به گزارش میمتالز، کابوسِ مرگ همیشه همراهشان است! از حبس شدن در یک فضای بسته براثر ریزشِ آوار گرفته تا گازگرفتگی و برقگرفتگی و انفجار، اینها عمدهترین دلایل حوادثِ مرگبار در معدن است. همان شغلی که هیچکس جرات ندارد قبل از آن، عنوانِ کار سخت را برای شغل خود برگزیند! آنها که مدعی هستند کارشان سخت است همیشه میگویند «کارِ ما بعد از کار در معدن سختترین است».
۱۲ ظهر روز شنبه ۱۱ اردیبهشت ماه، در تونل شماره ۴۲ معدن بزرگ طزره از معادن چهارگانه شرکت ذغال سنگ البرز شرقی، به دلیل ریزش ناگهانیِ سقف کارگاه دو کارگر جوانِ ۳۰ و ۳۵ساله حبس شدند که بعد از گذشتِ شش روز، بالاخره امدادگران توانستند جسد آنها را بیرون بکشند. کارگرانِ جوانی که به امید ساختنِ آیندهی خود پا به معدن گذاشتند، اما سرنوشتشان جور دیگری رقم خورد.
صدا، ارتعاش، گرما، گردوغبار، گازها و بخارات شیمیایی، اینها بخشی از آن چیزی است که کارگران معدن، روزانه با آن درگیرند. کارگرانی که بعد از گذشت مدتی از کار در چنین شرایطی معمولا با مشکلات و بیماریهای بسیاری مواجه میشوند؛ معدود کارگران معدنی را میتوان سراغ گرفت که با مشکلاتِ ریوی و تنگیِ نفسهای گاه و بیگاه دست و پنجه نرم نکنند! شاید به همین دلیل است که کمترین شغلی را میتوان در این سطح، سخت و زیانآور دانست.
طبق قانون «کارهای سخت و زیانآور، کارهایی است که در آنها عوامل فیزیکی، شیمیایی، مکانیکی و بیولوژیکی محیط کار، غیر استاندارد بوده و در اثر اشتغال کارگر تنشی به مراتب بالاتر ازظرفیتهای طبیعی (جسمی و روانی) در وی ایجاد گردد که نتیجه آن بیماری شغلی و عوارض ناشی از آن بوده و بتوان با بهکارگیری تمهیدات فنی، مهندسی، بهداشتی و ایمنی و غیره، صفت سخت و زیانآور بودن را از آن مشاغل کاهش یا حذف نمود». این مشاغل به دوگروه تقسیم میشوند:
همانطور که در قانون آورده شده است، برخی از کارها ماهیتا سخت و زیانآور هستند. کار معدن نیز از این دست مشاغل است؛ یعنی چه محیط به لحاظ ایمنی و بهداشت، مساعد باشد و چه نباشد، کارِ معدن در هر وضعیتی، سخت و زیانآور است.
آنها جانِ خود را در قبالِ دریافت دستمزد حداقلی، کف دستشان میگیرند و هر روز در یک قدمیِ مرگ کار میکنند. پای صحبت بسیاری از این کارگران که بنشینیم، متوجه خواهیم شد که باوجودِ کار در چنین شرایطی نه تنها دستمزدی بیش از سایر کارگران دریافت نمیکنند بلکه گاهی اندک دستمزد و حقوقشان نیز نادیده گرفته میشود. معوقاتِ مزدی، عدم پرداختِ حق بیمه و یا رد شدنِ لیستِ بیمهی آنها در ردهی مشاغل عادی و بدون محاسبهی سخت و زیانآور بودنِ شغل، از جمله مهمترین دغدغههای این کارگران است. علیرغم اینکه طبق ماده ۵۲قانون کار، کار این کارگران، نباید در روز از ۶ساعت و در هفته از ۳۶ساعت تجاوز کند، اما آنها گاهی مجبورند بیش از یک شیفت کار کنند تا درآمدشان کفافِ هزینههای زندگی را بدهد!
