تاریخ: ۲۹ آبان ۱۳۹۷ ، ساعت ۱۱:۴۷
بازدید: ۱۵۸
کد خبر: ۲۲۸۳۷
سرویس خبر : اقتصاد و تجارت
رئیس‌ سازمان بورس و اوراق بهادار:

بورس از همه ابزارهای مالی، اسلامی‌تر است

می متالز - سهام از همه ابزارهای مالی در دنیا اسلامی‌تر هست دلیلش هم این است که پایه سهام، مشارکت است و مشارکت در دین ما به هیچ وجه مورد ممانعت قرار نگرفته و اتفاقا درباره سهام هیچ شبهه‌ای مطرح نیست.
بورس از همه ابزارهای مالی، اسلامی‌تر است

به گزارش می متالز، بازار سهام یا همان «بورس» طی سال‌های اخیر مورد توجه بسیاری از مردم قرار گرفته ودر مقاطع مختلف شاهد ورود سرمایه‌های ریز و درشت به این بازار بوده‌ایم. سوددهی این بازار و جذابیت‌های خاص آن سبب شده تا طبق آخرین آمارهای رسمی تا کنون بیش از ۱۰میلیون کد بورسی صادر شود که البته این رقم به معنای حضور فعال همه این افراد در بورس نیست اما بهرحال بیانگر افزایش نفوذ سهام بازار سرمایه در میان مردم است.

بر همین اساس و با توجه به پرسش‌های مکرر بسیاری از سهامداران و فعالان بازار، گفت‌وگویی را با شاپور محمدی رئیس‌ سازمان بورس اوراق بهادار تهران ترتیب دادیم که ذیلا مشروح آن از نظر خوانندگان می‌گذرد:

 

شاید بسیاری از مردم با مفهوم بورس اوراق بهادار آشنایی چندانی نداشته باشند، تعریف شما از بورس چیست؟

بورس در واقع یک سازوکاری است برای معاملاتی که به صورت شفاف و نقدشونده امکان انتقال مالکیت سهام را فراهم می‌کند. البته در کنار شفافیت و نقدشوندگی، تامین مالی برای شرکت‌هایی که سهامی عام هستند باید در بورس فراهم شود. در کنار این وظایف ،بورس یک وظیفه دیگری هم دارد که آن هم کاهش ریسک عدم ایفای تعهد است یعنی فردی که سهم را فروخته باید بتواند پولش را دریافت کند و کسی هم که سهم را خریده باید ورقه سهم به نام او منتقل شود.این چهار وظیفه، عمدتا بورس را از سازوکارهای دیگری که خرید و فروش سهام در آنجا انجام می‌شود متمایز می‌کند مثل خرید و فروش سهام در دفاتر اسناد رسمی که قبلا وجود داشت و الان در کشور ما ممنوع است و این کار فقط باید در بورس صورت گیرد.

 

برخی معتقدند بورس به نوعی قمار شبیه است و سوددهی در این بازار اغلب ناشی از زیان عده‌ای دیگر از سهامداران است نظرتان در این باره چیست؟

بعضی تصورشان این است که بورس اصطلاحا بازی جمع جبری صفر است و بازی در اینجا به مفهوم تخصصی‌اش که همان نظریه بازی‌ها در ریاضیات است بیان می‌شود اما این افراد به این توجه نمی‌کنند که اقتصادها به اندازه رشد اقتصادی به علاوه نرخ تورم، ارزش‌های اسمی را رشد می‌دهند بنابراین اگر همه بخواهند سود کنند و هیچ کس ضرر نکند در بازار سهام امکان‌پذیر هست و این رشد به اندازه رشد اقتصادی به علاوه تورم به علاوه صرفه ریسک خواهد بود بنابراین بورس جمع جبری صفر نیست و به هیچ وجه با این تعریفی که خدای ناکرده برخی به نام قمار دارند تطبیق ندارد.

