به گزارش میمتالز، پس از بحران مالی جهانی در سالهای ۲۰۰۸-۲۰۰۹، صنعت فولاد اروپا با کاهش تقاضای تقریباً ۳۵ میلیون تنی مواجه شد به طوری که تقاضای محصولات فولادی از ۱۸۸ میلیون تن به ۱۵۳ میلیون کاهش یافت. این کاهش تقاضا در تمام صنایع، بهویژه ساخت و ساز و صنعت نفت و گاز، به دلیل کاهش فعالیتهای حفاری و نبود پروژههای بزرگ خطوط لوله مربوط بوده است.
اروپا زمانی صادرکننده محصولات فولادی بود، اما از سال ۲۰۱۶ با واردات حدود سه میلیون تن در سال ۲۰۲۰ تبدیل به واردکننده این محصولات گردید. افزایش واردات، همراه با کاهش تقاضا، کاهش استفاده از ظرفیتهای عظیم این صنعت بزرگ در اروپا را سرعت داد.
با وجود بهبود تقاضا و افزایش قیمت برای محصولات فولادی در پایان سال ۲۰۲۰ و آغاز سال ۲۰۲۱ (این صنعت افزایش ۴۶ درصدی در قیمت کویل نورد گرم را تا ژانویه ۲۰۲۱ تجربه کرد) مجددا بحران COVID-۱۹ چالشهای ساختاری اروپا را تشدید کرد. گرچه قیمتها به دلیل کمبود عرضه موقتا در اروپا افزایش یافت (زیرا تقاضا به دلیل رونق تولید خودرو و افزایش ساختوساز بهبود یافت) به طور کلی، استفاده از ظرفیت در صنعت فولاد اروپا در سال ۲۰۲۰ با کاهش به حدود ۶۳ درصد رسید. انتظار میرود طی سه سال آینده، میزان استفاده از ظرفیت بین ۷۰ تا ۷۵ درصد باشد و انتظار میرود تقاضای تقریباً ۱۴۰ تا ۱۵۰ میلیون تن در سال ایجاد گردد؛ بنابراین برای دستیابی به استفاده پایدار از ظرفیت حدود ۸۵ درصدی، کاهش ۲۵ تا ۳۰ میلیون تن ظرفیت مازاد، ضروری به نظر میرسد.
علاوه بر این، حاشیه سود مواد اولیه در آینده، بی ثباتتر و نامطمئنتر خواهد بود و چالشهای برنامه ریزی بلند مدت برای تولیدکنندگان فولاد اروپایی را به طور قابل توجهی افزایش میدهد.
عوامل کلیدی این نوسانات عبارتند از: تأثیر فزاینده چین و سایر بازارهای بزرگ فولاد بر نوسانات قیمت در اروپا، تغییرات ظرفیت تولید اروپا، نوسان قیمت مواد اولیه و نوسانات ارز.
۱. افزایش ظرفیت مازاد ساختاری، به دنبال کاهش تقاضای پنج میلیون تا ده میلیون تنی به دلیل بحران کووید-۱۹
- شرکتهای فولادی اروپا باید ظرفیت مازاد را تعدیل کنند تا با تقاضای فولاد هماهنگ باشد.
۲. افزایش هزینههای مربوط به پرداخت برای انتشار CO۲
- شرکتهای فولادی در اروپا باید پاسخ کوتاه مدتی برای جبران هزینههای انتشار دی اکسید کربن با اقدامات مناسب برای کاهش انتشار CO۲ داشته باشند - برای مثال، افزایش مصرف قراضه.
۳. سرمایه گذاریهای قابل توجه برای کربن زدایی صنعت فولاد اروپا در میان مدت و بلندمدت
- شرکتهای فولادی باید برنامه بلندمدت و تغییرات فناوری خود را در جهت بی طرفی CO۲ با در نظر گرفتن راهنمایی و حمایت بالقوه سیاست گذاران تنظیم کنند.
تولیدکنندگان فولاد اروپایی باید انجام یک سری اقدامات کوتاه مدت و میان مدت تا بلندمدت استراتژیک را برای اطمینان از پایداری اقتصادی و زیست محیطی در آینده در نظر بگیرند. این اقدامات استراتژیک میتواند شامل مراحل بازسازی با هدف کاهش ظرفیت، گامهایی در جهت تقویت موقعیت شرکتهای فولادی از طریق تنوع بخشیدن به قابلیتهای آنها و حرکت پایدار به سمت فولاد کم و بدون کربن باشد.