از اینها که بگذریم به گفتهی بسیاری از کارشناسان، ایمنی و بهداشت محیط کار، خاصه در محیطها و معادنِ کوچک معمولا رعایت نمیشود. شهرام غریب (کارشناس ایمنی و بهداشت محیط کار) در گفتگو با ایلنا، در خصوص شرایط کار در معدن گفت: هر چه یک صنعت، پولسازتر باشد مثل معدن و فولاد و نفت و گاز، قاعدتا باید دارای ایمنیِ دقیقتر، ریزبینانهتر و کاراتری نیز باشد. در معدن، حوادثی مثل ریزشهایِ طبیعی، سستیِ نواحی و بدنههای تونل، انفجار، غبارهای موجود، خطاهای انسانی، تصادف و تصادمها، برخورد با موانع و اجسام بُرنده وجود دارد که هر کدام از اینها دارای دستهبندیهای متفاوتی هستند.
وی ادامه داد: طبق مادهقانون ۹۵ قانون کار، کارفرما میبایست وسایل و تجهیزاتِ مناسبِ ایمنی را در اختیار کارگران قرار دهد. همچنین طبق ماده قانون ۱۰۵ قانون کار، اگر کارشناس ایمنی و بازرس کار، شرایط محیط را ناایمن تشخیص دهد، این موضوع باید گزارش شود و براساس این گزارش میبایست، پیگیری و در نهایت نقص کنترل شود. در خصوص کار در معدن باید اصول کار در فضای بسته مورد توجه قرار گیرد. یکی از خطرناکترین مشکلاتی که در فضای بسته به وجود میآید، کمبود اکسیژن است.
این کارشناس ایمنی و بهداشت محیط کار گفت: مبحث مهمی که در ایمنیِ کار باید مورد توجه قرار گیرد، بحث پیشبینی است و اصلا طبق قانون ایمنی «پیشگیری، کنترل و اقدام و اعلام صریح» ازجمله اضلاع مثلث ایمنی هستند؛ بنابراین در بحث ایمنیِ معدن نیز پیشبینیهایی را باید مورد توجه قرار داد؛ به طور مثال پیشبینی راههای فرار، پیشبینیِ اینکه اگر اشخاصی محبوس شوند در چه زمانی و چگونه میتوان به آنها دسترسی پیدا کرد، پیشبینیِ مقدار اکسیژنِ مورد نیاز در آن محیط، تهویه مناسب و همچنین مانیتورینگ و رصدِ کارگران، اینها مواردی است که باید مورد توجه قرار گیرند. علاوه براینها چک کردنِ روزانهی مناطقی که احتمال ریزش در آنها بالاست، در کار معدن بسیار اهمیت دارد. برای شروع کار روزانه، در ابتدا میبایست کارشناس مربوطه وارد معدن شود و بعد از بررسیها، کارگر کار خود را آغاز کند.
وی افزود: در کار معدن قوای جسمانی کارگران نیز اهمیت دارد، به غیر از قوای جسمانی، باید به تقویت روحیهی این کارگران نیز توجه ویژهای نشان داد؛ کارگری که به لحاظ روحی آسیب دیده است خیلی زودتر دچار آسیب میشود تا کارگری که مشکل روحی و فکری ندارد.
غریب با تاکید بر اینکه ایمنی هزینه نیست، گفت: کارفرمایانی که ایمنی برایشان هزینه است و نمیتوانند هزینه کنند، نباید اجازهی کار داشته باشند. ما سه اصل مهم داریم؛ انسان، محیط زیست و تجهیزات. برای هیچ کدام از این مولفهها نمیتوان قیمتی در نظر گرفت. اگر به این سه اصل، که جان انسان در صدر همهی آنهاست، توجه نکنیم شاهد چنین اتفاقاتی خواهیم بود.
