به گزارش میمتالز، کشور ما حدود ۳۳تریلیون مترمکعب ذخایر گازی دارد. میزان تولید گاز از این میادین سالانه ۲۷۰ میلیارد متر مکعب است که از این مقدار حدود ۲۵۰ میلیارد متر مکعب، در داخل کشور مصرف میشود و ۲۰ میلیارد متر مکعب نیز به کشورهای همسایه ایران صادر میشود. با این اعداد و ارقام، مشخص میشود که بعد از روسیه، کشور ما باید دومین تولیدکننده گاز باشد. اما در واقع این طور نیست. تفاوت میزان دارایی ما در زمینه گاز، بسیار نزدیک به میزان گاز روسیه است، روسیه نیز مانند ما، گاز صادر میکند؛ اما در این جا دو نکته مهم و قابل تامل وجود دارد.
منابع گازی ما، از نظر میزان و مقدار، فاصله کمی با میزان منابع گازی روسیه دارد و به همین دلیل اساسا، کشورما بعد از روسیه باید دومین تولیدکننده و صادرکننده گاز به جهان باشد، که البته روزگاری چنین بود! اما پرسش این است که چرا روسیه، با وجود وسعتش و سردسیر بودنش، در فصول سرد سال، دچار مشکلاتی که ما میشویم، نمیشود؛ یعنی نه گاز منازل قطع میشود و نه نیروگاههایش به مازوتسوزی میافتند؟ پاسخ این است که برای کشور روسیه، به ویژه در فصول سرد سال، کشور و مردم خودش در اولویت است، و به همین دلیل، در این فصول، صادرات گاز را کاهش میدهد. اما گویا برای کشور ما با توجه به وضعیت اقتصادی که درگیر آن است، تغییری در وضعیت صدور گاز-که معمولا یا دچار ارزان فروشی است و یا تهاتر- اتفاق نمیافتد. پس به ناچار اگر گاز منازل قطع نشود، باید نیروگاهها و بسیاری از کارخانهها درگیر مازوتسوزی و در نتیجه آلوده کردن هوا شوند.
طبق گزارش پایگاه اطلاع رسانی وزارت نفت، از تعداد ۳۷ میدان گازی کشف شده درایران حدود ۷۷ درصد آنها توسعه نیافته و تا کنون تمرکز وزارت نفت صرفا بر روی توسعه میدان گازی پارس جنوبی بوده است. در این بین هرچند میدان پارس جنوبی، بزرگترین میدان گازی دنیا است و حدود ۴۰درصد حجم منابع گازی ایران را تشکیل میدهد و تمرکز بر روی تولید از این میدان ضروری است، اما چرا وقتی دچار کمبود گازهستیم، به منابع دیگر گازی کشور بیتوجهی کرده و آنها را توسعه نمیدهیم؟! در حالیکه توسعه میادین گازی کشور نه تنها موجب افزایش تولید گاز و تامین تقاضا میشود، بلکه از نظر امنیت انرژی نیز هم برای کشور ما اهمیت بسیاری دارد.
نفت... نفت... و همچنان نفت. این یعنی اقتصاد بیماری که تنها یک تکیهگاه پیدا کرده و به آن چسبیده است. در حالیکه در کشور ما هم منابع نفتی وجود دارد و هم منابع گازی، اما درآمدهایی که از توسعه میادین نفتی به دست آمده و میآید، گویا مسئولان ذیربط را از توجه به منابع گازی، بازداشته و این منابع در سایه منابع نفتی، به فراموشی سپرده شدهاند؛ در حالیکه حداقل افزایش و توسعه نتابع گازی کشور، برای مردم خودمان از اهمیت فراوانی برخوردار است؛ با توسعه منابع گازی و استحصال گاز در داخل کشور، مردم ناچار نخواهند شد مازوت نفس بکشند و درگیر انواع بیماریهای مختلف قلبی و عروقی و تنفسی شوند که بار سنگین مالی هم بر دوش مردم و هم بر دوش وزارت بهداشت میگذارد. عجیب است که چرا در محاسبههای اینچنینی، منافع کلان کشور و مردم در نظر گرفته نمیشود. در حالیکه الگوی اولویت دادن به مردم، بهعنوان سرمایه اجتماعی، همینجا در همسایگی ماست؛ روسیه بسیار سرد!
مهمترین چالش در رابطه با میادین گازی فراموش شده کشور، نداشتن پول و ناتوانی مسئولان مربوطه در جذف سرمایه است. هر پروژهای که در این زمینه آغاز شود، طبعا به سرمایه گذار و چول نیاز دارد، اما گویا قرار نیست مسئولان نفتی و انرژی کشور، توجهی خاص به این انرژی تا حدی پاک داشته و با جذب سرمایه، تولید گسترده آن را توسعه دهند؛ و بر همین اساس، تنها راهی که همیشه دم دستشان است، توصیه به تحمل کردن مردم است؛ شاید از نظر آنان، این تحمل هزینه کمتری دارد، اما در میان و طولانی مدت، آستانه تحمل سرمایه اجتماعی، کاهش خواهد یافت، روندی که سالهاست آغاز شده است.
کشورهای روسیه و جمهوری آذربایجان، در سالهای گذشته و از آنجا که درگیر تحریم نبودند، با جذب سرمایهگذاران اروپایی توانستند میادین گازی خود را گسترش دهند؛ طبیعی است که با وجود این تعداد زیاد از منابع گازی، کشور ما نیز به سرمایه گذاران بزرگ خارجی نیاز دارد؛ بله اولین مانع برای جذب سرمایه گذاری، تحریم است و دوم نداشتن چشم انداز روشن اقتصادی در افق آینده کشور. اما میتوان به جذب سرمایه از کشور ترکیه فکر کرد؛ به همان نسبت که ترکیه در جذب سرمایههای سرگردان ما، شهروندان ما را برای خرید خانه در ان کشور تشویق کرد، ما نیز با مشوقهای مرسوم در چنین معاملات و سرمایهگذاریهایی، میتوانیم برای توسعه میادین گازی خود سرمایه جذب کنیم؛ احتمالا یکی از روشهای تشویقی همانی باشد که در مورد سرمایهگذاری چین در ساخت بزرگراه تهران شمال، صورت گرفت؛ تا بیست سال درآمد این بزرگراه، به جیب چین خواهد رفت! به عقیده یک کارشناس انرژی، احتمالا با ترکیه هم میتوان به چنین توافقی برای جذب سرمایه رسید و مردم از ادامه «تحمل» که آستانهای محدود دارد رهانید؛ مثلا –به عنوان یک فرض؛ فرض محال که محال نیست! - با ترکیه یک قرارداد ۲۰ساله منقعد میکنیم که بر مبنای آن، این کشور یکی از میادین گازی ما را توسعه دهد. فرض کنید بابت انجام این پروژه، روزانه ۱۰۰ میلیون متر مکعب افزایش تولید خواهیم داشت که از این میزان، ترکیه به مدت ۱۰سال ۶۰ میلیون متر مکعب را به ازای اصل و سود سرمایهگذاری به صورت رایگان دریافت میکند و برای ۱۰ سال بعدی باید بابت آن پول به ایران پرداخت کند. با این روش، روزانه ۴۰ میلیون مترمکعب گاز برای مصرف در داخل کشور نیز فراهم میشود و ماجرای مازوت سوزی و تنفس آن تمام میشود. البته اگر بشود که بشود!
منبع: روزنامه اینترنتی فراز