به گزارش میمتالز، با گذشت نیم قرن از تحولات عمده در نظام اقتصادی و سیاسی و صنعتی کشور و با وجود تذکرات رهبر معظم انقلاب در خصوص جوانگرایی در کل حوزههای اقتصادی و اجتماعی کشور، هنوز فارغ التحصیلان و دوره دیدههای سری اول که در ایتالیا، آلمان و آمریکا در زمینه صنعت، معدن، و صنایع معدنی، آموزش دیده بودند، بر سر کار هستند و همچنان مدیریت تمام حلقهها و زنجیرهها و شرکتهای عمده صنعتی و معدنی کشور را در اختیار دارند.
این پیرمردهای انحصار طلب، اجازه ورود به نخبگان وجوانان با استعداد امروز ایران را نمیدهند و کسانی که به فناوریهای نوین، روشهای جدید مدیریتی و تحولات تجاری و صنعتی جهان آشنایی دارند، امکان حضور در عرصه تحولات جدید صنعتی و معدنی کشور ندارند. این جوانان به شرطی فرصت ظهور و بروز استعداد خود را مییابند که زیر چتر یک پدرخوانده و پیرمردی از انحصار طلبان مدیریتی باشند.
به عبارت دیگر، اگر نام یکی از مدیران قدیمی مطرح باشد و طرح و ایده به نام او باشد، در آن صورت، ایده این جوانان دیده خواهد شد و منابع لازم و اعتبارات این طرحها نیز باید طبق نظر آنها به کار گرفته شود.
این وضعیت باعث شده که بسیاری از تحصیلکردهها و دانشمندان و نخبگان صنعتی کشور که در المپیادها شگفتی آفریده اند و با نمرههای عالی از دانشگاههای صنعتی کشور فارغ التحصیل شده اند، امکان حضور در صنعت را نداشته باشند و سالها به عنوان یک کارمند و کارشناس زیر نظر مدیران عالی رتبه کار کنند و امکان ارائه ایدههای خود را نداشته باشند و یا امکان تجربه و آزمایش و خطا نداشته باشند.
عملکرد شفاف مقام معظم رهبری و رئیس جمهور و خواسته و انتظارات کارشناسان و صاحب نظران به خوبی تاکید دارد که در انتصابات زیر مجموعه صنعت و معدن باید استفاده از جوانان مورد توجه باشد و دلیلی برای اجرا نکردن این فرامین وجود ندارد. اما با کمال تعجب شاهد ادامه استفاده از مدیران قدیمی در هر سمت و حوزهای هستیم. چگونه است که هنوز و کماکان پیرمردهای دوره دیده ایتالیا و آلمان و آمریکا …. بر صنعت و معدن کشور حاکم هستند و از نخبگان و تحصیل کردههای جدید در آمریکا، اروپا، چین، ژاپن، کره جنوبی و سایر کشورهای در حال ظهور خبری نیست.
در نتیجه بسیاری از نخبگان کشور و تحصیل کردههای جوان، به کشورهای دیگرو عمدتا غربی جذب شده اند و ثمره ۱۶ سال تحصیل و زحمت معلمان، استادان، هزینههای دولت در سیستم آموزشی کشور و دانشگاه ها، عمدتا در اختیار کشورهای دیگر قرار میگیرد.
براین اساس شایسته است که مدیران، مسوولان دولت و سازمانهای نظارتی، موضوع به کارگیری نیروهای جوان و کادرسازی و تربیت نسل جوانی از مدیران کشور در زمینههای مختلف صنعتی و معدنی، را در دستور کار قرار دهند. زیرا جابجایی مدیران و جوانگرایی به جای پیرمردهای فعلی یکباره ممکن نیست و نمیتوان ظرف یکی دوسال انتظار تغییرات اساسی و ادامه روند توسعه صنایع را داشت.
