به گزارش میمتالز، در گزارشهای متعددی بارها گفته شده که حضور در بورس نیاز به دانش و تخصص دارد و میتوان از راههای سرمایهگذاری غیرمستقیم وارد این حوزه شد. همچنین بارها بیان شده که شاخص کل معیار خوبی برای کل بازار نیست با این حال سهامدارانی وجود دارند که دنبال چرایی عدمرشد پرتفوی خود هستند. در این گزارش نظر کارشناسان متخصص حوزه بورس را در این رابطه پرسیدهایم که چرا شاخص کل وضعیتی را نشان نمیدهد که سهامداران خرد در پرتفوی بورسی خود مشاهده میکند.
«ارتباط بین شاخص یا بازار از طریق یک ضریب ریاضی نشان داده میشود که این ضریب، ضریب بتاست.» این پاسخ بهروز شهدایی، از متخصصان حوزه بورس به این سوال است که «اگر شاخص یک واحد رشد کرد، چرا سهم من یک واحد رشد نمیکند؟» او در ادامه پاسخش به این پرسش توضیح میدهد: «افرادی که میخواهند پرتفوی و سهمهای خودشان را با شاخص مقایسه کنند باید ببینند که سهم یا پرتفوی خودشان چه ضریب بتایی با شاخص دارد.» شهدایی در توضیح ضریب بتا میگوید: «ضریب بتا میتواند از منفی هر عددی تا مثبت هر عددی حرکت کند، ولی ضریب بتای خود بازار یک است.» و در ادامه میگوید: «اگر ما به عنوان یک سرمایهگذار، سهام دارای ضریب بتای یک داشته باشیم، یعنی اینکه اگر بازار یک واحد رشد کند، سهام ما هم یک واحد بالا میرود. یا اگر بتای نیم داشته باشد، بازار یک واحد رشد کند، سهم من نیم واحد بالا میرود. یا برای مثال اگر بتای منفی یک داشته باشد و بازار یک درصد رشد کند، سهم من یک درصد افت میکند که البته عکس این موضوع هم وجود دارد.» شهدایی در ادامه صحبتهایش با «دنیایاقتصاد» میگوید: «برای همین تناظر یک به یک بدون در نظر گرفتن همبستگی سهم با بازار یک مقدار سادهانگارانه است. برای مثال بعضیها میگویند بازار مثبت است و سهم من منفی. خب این موضوع، نشان میدهد که سهم این افراد بتای منفی دارد؛ و برای همین هم است که این نکته را سرمایهگذارها باید در نظر بگیرند.» این کارشناس حوزه بورس با بیان اینکه مبحث بتا در بازار سرمایه، موضوعی گسترده است، به این مساله اشاره میکند که سهامداران برای شناخت درست این موضوع باید «دانش مالی مناسبی» داشته باشند. از دیگر افرادی که به مساله بتا و توجه به آن در چیدن پرتفو اشاره میکند، پیمان حدادی است. این کارشناس حوزه بورس میگوید: «در پرتفو چیدن، عوامل و شاخصهای زیادی دخیل است. یکی از عوامل پرتفو چیدن بتاست که باید آن را شاخص بررسیاش کنیم.» حدادی در ادامه صحبتهایش میگوید: «باید به این مساله دقت کنیم که سهمها نقدشونده باشند یا چقدر از سهمهای کوچک یا بزرگ بازار را میخریم یا چقدر در پرتفوی خودمان سهم داریم.» او البته در رابطه با افرادی که معتقدند با رشد شاخص، تغییری در پرتفوی آنها رخ نداده است، میگوید که «اکثر این افراد دو یا سه سهم یا تک سهم هستند و در این تعداد سهم خیلی نمیتوان انتظار رشد چشمگیری داشت.»
