداکثر خوداظهاری است. در برخی مواقع حتی خریداران عمده و فروشندگان عمده در بورس کالا مشخص نیستد و این موضوع یک زنگ خطر برای شفاف سازی های بورسی و خلق فرصت برای رانت فولاد است.
متاسفانه سامانه های ارزیابی عملکرد و ردیابی مسیر معاملات در بخش فولادی آنطور که باید عمل نکرده اند. در همین راستا باید اعلام کرد که سامانه بهین یاب وزارت صمت نواقصی دارد؛ این سامانه در گروه پتروشیمی فعالتر بوده و در بازار فولاد ضعیف است. امیدواریم شفافیت همانطور که در حوزه پتروشیمی پیاده سازی شد در حوزه فولاد نیز برقرار شود تا امکان ساماندهی این بازار فراهم شود.
موضوع دیگری که در خصوص رانت فولاد باید به آن خاطر نشان کرد مسئله ی رانت بزرگ و ارزان انرژی است که در اختیار این شرکت ها قرار می گیرد. داستان به این شکل است که این رانت در ابتدا به فولادی ها داده می شود و در حین فروش از آنه پس گرفته می شود.حال سوال اینجاست که چرا باید این رانت را در اختیار شرکت های فولادی قرار داد؟ اصولا چرا باید برای سوخت و انرژی فولادیها باید رانت بدهیم که در زمان فروش بخواهیم پس بگیریم. اصلا چرا این رانت داده میشود؟
بورس کالا متولی قیمتگذاری است و وزارت صمت متولی عرضه و تقاضا. بورس کالا بستر معامله و قاعدهگذار قیمت است. بر اساس ماده 18 قانون توسعه ابزارهای مالی جدید، کالایی که در بورس کالا عرضه شد، از شمول قیمت گذاری دستوری خارج میشود. در فولاد حتی در کالاهای ملزم به عرضه، بیش از نیمی از معاملات در خارج از بورس انجام میشود، لذا در حوزه فولاد هم آمار معاملات، هم روند تنظیم مقررات و هم قیمت ها با اخلال مواجه هستند.
اما با این حجم زیاد رانت در بازار فولاد چه باید کرد ؟ راه پس گرفتن این رانت اخلال در قیمت گذاری نیست. اگر رانت به شرکت بالادستی داده شود و بعد بخواهیم با قیمتگذاری آن را به مصرفکننده برسانیم، سود از بخش تولید مستقیما به جیب عوامل غیرتولیدی میرسد. در واقع رانت به افراد دیگری میرسد که نقشی در تولید نداشتهاند و این رانت در نهایت به عده ی معدودی دانه درشت خواهد رسید.
زمانی که شیوه نامه فولاد ابلاغ شد، قیمت روی تابلو همان فرمول مصوبه بود، اما اشکال این است که اگر رکود عمیقتر شود یا رونق به بازار برگردد، چطور میشود این فرمول ابلاغی را حفظ کرد، اعتقاد ما این است که نباید یک قیمت دائمی برای نرخ پایه تعیین شود، اما به هر حال این ابلاغیه اجرا شد.
یک موضوعی که به موضوع رانت جان تازه می دهد بحث عدم ثبات در قیمت آهن آلات به صورت پایه در بازار بورس است. به موجب اینکه ارز طی چند روز گذشته روند افزایشی گرفت و مجددا تقاضا در بازار زیاد شد و به همراه آن نرخ های جهانی نیز رشد داشت، مجددا بحث کاهش مجدد قیمت پایه مطرح شد که توجیهی نداشت و مخالف مصوبه هم بود، اگر این اقدام در برهه های خاصی از زمان تصویب شود شاهد سیل عظیم رانت در بازار برای برخی از فرصت طلبان خواهیم بود.
ستاد تنظیم بازار یک نهاد فرادستگاهی و هماهنگکننده است که جایگاهش باید در دولت باشد، اما الان به یک کمیته ذیل وزارتی تبدیل شده که شکل تصمیمگیریهای آن را کاملا بخشی میکند و لازم است که این جایگاه اصلاح شود. باید موضوعات در زنجیره فولاد را مدیریت کرد و دغدغه همه مدیران فولاد نیز این است که اگر رانتی وجود دارد باید به مردم برسد
عامل گرانی فولاد عرضه محدود در بورس است. راه پس گرفتن رانت فولادیها مالیات است نه ارزانفروشی. مشکل اصلی ما این است که فولادیها در بورس کالا عرضه کافی انجام نمیدهند که اگر این عرضه انجام شود قطعاً قیمت متعادل خواهد شد. تولید کلی کشور در حوزه محصولات فولادی حدود ۳۰ میلیون تن و نیاز داخلی حدود ۱۵ میلیون تن است؛ بنابراین تأکید اصلی برای تنظیم بهینه بازار فولاد این است که وزارت صمت با فراهم کردن مقدمات افزایش عرضه در بورس کالا، بازار محصولات فولادی را تنظیم کند نه با ورود یکطرفه به فرآیند قیمتگذاری.
واقعیت اینست که هرچقدر به عمق بازار رکودی متاثر از خوشباوری احیای برجام فرو برویم؛ فرجام قطع امید تدریجی این خوشباوری از بازگشت طرفین به برجام، برای اقتصاد ایران تبعات به مراتب وخیمتری از قبل را متاسفانه به همراه خواهد داشت؛ یکسری خیلی امیدوارانه اظهار میکردند که به محض روی کار امدن “بایدن” فرمان بازگشت به برجام توسط او صادر خواهد شد؛ حالا نتیجه چه شد ؟! واقعیت اینست که امریکا حیاط خلوت و غلام حلقه به گوش لابی صهیونیسم است و صهیونیسم هم دشمن شماره یک ایران .
مشکل ما باید حداقل در مدیریت اقتصاد و بازار داخلی؛ بصورت ریشهای و مستقل از دلارآمریکایی حل شود نه در اتصال و نگاه به تابلوی روزانه نرخ ارز بانک مرکزی و سوق دادن افکار عمومی به کاهش نرخ صادراتی یا نرخ ارز و آرزوی برجامی در شرایط تحریمی .
اگر بازار داخلی ما از برخی سنگ اندازی های رانتی کوچک و بزرگ حوزه های مختلف کشور خلاصی یابد؛ قطعا این راه حل یک بار برای همیشه شر نوسان نرخ دلار را، حداقل بطور مستقیم؛ از سر بازار داخلی محصولات تولید خودمان کم خواهد کرد و همچنین دیگری خبری از رانت بین لایه های مختلف زنجیره تولید فولاد نخواهد بود .