 

با توجه به اینکه بورس یکی از پایه‌های اقتصاد لیبرالی است آیا می‌توانیم آن را با اقتصاد اسلامی سازگار بدانیم؟

قطعا، زیرا شاید بتوانیم بگوییم سهام از همه ابزارهای مالی در دنیا اسلامی‌تر هست دلیلش هم این است که پایه سهام، مشارکت است و مشارکت در دین ما به هیچ وجه مورد ممانعت قرار نگرفته و اتفاقا درباره سهام هیچ شبهه‌ای مطرح نیست.در مورد سایر ابزارها مثل صکوک اجاره، صکوک استصناع، صکوک مرابحه و صکوک منفعت هم در کمیته فقهی سازمان بورس به طور دقیق بررسی می‌شود و ما هر ابزار مالی که یک اندازه بسیار ناچیز هم درباره‌اش تردید داشته باشیم به هیچ وجه راه‌اندازی نمی‌کنیم چون از نظر ما اینقدر راه‌حلال برای کسب سود هست که اگر جایی تردید داشته باشیم آن ابزارها را نمی‌آوریم. از این جهت بازار سرمایه با اسلام کاملا تطبیق دارد و اگر درخصوص بعضی از ابزارهای مالی مثل معاوضه- سوآپ- تردید داریم اینها را انجام نمی‌دهیم تا روزی که یا تردیدمان برطرف شود یا اینکه آن را کامل کنار بگذاریم.

 

الان ارزش ریالی بورس چقدر است؟

۷۰۰ هزار میلیارد تومان حدودا بورس تهران، بیش از ۱۰۰هزارمیلیارد تومان فرابورس، ۹۲هزار میلیارد تومان ارزش اوراق ما هست و ۱۴۴هزار میلیارد تومان هم ارزش صندوق‌ها هست که البته حدود۶۰ الی۷۰درصد ارزش صندوق‌ها سپرده هست که اگر آن را کنار بگذاریم مجموع ارزش ریالی بورس حدود هزارهزارمیلیارد تومان است.

 

با این وصف چقدر از نقدینگی که می‌گویند سرگردان است در بورس وجود دارد؟

محاسبه این موضوع بسیار مشکل است دلیلش هم این است که اولا آن نقدینگی که می‌گویند سرگردان است کسی دقیقا محاسبه نکرده که چقدر از آن در شرکت‌ها قرار دارد چقدرش برای تولید رفته چقدرش در حسابهای بانکی خوابیده آیا وجود پول در حسابهای بانکی هم سرگردان محسوب می‌شود یا فقط کوتاه مدتها را سرگردان محاسبه می‌کنند بنابراین شاید فقط بتوانیم بگوییم آن پولی که در حسابهای جاری است و از یک بخشی به بخش دیگر می‌رود را سرگردان بنامیم. لذا من سؤال شما را درباره بورس این طوری جواب می‌دهم که ارزش معاملات روزانه بورس تهران قبلا ۳۰۰میلیارد تومان و فرابورس ۲۰۰میلیارد تومان بود که الان ارزش روزانه در این دو بورس مجموعا بین ۱۲۰۰تا ۱۵۰۰میلیارد تومان است یعنی گردش منابع در بازار سرمایه سه برابر قبل شده است بنابراین ما می‌توانیم بگوییم که بخشی از منابع را حتما بازار سرمایه جذب می‌کند اما خب ممکن است هر روز این منابع وارد بورس یا خارج شود.

 

با وجود این منابعی که می‌گویید در بورس فعال است اما برخی معتقدند که بازار سهام ایران بسیار کم عمق است و با یک خبر یا حتی شایعه دچار نوسانات شدید می‌شود و لذا سهامداری در این بازار بی‌معناست.

