به گزارش می متالز، بالاخره توتال از فاز 11 پارس جنوبی خارج شد؛ اواخر هفته گذشته نیز علی کاردر مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران اعلام کرد توتال از طرح توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی خارج و CNPC رسما جایگزین توتال شده است.
وی ادامه داد: این دو شرکت با یکدیگر جلسات فنی برگزار کردند و توتال اسناد فنی و مناقصات را به شرکت CNPC واگذار کرد. این شرکت چینی اعلام کرده است که باید اسناد را یک بار دیگر بررسی کند زیرا توتال اسناد را طبق تکنولوژی، ابزار و توانمندی خودش بررسی کرده بود.
به گفته کاردر ما به شرکت CNPCI فرصت دادیم که اسناد و مدارک را بررسی کنند. البته فکر نمیکنم چیزی کم داشته باشند.
به نظر میرسد پس از ۵ سال معطل ماندن برای توتال در فاز ۱۱ پارس جنوبی دوباره به نقطه صفر بازگشتهایم.
مشخص نیست چرا وزارت نفت از گذشته درس نمی گیرد و سالها توسعه این فاز را معطل کرد تا این فاز به عقد شرکت فرانسوی توتال در بیاید و در نهایت شرکتی که با اجازه آمریکا به ایران آمده بود با یک اخم آمریکا از ایران خارج شود.
برای یادآوری مخاطبین نگاهی گذرا به سابقه ورود این شرکت فرانسوی به پارس جنوبی می اندازیم؛ تیرماه سال 96 قرارداد طرح توسعه فاز 11 پارس جنوبی به ارزش 4 میلیارد و 800 میلیون دلار با حضور بیژن زنگنه، وزیر نفت، میان شرکت ملی نفت ایران و کنسرسیومی متشکل از شرکتهای توتال فرانسه، شرکت ملی نفت چین (CNPC) و شرکت پتروپارس به امضا رسید.
توتال رهبری کنسرسیوم پروژه توسعه فاز ١١ پارس جنوبی را بر عهده داشت و سهم این شرکت فرانسوی در این کنسرسیوم 50.1 درصد، سهم شرکت چینی CNPC به میزان 30 درصد و سهم شرکت پتروپارس 19.9 درصد تعیین شد.
همزمان با مذاکرات برای انعقاد این قرارداد، سوابق سوء شرکت توتال در کنار عدم پیشبینی سازوکار مناسبی برای شرایط بازگشت احتمالی تحریمها، انتقادات زیادی را از سوی کارشناسان به همراه داشت. بهعنوانمثال مهدی بهرامیان، رئیس سازمان بسیج حقوقدانان با اشاره به سابقه بد توتال در صنعت نفت کشور، گفت: «توتال طی 20 سال گذشته در چند مرحله قراردادهای متعددی با شرکت ملی نفت ایران به امضا رسانده و هر بار به بهانههای واهی پروژهها را نیمهکاره رها کرده است».
یکی از مصادیق این موضوع، همین فاز 11 پارس جنوبی است. شرکت ملی نفت ایران و شرکت توتال در سال 1379 برای توسعه بخش بالادستی فاز 11 پارس جنوبی به توافق رسیدند و تفاهمنامهای به امضا رساندند.
اما عملاً اقدام خاصی از طرف این شرکت فرانسوی صورت نگرفت و در نهایت توتال فرانسه که به دنبال خروج از این پروژه بود با ارائه رقمی بسیار بالا برای توسعه این فاز، ایران را در شرایطی قرار داد که نتواند پس از حدود 8 سال معطل ماندن فاز 11، این قرارداد را با شرکت فرانسوی به امضا برساند.
شرکت ملی نفت ایران با پیشنهاد حدود 10 تا 11 میلیارد دلاری فرانسویها مخالفت کرد و به این ترتیب شرکت توتال از این پروژه کنار گذاشته شد.
