به گزارش میمتالز، میزان متوسط سرمایهگذاری مورد نیاز برای احداث یک کارخانه سیمان با ظرفیت ۱ میلیون تن، حدود ۱۵۰ میلیون دلار است، اما قیمتگذاری دستوری در این صنعت باعث شده تا شرکتها تا حتی چندین دهه نتوانند این سرمایه اولیه را مستهلک کنند. سالها امید صنعت سیمان به ورود این کالای استراتژیک توسعه به بورس کالا برای خروج از قیمتگذاری دستوری بود تا اینکه با اولین عرضه سیمان در بورس کالا در خرداد سال ۱۴۰۰، قرار شد از این پس کشف قیمت سیمان براساس مکانیزمهای عرضه و تقاضای بازار انجام شود، اما این وضعیت کماکان اوضاع را برای اغلب شرکتهای سیمانی به شکل دلخواه پیش نبرده است.
محمد حسین مجیدی، عضو هیاتمدیره «سیمان لار سبزوار» میگوید: در ابتدای عرضه سیمان در بورس کالا به دلیل قطع انرژی شرکتهای سیمانی، برخی افزایش قیمتها را ناشی از وضعیت جدید صنعت میدانستند و قصد داشتند به همان شیوه گذشته فروش را در دستور کار قرار دهند، اما خوشبختانه با مقاومت این صنعت، معلوم شد که مشکل نه از ناحیه شرکتها که ناشی از قطع بودن برق شرکتها و کمبود تولید است. با وجود این واقعیت این است که وارد شدن سیمان به بورس کالا برای برخی شرکتها که عمدتا هلدینگها و شرکتهای نزدیک به شهرهای بزرگ هستند، وضعیت مطلوبی ایجاد کرده، اما برای اغلب شرکتها تاثیرات منفی به همراه داشته است. این شرکتها به دلیل نزدیکی به بازار فروش با استقبال بیشتر خریداران مواجه هستند در حالی که شرکتهای دور از مراکز مصرف سیمان، به خاطر نرخ بالای کرایههای حمل و نقل کمتر مورد استقبال قرار میگیرند. به طور نمونه هزینه حمل و نقل شرکتهای مجاور تهران با کرایه حمل حدود ۶۰ هزار تومان برای هر تن شانس بالاتری نسبت به شرکتهایی دارند که برای انتقال هر تن، ۲۰۰ هزار تومان باید بپردازند.
وی میافزاید: بر خلاف گذشته که عاملان فروش بازیگران صنعت سیمان بودند، با ورود سیمان یه بورس کالا این افراد نقش خود را از دست دادند و دیگر در قیمت تعیین کننده نیستند. در واقع شرکتها بر خلاف گذشته به مشتریان دیگری دسترسی پیدا کردند و امروزه سود افزایش قیمت سیمان به جای واسطهها در بورس به جیب شرکتهای بزرگ میرود. البته در این میان یک نکته را نباید از نظر دور داشت که چنانچه در سال آینده شاهد تلاطم بازار به واسطه قطع برق یا گاز باشیم، شرکتهایی که به دلیل فروش کمتر توانستهاند بخشی از محصولات خود را دپو کنند، میتوانند با قیمتهای بالاتر محصول خود را در بازار بفروشند. البته این مهم مشروط به توانایی شرکتها در سر پا نگه داشتن شرکت در زمان نبود نقدینگی است.
عضو هیاتمدیره سیمان لار سبزوار ادامه میدهد: در ابتدای امسال قیمت پایه را نسبت به سال گذشته حدود ۲۰درصد افزایش دادند و افزایش ۲۰درصدی قیمتهای پایه تا پایان سال هم در دستور کار قرار دارد. با وجود این نسبت به رشدهزینههای تولید، این میزان نمیتواند گره از مشکلات شرکتها باز کند، چون هنوز فاصله زیادی با واقعی بودن قیمتها داریم. اعتقاد دارم یکی از عمدهترین علل بالا نرفتن قیمت سیمان، دولتی بودن بخش زیادی از شرکتهای بزرگ این صنعت است. در واقع این شرکتها با توجه به اینکه تمایل به سود ده نشان دادن خود دارند، حاضر به تجدید ارزیابی داراییهای خود نیستند و همین امر باعث میشود تا صورتهای مالی روی کاغذ به طور غیر واقعی سود نشان دهد. در حالی که واقعیت چیزی غیر از این است.
وی در مورد صادرات سیمان میگوید: شرکتهایی که به کشورهای حوزه خلیجفارس نزدیکتر هستند، میتوانند به این کشورها صادرات داشته باشند، اما سایر شرکتها به دلیل هزینه سرسام آور هزینههای حملونقل امکان صادرات به حوزه خلیجفارس ندارند. در سوی دیگر شرکتهایی که نزدیکتر به کشورهایی مانند عراق و افغانستان هستند، وضعیت متفاوتی از سایرین تجربه میکنند. در افغانستان با روی کار آمدن طالبان، تقریبا میتوان گفت میزان ساخت و ساز افزایش یافته است و پیشبینی میشود سیمان سبزوار و سایر شرکتهای حاضر در شرق کشور بتوانند به این کشور صادرات خوبی داشته باشند. در بازار عراق هم که بسیاری شرکتها از آن به عنوان بازار هدف صادراتی خود یاد میکنند، به جای سیمان، به دلیل وضع قوانین گمرکی، بیشتر صادرات کلینکر انجام میشود.
مجیدی همچنین به مازوت به عنوان سوخت جایگزین گاز در فصل زمستان اشاره کرده و میافزاید: اگر چه امسال بر خلاف سال ۹۹ تحویل سوخت جایگزین انجام شد، اما نکته عجیب برای ما این است که بر خلاف سالهای گذشته این مازوت، به هیچ عنوان توان حرارتی لازم برای روشن کردن کورهها را ندارد و به هیچ عنوان نمیتوانیم کار پخت را با این میزان دما انجام دهیم. بر این اساس نامه نگاریها را انجام دادیم که تاکنون به نتیجه لازم نرسیدهایم.
منبع: دنیای اقتصاد