البته عمق بازار سرمایه ما آنقدری که باید بالا باشد نیست هرچند ممکن است نسبت به گذشته درصد سهام شناور آزاد که مبنای خوبی برای محاسبه عمق بازار هست یا ارزش بازار سرمایه به تولید ناخالص داخلی که الان ۵۱ درصد است بهتر و بیشتر شده اما چون شناورآزاد ما کم هست مثلا حداکثر سهام شناور شرکت‌های بورسی بین ۱۰ تا ۲۰درصد است طبیعتا آن عمقی که باید بازار ما داشته باشد ندارد اما یک نکته وجود دارد آن هم اینکه کسانی که با یک شایعه سهامشان را می‌فروشند یا می‌خرند مگر با تحلیل اقدام به این کار نکرده‌اند اگر کسی با تحلیل خریده چرا باید با شایعه بفروشد؟ آیا شایعات باید مبنای تحلیل باشد که پاسخش قطعا منفی است چون بازار سهام یک بازار با افق بالای یکسال تا سه سال هست و حتی دربعضی موارد تا پنج سال افق سرمایه‌داری برایش ترسیم می‌شود به خاطر همین ما توصیه می‌کنیم به هیچ وجه افراد برای خرید سهام قرض نکنند یا با نرخ‌های سود بالا وام نگیرند و سهام بخرند.

 

اتفاقا یکی از سؤالات بنده این بود که بعضی می‌گویند ما زندگیمان را فروختیم و سهام خریدیم والان با زیان سنگینی مواجه شده‌ایم.

اتفاقا ما همواره تاکید کرده‌ایم که خرید سهام باید از منابعی باشد که مایحتاج روزانه نیست و یا قرضی نیست چون قرض هر روز بهره دارد و خلاصه مشکل ایجاد می‌کند. دیگراینکه کسانی که ابتدائا وارد بازار سهام می‌شوند بهتر است به جای خرید مستقیم سهام، یونیت صندوق سرمایه‌گذاری بخرند.

ما همواره به متقاضیان بازار سهام توصیه کرده‌ایم که سهام را با دید بلندمدت بخرند، صندوق‌های سرمایه‌گذاری را بیشترمدنظر قرار دهند تا خرید سهام، اگر سهام می‌خواهند بخرند سهام چند شرکت را با یک سبد متنوع بخرند، به شدت از شایعات پرهیز کنند، حتما با تحلیل بخرند و حتما آموزش های لازم را ببینند و بعد وارد بازار سهام شوند. همچنین مشاورهای سالم و امین در بازار پیدا کنند از آنها کمک بگیرند اما مشاوره با شایعه و اینکه کسی سهام خودش را به دیگران تحمیل کند تفاوت دارد.

 

به نظر شما به عنوان رئیس ‌سازمان بورس، بازه زمانی کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت برای سهامداری چقدر است؟

ما چند نوع بازه زمانی در دنیا داریم یک عده معامله گران روزانه هستند یک عده هفتگی می‌خرند یک عده هم به صورت سالانه ویا چند ماه می‌خرند و گروهی هم بیش از یکسال سهامشان را نگه می‌دارند ما نمی‌گوییم معاملات روزانه و یا هفتگی نباید انجام شود چرا که کسانی که حرفه‌ای هستند می‌توانند در همین بازه زمانی معامله کنند اما کسانی که آشنایی شان کمتر هست یا فرصت کمتری دارند که هر لحظه بازار را دنبال کنند اینها حتما باید سهامی که به لحاظ بنیادی قوی هست و سهامی که کشور ما در آنها مزیت نسبی دارد آنها را بیشتر خریداری کنند و برای بلندمدت نگه دارند.

 

یعنی چه مدت؟

عرض کردم بالای یک‌سال. یعنی ما سهام را برای افق‌های کوتاه مدت نباید خرید کنیم البته اگر افرادی هستیم که یا وقت نداریم یا تخصص کافی نداریم.

 

آیا منظور شما از تخصص کافی داشتن، رفتن به چند کلاس تحلیل تکنیکال است؟

نه‌خیر، ما چند ویژگی را برای کسی که معاملات روزانه را انجام می‌دهد در نظر می‌گیریم یکی اینکه تحلیل بنیادی را بلد باشد، تحلیل تکنیکی را بداند، صنایع بورسی را بشناسد، اقتصاد کشور و منطقه را بتواند تحلیل کند وعلاوه‌براین باید چند دوره رونق و رکود بازار را هم تجربه کرده باشد. اما کسانی که این‌گونه نیستند و صرفا چند سهام خریده‌اند یا اینکه یک کلاس تحلیل تکنیکی یا بنیادی رفته‌اند و هنوز سرد و گرم بازار را با هم ندیده‌اند نباید اقدام به معاملات کوتاه مدت کنند.