چینیها گزینه بعدی ایران برای توسعه فاز 11 پارسجنوبی بودند. این طرح در سال 1388 با هزینه 4 میلیارد دلاری به شرکت سی.ان.پی.سی واگذار شد. بعد از گذشت چهار سال از امضای قرارداد توسعه فاز 11 پارس جنوبی با این شرکت چینی، بهدلیل اینکه چینیها هیچ اقدام مؤثری برای توسعه این فاز انجام نداده بودند، طی یک توافق دوجانبه قرارداد توسعه این فاز با چینیها فسخ شد.
اما با روی کار آمدن دولت دوازدهم بیژن زنگنه یک بار دیگر توسعه فاز 11 را معطل ورود شرکت توتال گذاشت و جالب اینجا بود که در ابتدای سال 1397 نیز تنها یک هفته بعد از اعلام خروج آمریکا از برجام توسط ترامپ، شرکت فرانسوی توتال با انتشار بیانیهای اعلام کرد که چنانچه این شرکت نتواند از آمریکا معافیت تحریمی دریافت کند، از پروژه توسعه فاز 11 میدان گازی پارس جنوبی کنارهگیری میکند.
بدون تردید، یکی از بزرگترین دستاوردهای دولت یازدهم بهرهبرداری از 8 فاز پارس جنوبی در این دوره زمانی یعنی فاز 12 در دی ماه 93، فازهای 15 و 16 در اسفندماه 94 و فازهای 17 تا 21 در فروردین ماه سال 96 بوده است. هرچند مسئولان و حامیان دولت یازدهم و بخصوص شخص رئیس جمهور و وزیر نفت تلاش بسیاری کردند که این اتفاق در جامعه نتیجه عملکرد دولت روحانی در صنعت نفت و گاز و یکی از دستاوردهای مهم برجام قلمداد شود اما واقعیت این است که دولت قبل نقش زیادی در تکمیل این فازها بخصوص فازهای 12، 15 و 16 و همچنین 17 و 18 داشت.
باید صراحتا اعلام کرد از سوی دیگر هم برجام نقش مهمی در راه اندازی این 8 فاز پارس جنوبی نداشت زیرا اکثر آنها تا قبل از تاریخ اجرایی شدن برجام یعنی 26 دی ماه 94 یا به بهرهبرداری رسیده بودند و یا پیشرفت بالای 90 درصدی داشتند.
اما نکته مهمتری که درباره راه اندازی این فازهای پارس جنوبی وجود دارد این نکته است که بزرگترین دستاورد دولت روحانی در صنعت نفت و گاز، نتیجه اجرایی شدن استراتژی است که وزارت نفت این دولت هیچ علاقه ای به تداوم آن نداشت و نتیجه مشخص آن هم معطل ماندن توسعه فاز 11 پارس جنوبی بود.
آن استراتژی هم تکیه بر توان شرکتهای داخلی برای توسعه پارس جنوبی و معطل نکردن این امر به بازگشت شرکتهای خارجی بود. این استراتژی در اوج تحریم ها توسط دولت دهم به خوبی اجرایی شد. در همین راستا هم قرارداد توسعه 8 فاز باقی مانده پارس جنوبی با شرکتهای داخلی در خردادماه 1389 به امضا رسید و روند توسعه پارس جنوبی در سالهای پایانی دولت دهم با حضور رستم قاسمی در پست وزیر نفت به اوج خود رسید.
بر همین اساس هم در پایان دولت دهم در مردادماه 92، فازهای 12، 15 و 16 به پیشرفتی حدود 90 درصد و فازهای 17 و 18 به پیشرفتی حدود 80 درصد رسیدند. سایر فازهای افتتاح شده در دولت فعلی نیز در مردادماه 92، پیشرفتی حدود 50 تا 60 درصد داشتند.
با توجه به نکات فوق، اتفاقا مهمترین درس بهره برداری از 8 فاز پارس جنوبی در دولت یازدهم این موضوع است که شرکتهای داخلی توانایی و ظرفیت فراوانی برای توسعه صنعت نفت و گاز کشورمان دارند و منطقی نیست توسعه پارس جنوبی معطل بازگشت شرکت های خارجی می شد.