زیرا بسیاری از پیچیدگیهای مدیریت صنعتی و معدنی کشور به زمینه سازی و توان و تخصص مدیریتی، ارتباطات، هزینههای مبادله و مدیریتی، روابط خارجی، ایجاد ارتباط بین سازمانهای همکار و مجاور و موازی، نیازمند است و این موضوع تنها یکسری نکات تخصصی و حرفهای و فنی نیستند و علاوه بر دانش تخصصی در زمینههای صنعت و معدن، علوم جدید، فناوریها و شبکههای کامپیوتری به تجربه مدیریت و ارتباطات اجتماعی و مدیریتی با سازمانهای مختلف نیاز دارد.
شاید همین نکات حساس و پیچیده است که باعث شده عدهای از مدیران در ۵۰ سال اخیر با ایجاد زنجیرههای پیچیده ارتباطی و مدیریتی و تعریف منافع گروهی، تمام پستهای مدیریتی و تدوین استراتژی و برنامههای صنعتی و معدنی را به دست بگیرند و نوعی انحصار مدیریتی ایجاد کنند و اکنون هر نیروی جوان و تازه واردی باید خود را باید به یکی از این مدیران و شبکهها و گروهها نزدیک کند و منافع آنها را نیز در نظر بگیرد تا بتواند کار کند و با گروهی بیاید و با گروه دیگری برود و چند سالی کار کند.
به عبارت دیگر، دولت آقای رئیسی که برای اجرای برنامههای هفتم و بودجه ۱۴۰۱ آماده میشود، باید پس از گذشت ۴۳ سال از انقلاب، زمینه ساز تحول مدیریتی و جوانگرایی باشد و این مهم تنها با توصیه و به کار گیری تعدادی از جوانان و حتی انتخاب وزیر جوان میسر نمیشود. زیرا بدنه مدیران و نظام پیچیده حاکم بر مدیریت کشور، در این ۵ دهه، به اعماق روابط سازمانی، منافع گروهی، موضوعات مدیریتی تسلط پیدا کرده و با انواع مقاومت در برابر مدیران جدید، کارشکنی و شاخص سازیها و جو رسانهای و... به راحتی میتواند نیروهای جوان وجدید را از صحنه خارج کرده و یا توان آنها را ضعیف جلوه دهد.
بر این اساس، برای آنکه نسل مدیران دهه ۵۰ و ۶۰ و ۷۰ بتوانند وارد عرصه صنعت و معدن شوند و به خصوص در بخش صنایع فولادی کشور تحول ایجاد کنند و مدیران قدیمی را بعد از ۴۰ سال بازنشسته کنند، لازم است که از اعمال نفوذ پدرخواندههای صنعت و معدن و مدیریت صنعتی و معدنی کشور جلوگیری کنند.
متاسفانه بسیاری از پیرمردهای مدیریتی صنعتی و معدنی کشور، صنایع را به نواحی خشک مرکزی و بدون آب برده و کارخانههایی را با ادعای ایجاد اشتغال و رفاه برای مردم تاسیس کرده اند و این کارخانههای کوچک بدون ارزش افزوده و توجیه اقتصادی کافی، با هزینههای سنگین، ظرفیت تولید پایین و مشکلات بسیاری دست به گریبان هستند. درحالی که مدیران جوان صنعت فولاد سال هاست که بر ضرورت یک مجموعه بزرگ ده میلیون تنی فولاد در هرمزگان و منطقه ویژه معدنی تاکید دارند.
به جای دهها طرح فولادی کوچک و پراکنده و کم ظرفیت، و با ریسکهای متعدد مدیریتی، باید یک کارخانه بزرگ در کنار دریا و سکوهای صادراتی ایجاد میشد تا سنگ آهن به آنجا برود و از آب دریا استفاده شود و مازاد تولید صادر شده و نیاز داخلی با قطار به داخل کشور حمل شود.
اما اکنون به دلیل اشتباهات مدیریتی قدیمی، سنگ آهن به مناطق مختلف و پراکنده در کشور حمل میشود، در کارخانههای کم ظرفیت به محصول تولید میشود که ارزش افزوده بالایی ندارد و تعدادی از آنها باید به کارخانه دیگری مثلا فولاد مبارکه ارسال شود تا به ورق تبدیل شود.