«اکثر افرادی که تا به الان زیانهایشان هنوز که هنوز است از بین نرفته، افرادی هستند که عموما سهمهایی خریدهاند که اصطلاحا سهمهای کوچکی هستند و تاثیر اندکی در شاخص دارند و اصطلاحا سهمهای شاخصساز نیستند.» این بخشی از صحبتهای بهمن فلاح، کارشناس حوزه بورس در گفتگو با «دنیایاقتصاد» است. او در پاسخ به افرادی که میپرسند چرا با وجود رشد شاخص، پرتفوی آنها تغییر مثبتی نکرده است، میگوید: «این عده از سهامداران خرد، وزن شاخص را متناسب با وزن سبدشان میبینند که این مساله یک خطای ذهنی است.» فلاح در ادامه توضیح میدهد: «طبیعتا افرادی که سبدشان را متناسب با صنایع مختلف چیده بودند و یک پرتفوی بهینه داشتند تا الان، به احتمال زیاد متناسب با هم رشد شاخص کل و هم رشد شاخص هموزن، سبدشان رشد کرده و طبیعی است که یا زیانشان کمتر شده یا حداقل خیلی از سبدها هم شاید از زیان خارج شده باشند.» او در نهایت روی این موضوع در صحبتهایش تاکید میکند که مساله رشد پرتفوی سهامداران در شرایط رشد شاخص به «پرتفوی هر فرد بستگی دارد.» و میگوید: خیلی از سهامداران «در سبدچینی اشتباه میکنند و تخصصی در این حوزه ندارند.» این کارشناس حوزه بورس در ادامه این مساله را مطرح میکند که «طبیعتا معیار نمیتواند این باشد که، چون شاخص رشد کرده است، تمام سبدها باید رشد کند.» حدادی هم از دیگر افرادی است که در گفتگو با «دنیایاقتصاد» بارها به انتخاب سهمهای شاخصساز و بنیادی اشاره کرده که بازار از سمت این سهمها در حال حرکت است. او در توضیح این مساله میگوید: «قاعدتا افرادی که این سوال را مطرح میکنند که چرا پرتفوی آنها هیچ تغییری در رشد شاخص نکرده است، باید بروند به سمت سهمهای اینچنینی.» او همچنین به سهامداران توصیه میکند که نگاهشان تماما نباید به شاخص کل باشد و شاخص هموزن را هم باید مدنظر قرار بدهند. حدادی در نهایت میگوید که «سهامداران اگر پرتفوی خود را بر اساس شاخصساز بودن سهمها بچینند، بازدهی کسب میکنند؛ چرا که خیلی از سهمهای بزرگ بازار در دو ماه گذشته بیش از ۵۰ درصد بازدهی داشتهاند.»
بارها در گزارشها و گفتگوها مطرح شده که بهتر است سهامدارانی که تخصص و دانشی در حوزه بورس ندارند، برای جلوگیری از ضرر به سمت روشهای سرمایهگذاری غیرمستقیم بروند. موضوعی که فلاح، کارشناس حوزه بورس در رابطه با آن میگوید: «از ریسکهای سرمایهگذاری مستقیم این است که در سبدچینی افراد به مشکل برمیخوردند و طبیعتا متناسب با روند بازار سود نمیکنند، ولی در روندهای ریزشی هم حداکثر زیان را میبینند.» او در ادامه این موضوع توضیح میدهد: «در این روشها سرمایه سهامداران خرد تحت مدیریت افراد خبره و اشخاصی که تجربه و دانش بالایی در این حوزه دارند بسته میشود و بهروزرسانی هم میشود که این بهروزرسانی در بازار سرمایه خودش یک تخصص است.» شهدایی هم در صحبتهایش با «دنیایاقتصاد» به این مساله اشاره میکند که افرادی که دانش و تخصصی در زمینه شناسایی بتا یا چیدن پرتفو ندارند، اما میخواهند در حوزه بورس سرمایهگذاری کنند، بهتر است به صورت غیرمستقیم در بورس سرمایهگذاری کنند.
مقایسه بورس ایران با بورسهای جهانی، مقایسه عجیبی به نظر میرسد. کارشناسان این حوزه هم معتقدند که این مقایسه تفاوتش از زمین تا آسمان است، اما با این حال به این مساله میپردازند که در دنیا هم سبدچینی و انتخاب سهم، تخصص و سرمایهگذاری غیرمستقیم و نگاه بلندمدت به حوزه بورس در کسب سود، جزو عوامل اصلی هستند. شهدایی در رابطه با این مسائل میگوید: «برای مثال در بازار خارج از ایران، سهم اپل در حال ریزش است، اما این موضوع به این معنا نیست که همه ضرر میکنند. اتفاقا خیلیها سود میکنند، اما در بازار سرمایه ایران وقتی سهم میریزد، مرگ دستهجمعی است و همه ضرر میکنند.» او در ادامه توضیح میدهد: «تفاوت در این است که در بازارهای خارج از کشور، در بازارهای نزولی