وی با اشاره به حادثهی معدن ذغال سنگ یورت، گفت: حادثه در معدن ذغال سنگ بسیار زیاد است و ما معدن ذغال سنگ در کشور بسیار داریم؛ بنابراین اگر توجه ویژهای نشود طی روزها و ماهها و سالهای بعد همچنان شاهد وقوع چنین حوادثی خواهیم بود. البته نقش عوامل طبیعی را در بروز این حوادث نمیتوان نادیده گرفت، اما نقش آنها در مقایسه با نقش عوامل انسانی بسیار کمتر است.
وی با اشاره به حادثهی معدنِ طرزه و طولانی شدنِ عملیاتِ جستجو برای امدادرسانی و سرانجام مرگِ این دو کارگر، گفت: نباید فراموش کنیم، که در این موارد دیگر ثانیهها تعیینکننده هستند و نه جلسات. باید دستورات تعجیلی و تاکیدی برای بررسی هرچه زودتر به این موضوع داده میشد تا میتوانستند این عزیزان را سالم بیرون بیاورند.
این کارشناس ایمنی و بهداشت محیط کار در پاسخ به این سوال که چگونه میتوان از بروز چنین حوادثی جلوگیری کرد، گفت: به نظر من بهترین و موثرترین راهکار برای اینکه این مسائل کنترل شود و کارفرمای بالادست خیلی راحت بتواند پیمانکار را کنترل کند، این است که چیزی حدود ۲۰ تا ۳۰درصد از صورت وضعیتِ پیمانکاران برای ایمنی لحاظ شود. اگر درصدی از صورتوضعیت در اختیار ایمنی باشد و کارفرمایان بدانند در صورتِ رعایت نکردن مسائل ایمنی و بهداشت، مقداری از پولشان داده نمیشود، در این صورت بالغ بر ۷۰درصد از حوادث کنترل میشود. درواقع کارفرما مجبور است به خاطر آزاد شدنِ پول خود، بهترین شرایط را مهیا کند و حوادث کنترل شود.
غریب گفت: تا زمانی که ایمنی را به عنوان آخرین آیتم درنظر بگیریم و بگوییم هزینه دارد و تفکر تولید محوریِ صرف داشته باشیم، ایمنی همیشه در صف انتظار باقی میماند، اما وقتی دیدگاه ما تولید همراه با ایمنی باشد مطمئنا جان انسانها، محیط زیست، تجهیزات و شرایط روحی و روانیِ تمام کارگران و خانوادههایشان نیز در امان میماند.
اواخر سال ۹۸، در یکی از جمعههای منتهی به سال جدید، زمانی که یک کارگر معدنچی در شهرستان کوهبنان برای جبرانِ کسریِ حقوق ماهانهای که کفافِ هزینههای زندگی را نمیداد، مجبور به کار در تنها روزِ تعطیلیِ خود بود، بر اثر کشیده شدن دستگاه بونکر بر بدنش جان سپرد. همان زمان همکارانِ او دلنوشتهای را نوشتند که شاید آوردنِ بخشهایی از آن، حق مطلب را برای سخن پایانیِ این گزارش ادا کند.
آنها نوشتند: «.. گویا این قصهی غمبار و مرگِ تلخ معدنکاران از زمستان یورت گرفته تا معادن اشکلی زرند کرمان و مرگهای تکنفره در سایر معادن ذغالسنگ این استان و سایر معادن و مدفون شدن کارگران در زیر خروارها خاک همچنان ادامه دارد. نه کسی درد این کارگران را فهمید و نه هیچ ارگان و یا نهادی پاسخگوی مرگ تلخ و حوادث ناگوار و سخت این کارگران نیست و نخواهد بود.
آیا باید همهی کارگران در معادن چنین سرنوشتی داشته باشند؟ آیا ما کارگران نباید طعم روزهای خوش و زندگی در کنار خانواده را بچشیم؟ علاوه بر سختی کارمان سختی مرگمان و مشکلات دردناک بیماری شغلیمان است، اما نه گوشی برای شنیدن و نه قانونی برای اجرا شدن است؛ متاسفانه قانون در معادن روی کاغذ اجرا میشود.
سخترین کار، کمترین مزد، کوتاهترین عمر؛ دنیای تاریک یک معدن کار، بدرود روزهای روشن».