این مقاله سیر تحول صنعت فولاد اروپا را توصیف میکند و چالشهای اصلی را که صنعت برای پاسخگویی به آینده نیاز دارد، شناسایی میکند و در نهایت با پیشنهادات و شروع بحث در مورد اینکه چگونه صنعت فولاد اروپا میتواند آیندهای پایدار از نظر اقتصادی و محیط زیستی پایدار بسازد به پایان میرسد.
صنعت فولاد، سنگ بنای اقتصاد در اروپا و به عنوان یکی از مهمترین مصالح در مهندسی و ساخت و ساز بوده و بر تمام جنبههای زندگی تأثیر میگذارد. فولاد نقش مهمی را در اقتصاد اروپا ایفا میکند: در سال ۲۰۱۹، صنعت فولاد اروپا برای تقریباً ۳۳۰۰۰۰ نفر شغل مستقیم و برای بیش از دو میلیون نفر دیگر، اشتغال غیرمستقیم در سراسر زنجیره تامین و فعالیتهای ناشی از آن ایجاد کرد.
فولاد حدود ۸۳ میلیارد یورو ارزش افزوده مستقیم در اقتصاد اروپا دارد. به عنوان یک ماده اولیه اصلی برای سایر صنایع کلیدی (مانند خودروسازی، ماشینآلات و ساختوساز) همچنین بیش از ۱.۴ تریلیون یورو ارزش افزوده در این صنایع را به همراه دارد. به طور کلی، صنعت فولاد و صنایع کلیدی مصرف کننده تقریباً ۹ درصد از ارزش افزوده کلی در اروپا را تشکیل میدهند.
پس از بحران مالی جهانی در سالهای ۲۰۰۸-۲۰۰۹، صنعت فولاد اروپا کاهش شدید و دائمی تقاضای سالانه تقریباً ۳۵ میلیون تنی را تجربه کرد.
پس از بحران مالی جهانی در سالهای ۲۰۰۸-۲۰۰۹، صنعت فولاد اروپا کاهش شدید و دائمی تقاضای سالانه حدود ۳۵ میلیون تن را تجربه کرد: از میانگین سالانه ۱۸۸ میلیون تن به میانگین ۱۵۳ میلیون تن رسید. این کاهش تقاضا در تمام صنایع مصرف کننده فولاد رخ داد. بیشترین کاهش (-۱۶ میلیون تن) در ساخت و ساز پس از پایان رونق ساخت و ساز، به ویژه در جنوب اروپا بود. تقاضای فولاد به دلیل کندی فعالیت حفاری، کاهش تقاضای صنعت نفت و گاز و توقف سرمایهگذاری در پروژههای خط لوله بزرگ که بر لولههای فولادی تأثیر میگذارد، تقریباً شش میلیون تن کاهش یافت.
این کاهش در مصرف سرانه نیز منعکس شده است. در سال ۲۰۰۸، مصرف متوسط شهروندان اروپایی حدود ۳۸۰ کیلوگرم در سال بود. در سال ۲۰۱۹، مصرف انفرادی به حدود ۳۰۰ کیلوگرم کاهش یافت، که عمده کاهش ناشی از ساخت و ساز بوده است.
در دهه گذشته، استفاده از ظرفیت تولید فولاد نصب شده به طور متوسط حدود ۷۵ درصد بوده است. در سال ۲۰۲۰، استفاده از ظرفیت به پایینترین سطح یعنی حدود ۶۳ درصد رسید.
علاوه بر کاهش تقاضا، افزایش واردات فولاد باعث تسریع کاهش استفاده از ظرفیت تولیدکنندگان فولاد اتحادیه اروپا شد. از لحاظ تاریخی، اتحادیه اروپا صادرکننده محصولات فولادی بوده است (سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۵، صادرات بین یک میلیون تا ۱۳ میلیون تن بود) با این حال، از سال ۲۰۱۶، اتحادیه اروپا با واردات فولاد حدود چهار میلیون تن در سال ۲۰۱۹ و حدود سه میلیون تن در سال ۲۰۲۰ به واردکننده فولاد تبدیل شده است. از سال ۲۰۱۶، افزایش واردات به اتحادیه اروپا عمدتاً از روسیه، اوکراین و ترکیه بوده است و در حالی که حجم واردات از کشور چین به اروپا نیز کاهش یافته است.