 

اخیرا شایعه شده که بازار سهام پس از یک دوره رشدی که چند ماه پیش داشت دوباره وارد یک رکود چند ساله شده و تجربه تلخ دیماه ۹۲ به بعد در حال تکرار برای سهامداران است،آیا چنین مطلبی را تایید می‌کنید؟

نخیر من چنین تصوری ندارم. ممکن است بازار در مواقعی یک تصحیح‌هایی را تجربه کند اما با توجه به اینکه ما در اقتصاد کشورمان بخش‌هایی را داریم که سودآوری شان متکی به درون است البته من نمی‌توانم به دلیل مسئولیتم اسم صنعتی را ببرم اما در کشور ما صنایع وجود دارند که مزیت رقابتی دارند از این جهت رشد بازار ما یک رشد واقعی است اما بهرحال بازار ممکن است شاهد نوسانات مقطعی باشد.

 

برخی ادعا می‌کنند چون قیمت ارز سه برابر شده پس شاخص هم باید تا ۳۰۰ هزار واحد رشد کند. نظر شما دراین باره چیست؟

من نمی‌توانم دراین باره به عنوان یکی شخص بی‌طرف اظهار نظر کنم چون سازمان بورس در این  زمینه‌ها باید بی‌طرف باشد اما پتانسیل سودآوری هر شرکتی با تحلیل بنیادی آن شرکت قابل بررسی است و کسانی که می‌خواهند سودآوری شرکت‌ها را بدانند می‌توانند با تحلیل صنعت و با تحلیل عوامل بنیادی به این نتیجه برسند که یک شرکت چقدر جای رشد دارد.

 از آنجا که سازمان بورس یک نهاد ناظر است به نظر می‌رسد یکی از وظایفش کنترل رشد بی‌رویه ویا سقوط شدید قیمت سهام است اما طی سال‌های اخیر ما مشاهده کرده‌ایم که بعضا قیمت برخی سهام به طور بی‌رویه رشد کرده مثل سهام «آکنتور» که eps این سهم از ۲۰۰به ۱۶۰۰رسید ولی سازمان بورس بازهم جلوی آن را نگرفت و همین امر باعث شد تا پس از مدت کوتاهی ناگهان قیمت این سهم به شدت سقوط کند و تعداد زیادی از سهامداران دچار زیان شدید شوند،با این وصف به نظر شما سازمان بورس به وظایف نظارتی خود عمل کرده است؟

اینکه آیا سازمان بورس یا نهادهای ناظر باید کنترل قیمتی بکنند جوابش منفی است زیرا هیچ نهاد ناظری نمی‌تواند کنترل قیمتی بکند یعنی نهاد ناظر باید بی‌طرف باشد؛ چه در افزایش و چه در کاهش قیمت نباید دخالت کند اما نهاد ناظر وقتی که بازار دچار تشویش و اضطراب شده با متوقف کردن نمادها فرصت تحلیل به افراد می‌دهد. کار دیگری که نهاد ناظر باید انجام دهد اینکه باید از دستکاری یک سهم معین جلوگیری کند که عده‌ای با تقاضا یا عرضه غیر واقعی سعی در القای قیمت دارند و همچنین باید شفافیت را از طریق سازو کارهایی که ترسیم می‌کند ارتقاء دهد.

