تاریخ: ۱۷ شهريور ۱۴۰۰ ، ساعت ۲۳:۳۵
بازدید: ۴۳۰
کد خبر: ۲۲۶۸۰۵
سرویس خبر : اقتصاد و تجارت

در باب «افزایش ۵۰درصدی نسبت مالیات به تولید ناخالص داخلی»

در باب «افزایش ۵۰درصدی نسبت مالیات به تولید ناخالص داخلی»
‌می‌متالز - دولت سیزدهم تشکیل شد و وزرا با چند ویژگی مدنظر انتخاب و منصوب شدند. چه موافق یک یا چند نفر از وزرا باشیم و چه مخالف آنها، بنده لازم می‌دانم با همه آن‌ها همراهی داشته باشیم و برای آبادانی مملکت خویش بکوشیم.

به گزارش می‌متالز، بیان مساله: دکتر احسان خاندوزی، وزیر محترم اقتصاد دولت مردمی و قوی در جمع مدیران مالیاتی گفته است: «[مردم و]دولت هم از شیوه‌های مالیات‌ستانی ناکارآمد سنتی و ناعادلانه که موجب اجحاف به گروه‌های مختلف اجتماعی می‌شود، آسیب دیده است. دوران بحث‌های نظری تمام شده است و باید از کلیات و نظریه‌ها گذشت و اقدام کرد. سال‌های پیش رو، سال‌های کار است... انتظار می‌رود برنامه‌های اجرایی تحقق این اهداف، طی سه روز در دو لایحه برنامه‌های کوتاه‌مدت تا پایان سال جاری و بلندمدت تا پایان دولت در نشستی با ریاست سازمان امور مالیاتی بررسی و نهایی شود... سازمان امور مالیاتی... باید تلاش کند در چهار سال پیش رو نسبت مالیات به تولید ناخالص داخلی را ۵۰درصد رشد دهد و دستیابی به این هدف باید از طریق مالیات‌ستانی هوشمند و عادلانه تحقق یابد.» حال سوال اساسی این است که آیا این حرف زودهنگام از طرف وزیر محترم اقتصاد، قابل تحقق هست یا خیر؟ و برای تحقق این دستور! چه شرایط و پیش‌نیاز‌هایی نیاز داریم؟ در این نوشتار به‌طور مختصر به دنبال پاسخ به این سوال‌ها هستم. چند نکته:

۱- کلبرت (سیاستمدار فرانسوی) می‌گوید: هنر مالیات‌ستانی همانند هنر کندن پر از غاز است؛ پر بیشتر با جیغ و داد کمتر. در کشور ما همیشه برعکس بوده است، جیغ و داد بیشتر به همراه پر کمتر. چرا؟ (حکمرانی در زمینه مالیات مشکل دارد. چه باید کرد؟)

۲- طرح تحول اقتصادی با محوریت تحقق عدالت اجتماعی در هفت بخش (هدفمندی یارانه‌ها، اصلاح گمرک، نظام مالیاتی، نظام بانکی، نظام توزیع، بهره‌وری و تقویت پول ملی) در بهمن سال ۱۳۸۶ توسط دولت احمدی‌نژاد مطرح و سرانجام در زمستان ۱۳۸۸ با تعدیلاتی از سوی مجلس تصویب شد. از این هفت طرح تنها طرح هدفمندی یارانه‌ها به بدترین شکل ممکن اجرا شد و مشکلاتی را ایجاد کرد که تاکنون نیز ادامه دارد. سایر طرح‌ها به‌ویژه نظام مالیاتی مدنظر وزیر محترم فعلی دست‌نخورده باقی ماند. چرا؟ (حکمرانی اقتصادی و سیاسی دچار نقصان‌هایی است. چه باید کرد؟)

۳- برای افزایش درآمد‌های مالیاتی می‌توان به چند منبع مراجعه کرد: افزایش نرخ مالیات، افزایش پایه‌های مالیاتی و کاهش میزان فرار مالیاتی. در شرایط فعلی اقتصادی، به‌ویژه شرایط حاد کرونایی و صد البته شرایط بغرنج‌تر پساکرونایی، امکان افزایش نرخ‌ها نه شدنی است و نه مناسب است. می‌ماند دو مورد دیگر. برای مثال مالیات بر خانه‌های خالی. هرچند جلوگیری از فرار مالیاتی، مناسب‌تر است؛ اما کاری است بسیار سخت. دولت فساد ستیز می‌تواند در این قسمت خودی نشان دهد. برای دوران کرونا و پساکرونا چه برنامه‌ریزی‌هایی صورت گرفته است که منجر به افزایش تولید و بنابراین افزایش درآمد‌های مالیاتی شود؟

۴- نسبت مالیات به GDP در سال‌های ۱۳۹۹-۱۳۹۶ به ترتیب ۴/ ۵، ۳/ ۴، ۲/ ۴ و ۸/ ۵ درصد بوده است. طبق پیش‌بینی برنامه ششم توسعه قرار است در سال ۱۴۰۰، ۸تا۱۰درصد باشد!. میانگین سال‌های ۱۳۹۹-۱۳۹۶ حدود ۵درصد است. قرار است در چهار سال آینده به ۵/ ۷ (هفت و نیم) درصد برسد، یعنی کمتر از پیش‌بینی برنامه ششم. هیچ‌گاه این عدد در اقتصاد ایران بیشتر از ۶درصد نبوده است. چرا چنین اتفاقی افتاده است؟ در شرایط سخت کرونایی و پساکرونایی چگونه می‌توان رکورد این سابقه تاریخی کمتر از ۶درصد را در عرض چهار سال آینده شکست و آن را به ۵/ ۷درصد رساند؟ چرا مالیات‌ستانی این‌قدر در اقتصاد ایران سخت است؟ ریشه این ناکارآمدی کجاست؟ آیا برنامه‌ای برای کاهش ناکارآمدی نظام مالیاتی نیز درنظر گرفته شده است؟