در اواخر سال ۲۰۲۰ و اوایل سال ۲۰۲۱، بازارهای فولاد افزایش تقاضا و قیمت را تجربه کردند، به طوری که قیمت کویل گرم در اروپا بین سپتامبر ۲۰۲۰ و ژانویه ۲۰۲۱، ۴۶ درصد افزایش یافت.
سهم تولید فولاد در اتحادیه اروپا با استفاده از کورههای قوس الکتریکی در دو دهه گذشته ثابت بوده و حدود ۴۰ درصد از کل تولید فولاد را تشکیل میدهد. برای مقایسه، EAF حدود ۶۷ درصد از تولید فولاد در آمریکای شمالی را تشکیل میدهد. این تفاوت تا حدی نشان دهنده تمرکز اروپا بر محصولات فولادی با ارزش افزوده بالا است و از سنگ معدن بیشتر از قراضه استفاده میکنند، اما دلایل دیگری برای این تفاوتهای منطقهای وجود دارد. برای مثال، در دسترس بودن قراضه در اروپا امکان تولید بیشتر فولاد، مبتنی بر کوره قوس را فراهم میکرد، اما به جای مصرف بیشتر قراضه و تغییر تکنولوژی به کوره قوس، صادرات قراضه در دستور کار قرار گرفت. به گونهای که قراضه از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۹ سالانه ۲ درصد رشد کرد و به ۱۸.۹ میلیون تن در سال ۲۰۱۹ رسید. هلند، اسکاندیناوی و سایر مناطق اروپایی بهجای تعطیلی کوره بلند و سرمایهگذاری در کارخانههای فولاد سبز EAF، به طور مستمر در گسترش و ارتقای واحدهای کوره بلند و کنورتور سرمایهگذاری کردند. افزایش درصد قراضه در ورودی مواد اولیه کارخانههای کوره بلند، اقدامی کوتاهمدت برای کاهش انتشار کربن است و انتظار میرود ظرفیت EAF بیشتری در اروپا در سالهای آینده وارد مدار شود. در نتیجه، انتظار میرود قیمت قراضه به میزان قابل توجهی افزایش یابد و اروپا حتی میتواند در آینده به یک واردکننده قراضه تبدیل شود.
انتظار میرود علی رغم بادهای مخالف، بهبودی در رقابت و تقاضا حاصل شود با این حال، حاشیههای مواد اولیه همچنان بی ثبات خواهد بود.
علی رغم عملیات کارآمد، تولیدکنندگان فولاد اروپایی از نظر ساختاری هزینههای بالاتری در مقایسه با مناطق عمده تولیدکننده فولاد در سطح جهان دارند و این در درجه اول به این دلیل است که اروپا با هزینههای بالاتری برای مواد خام، انرژی، نیروی کار و سایر هزینهها مواجه است.
در آینده، همچنان مارجین مواد اولیه، بی ثبات و نامطمئن باقی خواهد ماند، در اوج موج اول بحران کووید-۱۹ در سال ۲۰۲۰، مارجین به کمترین میزان در هشت سال گذشته یعنی ۱۸۰ یورو رسید. با این حال، در اواخر سال ۲۰۲۰ و اوایل سال ۲۰۲۱، به دلیل توازن محدود در عرضه و تقاضا، مارجین بیش از دو برابر شد و به ۳۸۰ یورو رسید.
مارجین مواد اولیه پس از رسیدن به پایینترین سطح هشت ساله در اواسط سال ۲۰۲۰، در پایان سال ۲۰۲۰ و آغاز سال ۲۰۲۱ به شدت بهبود یافت.
اروپا تقریباً ۸.۵ درصد از تقاضای جهانی فولاد نهایی را در سال ۲۰۲۰ تأمین کرد، در حالی که سهم چین ۵۷ درصد است؛ بنابراین اروپا به جای یک عامل شکل دهنده در پویایی بازار جهانی فولاد به یک مشارکت کننده تبدیل شده است. قرار گرفتن در معرض نوسانات بازار جهانی، در زمان تقاضای داخلی بالا در چین و کاهش صادرات آن کشور به اروپا مناسب است، همانطور که در اواخر سال ۲۰۲۰ و اوایل سال ۲۰۲۱ شاهد بودیم. واردات فولاد از چین به اتحادیه اروپا از ۶.۷ میلیون تن در سال ۲۰۱۵ به حدود ۱.۰ میلیون تن کاهش یافت.