البته ممکن است با همه تلاشهایی که نهادهای ناظر می‌کنند مسئله‌ای مثل «انرون» در آمریکا و یا مسئله‌ای مثل کنتورسازی (آکنتور)در ایران پیش بیاید طبیعتا نهاد ناظر در اینجا برخورد قضایی می‌کند.که بنده از همان ماه نخستی که در سازمان افتخار خدمت پیدا کردم و متوجه موضوع کنتورسازی شدم از این شرکت رسما به دادگاه شکایت کردیم و پرونده‌ای در این زمینه در دستگاه قضایی تشکیل شد.خود این عمل و برخوردهای مشابه‌ای که سازمان با دیگر شرکت‌های مشابه طی دوسال و چهار ماه اخیر کرده سبب بازدارندگی شده است یعنی وقتی شرکت‌های بورسی ببینند سازمان بورس رسما از شرکت‌های متخلف به دادگاه شکایت کرده است طبیعتا دقت بیشتری خواهند کرد.یا اینکه وقتی سازمان بورس مدیران متخلف را به صورت شخصی و شرکت‌های آنها را هم به صورت جداگانه جریمه می‌کند و تعداد این جریمه‌ها در همین دوسال و چهار ماه نزدیک به چند صد مدیر بوده که البته بعضی از مدیران شرکت‌ها دو بار جریمه شده‌اند این جریمه‌ها خودش بازدارندگی داشته و همین مدیران متخلف به سایر مدیران می‌گویند که چه برخوردی با آنها شده و طبیعتا سایرین دقت خواهند کرد. علاوه‌بر اینها سازمان بورس وظیفه دارد چارچوب‌هایی را طراحی کند که حتی المقدور امکان سوءاستفاده سلب شود مثل چارچوب افشای ماهانه اطلاعات که در دوسال اخیر اجباری شده که این سبب می‌شود از انباشت اطلاعات که مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرد جلوگیری شود. به عبارتی این اقدام خودش یک حرکت پیشگیرانه است تا مانع از این شود که عده‌ای با اطلاعات نهانی اقدام به خرید و فروش سهام کنند.از نظر من سازمان بورس وظیفه ایجاد شفافیت و جلوگیری از انباشت اطلاعات را به خوبی انجام داده زیرا سلامت بازار سهام در مقایسه با سایر بازارها بسیار بالاست.

 

پس اگر واقعا سازمان بورس به وظایف نظارتی خودش به خوبی عمل کرده چرا ما پس از تخلف شرکت کنتورسازی شاهد تخلف شرکت «های وب» بودیم؟

خب وقتی مسئله «های وب» پیش آمد مسئله‌اش حل شد. یعنی اینکه به موقع برخورد شد و قیمت سهم در یک مدار صحیح‌تر قرار گرفت، افشای اطلاعات انجام شد و قبل از اینکه مردم مورد غفلت قرار بگیرند و شرکت بخواهد مسیر غلطی را برود بازرسی ویژه صورت گرفت.

 

یعنی الان شما می‌توانید به مردم قول بدهید که دیگر ما در بورس شاهد تخلفاتی مثل کنتورسازی نخواهیم بود؟

ببینید ما تمام تلاشمان را باید بکنیم که در پذیرش‌های آتی شرکت‌ها یا افشاهای آتی کمترین انحراف بوجود بیاید اما به صفر رساندن انحراف در ۵۹۴ شرکتی که الان در بورس داریم و سالی ۴بار افشای اطلاعات می‌کنند که می‌شود ۲۴۰۰ افشا و سالی ۱۲بار تولید و فروششان را افشا می‌کنند که این رقم هم به عدد مذکور اضافه می‌شود مشکل است و کسی نمی‌تواند ادعا کند که در چند ده هزارصفحه صورت مالی حتی یک عدد نادرست نخواهد بود اما باید تلاشمان به گونه‌ای باشد که خطاها و تخلفات به کمترین حد برسد.

اتفاقا بعضی از سهامداران خرد معتقدند که در نشر اطلاعات از سوی سازمان بورس تبعیض صورت می‌گیرد یعنی سهامداران کلان با داشتن اطلاعات نهانی شرکت‌ها در اوج قیمت سهام اقدام به فروش آن می‌کنند و سود کلانی به جیب می‌زنند و سهامداران خرد که به این اطلاعات دسترسی ندارند باید مدتها در سهم بمانند تا حداقل از زیان خارج شوند.