چند پیشنهاد:

۱- اینکه شیوه‌های مالیات‌ستانی سنتی ناکارآمد و ناعادلانه بوده است، حرفی است بسیار درست. اما درباره اینکه دوران بحث‌های نظری تمام شده است و باید از کلیات و نظریه‌ها گذشت و اقدام کرد، متاسفانه باید گفت که به هیچ‌وجه حرف درستی نیست. دانش و تجربه وزیر محترم اقتصاد در این حوزه، بی‌نیازی از مباحث نظری را القا نمی‌کند.

بیش از ۷۰ سال از عمر برنامه‌ریزی اقتصادی در ایران می‌گذرد. در اغلب موارد یا جلوتر از برنامه بوده‌ایم یا عقب‌تر از برنامه. یعنی برنامه‌ریزی هم نبود، وضع همین بود. علت اصلی این است که کار‌هایی که در گذشته در عمل انجام داده‌اند، هیچ پشتوانه علمی و نظری نداشته است. اصلا روشن نیست سیاستگذاری‌های اقتصادی برپایه چه اصول نظری بوده است؟ لطفا قبل از هرگونه اقدام انقلابی، با روحیه انقلابی‌گری، به سراغ نظریه‌های اقتصادی بروید و نظریه مناسب را انتخاب یا تدوین کنید، سپس از دل این نظریه‌ها، راهبرد‌های عملی را استخراج کنید.

۲- این تفکر که به مسوولان تعهد داده شده است که این نسبت ۵۰درصد افزایش یابد، زمانی قابل تحقق است که به مردم تعهد داده شود که کیفیت و کمیت خدمات عمومی دولت به آن‌ها نیز دست‌کم به همین میزان افزایش یابد. اول بگویید چه تعهدی به مردم شریف ایران دارید؟ چه خدماتی را ارائه خواهید کرد و کیفیت چه خدماتی را افزایش خواهید داد؟ سپس تعهد اخذ مالیات را به مسوولان بدهید. در این صورت می‌توانید با جلب اعتماد مردم و افزایش سرمایه اجتماعی مدنی (افزایش اعتماد مردم به دولت) به تعهدات خود در قبال مسوولان عمل کنید.

۳- بدون داشتن برنامه جامع و مدون برای شرایط کرونا و پساکرونا (نه در سه روز ذکرشده، بلکه در مدت زمانی قابل قبول که از نظرات کارشناسی همه صاحب‌نظران و نه دوستان اطراف خود)، نمی‌توان به این هدف نائل شد. بهتر است اول) در فرصت زمانی مشخص و با بهره‌گیری از تمام ظرفیت کارشناسی متخصصان کشور (با توجه به شعار دولت وفاق ملی)، پایه‌های نظری نظام مالیاتی عادلانه و مناسب قابل اجرا در ایران مطالعه و تدوین شود. دوم) راهبرد‌های اصلاح نظام مالیاتی مناسب اقتصاد ایران شناسایی و بر آن اساس نظام مالیاتی اصلاح شود. سوم) اعداد و ارقام قابل دسترسی با توجه به برنامه‌های دولت برای بهبود کیفیت خدمات و با درنظر گرفتن شرایط تحریم و شرایط فوق حاد کرونایی و پساکرونایی محاسبه و اعلام شود.

۴- معلولیت‌های امروز، ریشه در غفلت‌های دیروز دارد. دیروز اقتصادی را نباید در ۸ سال گذشته جست‌وجو کرد. مشکلات اقتصادی در طول تاریخ ایجاد شده‌اند و به سادگی و در مدت زمان کوتاهی حل نخواهد شد.

برای رفع معلولیت‌ها، اول باید دید غفلت‌ها در چه زمینه‌ای بوده است؟ در حال حاضر، به فیزیوتراپی اقتصادی (شاید به مدت بیش از ۱۰ سال) نیاز داریم. تلاش نکنیم تمام انرژی خود را صرف این کنیم که گفته شود مشکلات عمده اقتصادی در یک سال یا چهار سال آینده حل خواهد شد. چنین کاری ناشدنی است.

۵- قبل از هر تعهد و اقدامی، بهتر است ببینیم چه اصل یا اصل‌هایی از اصول حکمرانی خوب را رعایت نمی‌کنیم. سراغ بهبود آن‌ها برویم.

۶- اگر بتوان مالیات بر خانه‌های خالی را از بالا به پایین شروع و با موفقیت عمل کرد، در این صورت می‌توان از آن به‌عنوان یک سیاست خوب نام برد و سراغ خانه‌های خالی دیگر رفت.

۷- برای فائق آمدن بر مشکلات اقتصادی فعلی، به یک «نبرد» اقتصادی نیاز داریم:

ن: نگرش/ ب: بینش/ ر: راهبرد/ د: دانش (سه مورد قبل متکی به دانش و نظریه‌های علمی باید باشد).

پس از اینها، نوبت عمل کردن و اقدام است.

علی حسین صمدی/ استاد اقتصاد دانشگاه شیراز

منبع: دنیای اقتصاد

عناوین برگزیده