در نتیجه با وجود هزینههای بسیار، عملا تولید با قیمت تمام شده بالا و گران و با ارزش افزوده کم حاصل شده است و حتی برای مردم و اشتغال منطقه نیز مشکلاتی ایجاد کرده است. کم آبی مهمترین معضل و ریسک این کارخانههای فولادی یا صنایع معدنی دیگر است و نمیتوان به این وضعیت ادامه داد.
بهتر است که اشتباهات پیرمردهای صنعت و معدن کشور از جمله صنعت فولاد جبران شود و با اصلاح ساختار وضعیت فعلی، صنایع پر هزینه که مصرف آب بالا دارند به مناطق دیگر مانند هرمزگان و کنار دریای عمان و اقیانوس منتقل شوند.
ایران با وجود ذخایر بزرگ معدنی کشور، صنایع نفت وگاز، ذخایر عظیم طبیعی در بخشهای مختلف، حداقل تا ۱۵۰ سال آینده امکان تولید صنعتی و معدنی دارد. شاید ذخایر کافی سنگ آهن نداشته باشیم، اما در سایر زمینهها میتوانیم از ظرفیتها و جوانان و تحصیل کردهها و کارگران زحمت کش کشور در جهت توسعه اقتصاد استفاده کنیم.
از آنجا که جمعیت کشور افزایش یافته و نیاز به شغل دارند و منابع آب کشور کم است لازم است که متناسب با تغییرات اقلیمی و گرفتاریهای بزرگ آینده تصمیم گیری شود تا ابرچالشها را به کمک جوانان کاهش دهیم. در تعیین مکان و نوع صنعت و فناوریهای مورد نیاز باید دقت بسیار شود باید از جوانانی که قرار است در ۴۰ سال آینده کار کنند و با تبعات سیاستها و برنامهها مواجه شوند، حمایت کنیم و به جای هزینههای گزاف و هدر دادن منابع آب کشور، صنایع و کارخانهها و صنایع معدنی را در مناطق با امکانات بیشتر حمل و نقل، آب و دسترسی به بازارها ایجاد نماییم و کارخانههای قدیمی و مشکل دار را به مناطق دیگر منتقل کنیم.
کشور ما ایران تجربه استفاده از منابع کمیاب را در طول تاریخ داشته است. حتی مکان روستاها و زمین کشاورزی و باغ را براساس مسیر رود و قنات تعیین میکرده اند. اکنون نیز باید محل کارخانهها و صنایع معدنی نیز براساس تغییرات اقلیمی و مشکل کمبود آب، معیشت مردم، هزینههای تولید و... تعیین کرد.
پیرمردهای صنعت و معدن کشور اجازه دهند تا دیر نشده و فرصت باقیست متناسب با شرایط و تغییرات اقلیمی و هزینههای تولید، کمبود آب، صادرات، تجارت، روابط خارجی، فناوریهای نوین و اصلاح ساختار صنعت و معدن انجام شود. انحصار در مدیریت و تاکید بر اشتباهات گذشته چاره کار نیست و باید اجازه داد که جوانان به اقدامات اساسی دست بزنند و به فکر آینده خود و سرزمین ایران و کودکان فردا و کارگران و کارشناسان کشور باشند.
این که پیرمردهای صنعت فولاد و سایر صنایع معدنی کشور در گوشه و کنار کشور با ظرفیتهای پایین کارخانه ایجاد کرده و هزینههای بسیاری ایجاد کرده اند، چاره کار نیست و جوانان باید سکان امور را به دست گرفته و متناسب با یافتههای جدید علمی، تحولات مدیریتی، فناوریهای جدید، برنامه ریزی کنند و ریسکهای بزرگ صنعت فولاد و سایر صنایع کشور را مهار کنند.
مدرسه پیرمردها باید تعطیل شود و در دوره بازنشستگی مورد تقدیر و سپاس قرار گیرند و مدارسی جوان با مدیران نسل نو را شاهد باشیم.
منبع: بولتن نیوز