ببینید سهامداران نمی‌گویند این تبعیض از سوی سازمان صورت می‌گیرد بلکه می‌گویند این اقدام از سوی شرکت‌ها و دارندگان اطلاعات نهانی صورت می‌گیرد.چون الان شرکت‌ها «توکن» دارند و مستقیم اطلاعات را روی سایت می‌گذارند بنابراین اطلاعات به سازمان بورس ارسال نمی‌شود که بگوییم اول سازمان در اختیار دارد بعدا بقیه دسترسی پیدا می‌کنند این طوری نیست.بلکه فرایند ارسال با «توکن» روی سایت کدال صورت می‌گیرد یعنی همان زمانی که همکاران سازمان بورس اطلاعات را می‌بینند همه مردم می‌بینند اما آن موردی که‌اشاره می‌شود این است که یک سهامدار عمده در یک شرکت یا یک عضو هیئت مدیره ممکن است نسبت به بعضی از اطلاعات قبل از اینکه با «توکن» روی سایت بیاید آگاه می‌شود این حرف قابل بررسی هست چون تا زمانی که قرارداد یک شرکتی نهایی نشده افشایش موضوعیت ندارد اما قانون، این افراد را تحت عنوان  دارندگان اطلاعات نهانی احصا کرده و اینها باید فرمهایی را پر کنند و هر زمان اثبات شود که این افراد از این اطلاعات نهانی استفاده کرده‌اند جرم محسوب می‌شود ومجازات حبس برای اینها در نظر گرفته شده است.اینکه آیا سازمان بورس اینها را شناسایی کرده باید بگویم بله مواردی بوده که سازمان بورس اینها را شناسایی کرده و از آنها به دادگاه شکایت کرده که بعضی از این تخلفات هم اثبات شده است.

 

پس چرا اطلاع‌رسانی نشده است؟

اطلاع‌رسانی باید با حکم قاضی صورت بگیرد در مواردی که بیم آن برود که جامعه از یک نوع جرم‌هایی متاثر بشود ممکن است قاضی بگوید اسم شخص را هم افشا کنید البته تا کنون ما اعلام اسم شخص را نداشته‌ایم اما تعداد پرونده‌ها را اعلام کرده‌ایم که برهمین اساس سازمان بورس در۷۰ پرونده شاکی بوده و علیه مدیران بورسی یا تولیدی متخلف شکایت کرده یا مدیرانی که در نهادهای مالی مثل کارگزاری‌ها یا شرکت‌های سرمایه گزاری تخلف کرده‌اند سازمان از آنها شکایت کرده است. اما ما به بعضی اطلاعات افراد دسترسی نداریم مثل حسابهای بانکی، ایمیل‌ها، موبایل‌های افراد و...این در حالی است که در برخی کشورهای دنیا این دسترسی‌ها وجود دارد و اثبات تخلفات هم آسانتراست که این مسئله می‌تواند در کشور ما هم قانونی شود دومین نکته این است که افرادی که متخلفان را معرفی می‌کنند در دنیا برایشان مبلغی از میزان جریمه فرد متخلف درنظر می‌گیرند که به آنها پرداخت می‌شود که این هم می‌تواند جنبه تشویقی برای معرفی افراد  متخلف داشته باشد.

 

عده‌ای معتقدند در بعضی مواقع در بورس ما شاخص سازی صورت می‌گیرد یعنی وقتی هنوز هیچ اتفاقی در اقتصاد کشور رخ نداده شاخص به یکباره چند ده هزار واحد رشد می‌کند یا بالعکس دماسنج بازار بدون هیچ اتفاقی و به ناگهان سقوط می‌کند.

بنده این موضوع را به هیچ وجه تایید نمی‌کنم.در بورس باید دو مسئله را از هم تفکیک کرد یکی مسئله انتظارات است و دیگری اثرات واقعی بر اقتصاد می‌باشد. آن چیزی که می‌گویند هنوز بطور واقعی اثرش بر اقتصاد منعکس نشده حرف درستی است اما اینکه انتظارات نیز پیشاپیش اثرخودشان را تعدیل می‌کنند هم یک واقعیتی است و در بازارهای ما وجود دارد .برهمین اساس با توجه به موضوع انتظارات، ممکن است بعضی از افراد پیشاپیش در فروش یا خرید سهمشان پیشدستی کنند و همین اقدام اثرش را بر شاخص بگذارد.