با این وجود، متاسفانه زنگنه و همکارانش این درس مهم را نیاموختند و همچون دوره اصلاحات، علاقه فراوانی به بازگشت شرکتهای خارجی به پارس جنوبی داشتند. به همین دلیل هم توسعه فاز 11 پارس جنوبی در ابتدای دولت روحانی به دلایل نامعلومی از دست شرکت پتروپارس گرفته شد و این پروژه متوقف شد.
بعد از آن نیز وزارت نفت پاسخ مثبتی به درخواست شرکتهای داخلی برای توسعه این فاز نداد و نهایتا هم توسعه این فاز پارس جنوبی که مرزیترین فاز این میدان عظیم گازی محسوب میشود با امضای موافقتنامه اصولی (HOA) طرح توسعه فاز 11 پارس جنوبی به ارزش 4 میلیارد و ٨٠٠ میلیون دلار در اواسط آبان ماه 95 به کنسرسیومی به رهبری شرکت توتال که شریک بلندمدت قطری ها در برداشت از این میدان مشترک گازی است، سپرده شد.
طبق زمانبندی اولیه، قرار بود 40 ماه بعد از امضای قرارداد، تولید گاز از میدان فاز 11 پارس جنوبی آغاز شود. اما با گذشت حدود 12 ماه، اقدام قابلتوجهی در این میدان صورت نگرفت و برای ماههای متوالی اعلام می شد که مناقصات این پروژه در حال برگزاری است و یا اتمام یافته؛ این در حالی است که شرکتهایی چون پتروپارس، گروه مپنا، توسعه پتروایران، قرارگاه سازندگی خاتمالانبیاء(ص) و... میتوانستند این پروژه را در اختیار بگیرند و برای بخشهایی که نیازمند فناوری جدید بودند، از شرکتهای ارائهدهنده خدمات فنی نفت و گاز استفاده کنند.
بهعنوانمثال فاز 12 میدان گازی پارس جنوبی که ازنظر حجم عملیات و میزان سرمایهگذاری، عظیمترین طرح تاریخ صنعت نفت ایران و یکی از بزرگترین طرحهای تولید گاز جهان است، نمونه بارز توانمندی شرکتهای ایرانی در مدیریت پروژههای بزرگ گازی محسوب میشود.
اهمیت توسعه این فاز بهقدری بالا است که استفان میشل، مدیر بخش خاورمیانه و آفریقای توتال در این زمینه عنوان کرده است: «کارشناسان و مدیران شرکت توتال از عملکرد ایران در دوران عدم حضور در پارس جنوبی کاملاً غافلگیر شدند و عملکرد ایرانیها بهویژه در فاز 12 بسیار ستودنی بود».
همانطور که گفته شد توتال که پیش از این نیز توسعه فاز 11 پارس جنوبی را چندین سال معطل گذاشته بود، مجدداً به بهانه بازگشت تحریمها و بدون پرداخت هیچگونه خسارتی، از قرارداد توسعه این فاز خارج شد تا توسعه فاز 11 باز معطل نگه داشت و این امر به دلیل عدم اخذ ضمانتهای واقعی از شرکتهای خارجی برای وضعیت بازگشت تحریمها بوده است و از همه بدتر اینبود که مسئولان وزارت نفت اعلام کردند توتال در صورت خروج از ایران هیچ جریمه ای هم پرداخت نخواهد کرد و به اصطلاح توتال که سابه بدی در صنعت نفت داشت با سلام و صلوات آمد و با سلام و صلوات از صنعت نفت خارج شد.
ظاهرا بعد از معطل کردن توتال در توسعه فاز 11 این بار نوبت به شرکت سی ان پی سی رسیده است و ظاهرا مسئولان صنعت نفت می خواهند تاریخ را دوباره تکرار کنند. اگرچه نتیجه این اتفاق شاید بیشتر از قبل به نفع شرکت های داخلی باشد اما گذشت زمان و معطلی در عدم توسعه نتیجه خوبی را برای اقتصاد ملی و برداشت از این میدان مشترک نخواهد داشت.