هم خیلیها میتوانند سودهای خوبی به دست بیاورند، اما در بازار سرمایه ایران، وقتی بازار منفی است همه میگویند در حال ضرر هستند، در حالی که همین پوزیشن فروش استقراضی اگر در کشورمان راه بیفتد، اتفاقهای خوبی میافتد.» شهدایی با اشاره به دیگر تفاوتهای بازار مالی ایران و بازار آمریکا که او آن را «مظهر بازارهای مالی در دنیا» میخواند، میگوید: «در آمریکا، دارایی اعظم آمریکاییها داراییهای مالی است. آنها یا سهم دارند یا اوراق قرضه یا اوراق شهرداری و. در حالی که در ایران این حالت وجود ندارد و اعظم داراییهای ایرانیها فیزیکی است. حالا اتفاقی که در این شرایط در آمریکا میافتد این است که در کشوری که اعظم داراییهای مردمش مالی است، خب طبیعتا، سواد مالی هم بسیار بالاتر از کشوری است که اعظم داراییهایشان فیزیکی است.» او در ادامه توضیحاتش در این بخش میگوید: «از طرف دیگر خیلی از سرمایهگذاران خارج از کشور، نه تحلیلگر و نه تریدر هستند بلکه سرمایهگذاران مالی هستند و سرمایههایشان را در صندوقهای سرمایهگذاری میگذارند.» شهدایی با اشاره به مساله حضور در بورس به صورت غیرمستقیم که بارها به سهامداران خرد در کشورمان توصیه شده است، میگوید: «مساله سرمایهگذاری غیرمستقیم برای مثال در آمریکا که خیلی از مردم داراییهای مالی دارند جا افتاده است، اما این موضوع به این معنا نیست که آنها ضرر نمیکنند.» بهمن فلاح از دیگر کارشناسان حوزه بورس هم درباره تفاوت بورس ایران با دنیا میگوید: «سهمهایی در دنیا داریم که کوچک هستند و به اصطلاح استارتآپی هستند. این سهمها وقتی رشد میکنند تاثیری در شاخص ندارند و ریزش آنها هم تاثیری در شاخصها ندارند. طبیعتا مارکت کوکاکولا که بالای چند ده میلیارد دلار است، یا مارکت تسلا و اپل جزو سهمهای شاخصساز در بازار هستند و به تناسب با رشد همینها شاخص رشد میکند یا تحتتاثیر قرار میگیرند.»
فلاح در ادامه توضیحاتش درباره این تفاوتها به سرمایهگذاری غیرمستقیم اشاره میکند و میگوید: «نکته مثبت در دنیا این است که اکثر افراد در حال روی آوردن به روشهای غیرمستقیم سرمایهگذاری هستند.» او همچنین در ادامه شمردن این تفاوتها، دید بلندمدت به سرمایهگذاری را به صحبتهایش اضافه میکند و میگوید: «افرادی که در دنیا به صورت مستقیم سرمایهگذاری میکنند اصلا دید کوتاهمدت ندارند و حداقل یک دید پنج ساله دارند. برای همین هم این استراتژی و افق زمانی در دنیا حاکم شده و چیزی نیست که بشود روی آن بحث کرد و تبدیل به یک اصل شده است، اما در ایران متاسفانه، چون بازار سرمایه نوپاست و ضریب نفوذ آن تازه رشد کرده، هنوز که هنوز است سهامداران به آن بلوغ نرسیدهاند که افق زمانی خود را گسترش دهند و طبیعتا اگر افرادی افق سرمایهگذاریشان بلندتر باشد در یک بازه زمانی سه ساله یا پنج ساله به مراتب بیشتر از رشد شاخص کل هم، سهامهایشان رشد میکند.»
«اغلب ما حداقل در طی این سالها نشان دادهایم که خیلی عجله داریم؛ عجله برای اینکه زود پولدار شویم و زود به مقصد برسیم. عجلهای که باعث میشود یکسری از قوانین را نادیده بگیریم و آنها را دور بزنیم تا زودتر به هدفمان برسیم. عجله برای دریافت سیگنال و راههای میانبر که زودتر به مقصد برسیم. اما سرمایهگذاری کاری بلندمدت است. باید در این بازار سالها حضور داشت که سرمایه اصلیمان افزایش پیدا کند. در کشورهای دیگر، افراد حرفهای در بازار سرمایه این عجله را ندارند و به بازارهای مالی نگاه بلندمدت دارند»؛ این بخشی از صحبتهای شهدایی است. صحبتهایی که بارها و بارها کارشناسان حوزه بورس آنها را به سهامداران توصیه و گوشزد کردهاند که دید بلندمدت به سرمایهگذاری در بازارهای مالی و صبوری جزو اصول حضور در بازارهای مالی است؛ و همین حوزه بورس در یک نگاه ۱۰ ساله از نظر بازدهی در مقابل دیگر بازارهای مالی، یک سر و گردن از همه بالاتر است.
منبع: دنیای اقتصاد