 

اگر این سخنان را بپذیریم پس چرا در برخی زمانها مشاهده می‌کنیم که بعضی از شخصیتهای حقوقی بازار بدون هیچ منطقی اقدام به فروش بالای سهم می‌کنند و بعضا هم شایعه می‌شود که گویا از بالا به حقوقی‌ها دستور داده‌اند تا بفروشند تا شاخص رشد نکند یا جلوی برخی اتفاقات را بگیرند؟

نه، این مسئله را اخیرا مطرح کرده‌اند.بحث فروش سهام توسط حقوقی‌ها طبق قانون رفع موانع تولید صورت می‌گیرد، مثلا بانک‌ها باید بفروشند و طبق سیاستهای کلی اصل ۴۴شرکت‌های دولتی باید واگذار شوند.اما اینکه در یک مقطعی که بازار شرایط مناسبی داشته ولی بازهم فروش انجام شده باید عرض کنم در مواردی که سازمان بورس متوجه شده باشد که یک حقوقی با قصد دستکاری این کار را انجام می‌دهد حتما به او تذکر داده و اگر دستکاری رخ داده باشد حتما شکایت می‌کند.و در این زمینه حتی اگر شخصیت‌های حقیقی نیز اقدام به دستکاری قیمت کنند حتما با آنها برخورد می‌شود زیرا جرم است. البته درباره حقوقی‌ها چون بعضا می‌خواهیم از حقوق سهامداران خرد صیانت کنیم اگر متوجه شویم که حقوقی می‌فروشد تا قیمت سهام پایین بیاید ممکن است به صورت ارشادی به او تذکر بدهیم البته اگر خرید و فروش جزءاستراتژی شرکت باشد مسئله دیگری است.

 

اتفاقا سؤال بعدی بنده همین است که برخی شرکت‌های تامین سرمایه با بعضی از افراد حقیقی زد و بند می‌کنند تا قیمت یک سهم بی‌مورد رشد کند و بعد آن را بفروشند آیا فکر نمی‌کنید بعضی از این شرکت‌های تامین سرمایه به جای کمک به آرامش بازار به التهاب در بازار دامن می‌زنند؟

این موضوع محدود به الان نیست و محدود به تامین سرمایه یا نهاد مالی دیگر هم نمی‌شود اگر ما به ۲۰سال پیش هم برگردیم ممکن است ببینیم که مدیر یک شرکت سرمایه‌گذاری اول برای خودش سهام خریده و بعد با یک شدت بالاتری برای شرکت سرمایه‌گذاری‌اش خریده است. یا ممکن است اول سهام خودش را فروخته و بعد سهام شرکتش را که اینجا اصول حاکمیتی شرکتی مهم است و باید هیئت مدیره سازو کاری بگذارد که افراد نتوانند علیه شرکت کاری کنند.چون قبل از اینکه سهامداران خرد آسیب ببینند - که ما باید مدافع حقوق آنها باشیم - خود شرکت آسیب می‌بیند.

 

آیا نظارت جدی بر شرکت‌های تامین سرمایه صورت می‌گیرد؟

بله.

 

می توانید یکی دو مورد از این نظارتها را بفرمایید.

ما تمام خرید و فروش‌های تامین سرمایه‌ها را که یا از طریق صندوقها هست یااز طریق شرکت‌های مرتبط هست رصد می‌کنیم.البته بعضی از خرید و فروش هاجزو استراتژی شرکت‌هاست که براین اساس مشکلی نیست اما اینکه خرید و فروش مشکوکی باشد حتما به آنها تذکر داده می‌شود و اگر سازمان بورس به این نتیجه برسد که شخصی در داخل شرکت منافع خودش را تعقیب کرده علاوه‌براینکه تنبیهات لازم را اعمال می‌کند به سهامدار اصلی شرکت هم اعلام می‌کند که مبادا منافع شما در خطر قرار گرفته باشد و شما مطلع نباشید.

اخیرا در یک کارگزاری، شخصی برای یکی از فامیلهای خودش سهامی را خریده بود در حالی که اول باید برای آن شرکتی که آن سفارش خرید را داده بود انجام می‌داد ما به محض اینکه این مسئله را به عنوان پیشدستی در معاملات به عنوان یک جرم شناسایی کردیم علاوه‌براینکه پرونده را به دادگاه ارسال کردیم به آن شرکت ذینفع هم نامه نوشتیم و گفتیم اگر منافعتان در خطر قرار گرفته است می‌توانید طرح دعوا کنید.

 

اخیرا با انتشار گزارش برخی بانک‌ها مشاهد شده که مبادلات ارزی آنها بعضا رشد ۲۰۰تا۳۰۰درصدی داشته به عبارتی این گزارش‌ها نشان می‌دهد که برخی بانک‌ها در شرایطی که کشور با مشکلات ارزی مواجه بوده است اقدام به خرید و فروش ارز در بازار کرده‌اند آیا گزارش‌های شما هم این را تایید می‌کند؟

ما الان نمی‌توانیم در این خصوص نظر بدهیم و فقط در زمانی که حسابرس گزارش می‌دهد می‌توانیم این مسئله را بررسی کنیم لذا نفیا یا اثباتا نمی‌توانیم هیچ نظری در این باره بدهیم.

برخی متقاضیان دریافت مجوز کارگزاری می‌گویند که دریافت این مجوز اساسا محال است و مافیایی پشت این مجوزهاست و حتی شنیده شده که اخیرا یکی از بانک‌های خصوصی مجوز کارگزاری را با پرداخت مبالغ کلانی خریداری کرده است. با این وضعیت سؤالی که مطرح می‌شود اینکه آیا الان مجوز کارگزاری صادر می‌شود یا نه و اساسا چه فرآیندی برای دریافتش وجود دارد ؟

ما الان ۱۰۸ کارگزاری در کشور داریم که اگر با کشورهای مشابه مقایسه کنیم تعدادش تقریبا دو برابر است.البته خرید و فروش کارگزاری مشکلی ندارد اما دلیل اینکه چرا مجوزهای کارگزاری در حد چند هزار داده نمی‌شود این است که کارگزاری ریسکی که ایجاد می‌کند ریسک فراگیر است مثل بانک. دلیل اینکه چرا ۵۰۰تا مجوز تاسیس بانک داده نمی‌شود این است که بانک به اندازه سرمایه‌اش ریسک ایجاد نمی‌کند بلکه به اندازه سپرده‌ای که می‌تواند ایجاد کند ریسک ایجاد می‌کند و لذا کارگزاری به اندازه سرمایه خودش ریسک ایجاد نمی‌کند بلکه به اندازه کل معاملاتی که هر روز می‌کند می‌تواند ریسک ایجاد کند بر همین اساس اگر یک کارگزاری ورشکست شود یا اگر یک کارگزاری بی‌دلیل تاسیس گردد و پشتوانه قوی نداشته باشد مشکل ایجاد می‌کند مضافا اینکه همین الان تعدادی از همین کارگزاری‌های موجود مسائلی به لحاظ درآمدی پیدا کرده و در حال کاهش فعالیت خودشان هستند یا بعضا بدهی‌هایی به بانک‌ها پیدا کرده‌اند که خوشبختانه سازمان بورس از ابتدای سال۹۶ با حد اعتباری که برای اینها وضع کرد سبب شد تا از تبدیل کارگزاری‌ها به مشکلات موسسات اعتباری جلوگیری شود. بنابراین فقط مسئله مجوز نیست بلکه تهدید منافع مردم برای ما مهم‌تر است و نمی‌توانیم اجازه دهیم مشکلی نظیر موسسات اعتباری برای کارگزاری‌ها پیدا شود.و لذا الان براساس همان حد اعتباری تعیین شده اگر بدهی کارگزاری‌ها به نظام بانکی از یک حدی بالاتر برود دیگر فعالیت معاملاتی‌اش محدود می‌شود و خلاصه اینکه مافیایی هم در این زمینه نداریم.

عناوین برگزیده