از مارس ۲۰۲۰ حدود ۴۰ میلیون تن از ظرفیت فولاد خام در اروپا تعطیل شده یا کاهش یافته است. در حالی که تقاضا در نیمه دوم سال ۲۰۲۰ شروع به بهبود کرد، که عمدتاً توسط صنایع ساختمانی و خودرویی انجام شد، ولی تنها حدود هفت میلیون تن ظرفیت مجددا وارد مدار شد. زمانی که کارخانههای فولاد در حال بررسی بودند که آیا ظرفیت خود را مجدداً راه اندازی کنند یا خیر، عرضه نسبت به تقاضا کمتر شد و همین عامل منجر به افزایش موقت قیمتها شد.
افزایش نوسانات قیمت سنگ آهن و زغال سنگ متالورژی به عنوان یک چالش دیگری برای تولیدکنندگان فولاد اتحادیه اروپا پس از بحران مالی جهانی ظاهر شد. تولیدکنندگان فولاد نمیتوانند به راحتی افزایش قیمت مواد اولیه را به مشتریان خود در صنایعی مانند خودروسازی و ماشین آلات یا تجهیزات انتقال دهند، زیرا تعداد قابل توجهی از قراردادها بر اساس شاخصهای مواد اولیه نیستند. علاوه بر این، انتظار میرود قیمت قراضه نیز به میزان قابل توجهی افزایش یابد. اروپا حتی میتواند به یک واردکننده قراضه تبدیل شود، زیرا کارخانههای کوره بلند درصد قراضه را در ترکیب مواد اولیه خود افزایش داده اند و ظرفیت EAF بیشتری نیز وارد مدار میشود.
نرخ مبادله یورو به دلار آمریکا از حدود ۱.۱ دلار در هر یورو به ۱.۲ دلار در هر یورو افزایش یافت. این امر اروپا را به مقصدی جذاب برای صادرات تبدیل میکند، زیرا تولیدکنندگان خارج از اروپا با هزینههای تولید به دلار روبرو هستند. علاوه بر این، ارز کشورهای صادرکننده اصلی مواد اولیه کاهش یافته است. به عنوان مثال، ارزش واقعی ارز برزیل از ۴.۳ BRL به ازای هر دلار در یک سال گذشته به تقریباً ۵.۴ BRL در هر ۱ دلار امروز کاهش یافت.
این نوسانات زیاد در حاشیه سود نسبت به مواد اولیه، برنامه ریزی برای شرکتهای فولاد اروپا را دشوارتر میکند. این امر به ویژه در مورد کوره بلند بیشتر صدق میکند، چون نیاز به برنامه ریزی بلندمدت خرید، آماده سازی و تولید مواد اولیه دارد.
افزایش نوسانات مارجین نسبت به مواد اولیه بر سودآوری شرکتهای تولید کننده فولاد تأثیر گذاشته است. با اینکه صنعت فولاد اروپا نسبتاً ادغام شده است و با پنج تولیدکننده برتر حدود ۵۷ درصد از ظرفیت تولید فولاد اروپا را در اختیار دارند، ولی تولیدکنندگان فولاد اتحادیه اروپا کمترین میانگین سودآوری جهانی را از سال ۲۰۱۶ با حدود ۸ درصد نشان داده اند.
تجزیه و تحلیل تاریخی نشان میدهد که در بلندمدت، سودآوری به طور قابل توجهی به استفاده از ظرفیت اسمی کارخانهها مرتبط است. همانطور که انتظار میرفت، کاهش تقاضا پس از بحران مالی جهانی ۰۹-۲۰۰۸ همراه با کاهش سودآوری بوده است.
۱. افزایش ظرفیت مازاد به دنبال کاهش تقاضای پنج میلیون تا ده میلیون تنی به دلیل بحران COVID-۱۹.
۲. افزایش هزینههای مربوط به جریمه انتشار CO۲،
۳. سرمایه گذاریهای قابل توجه مورد نیاز برای کربن زدایی صنعت فولاد اروپا در میان مدت و بلند مدت.
انتظار میرود تقاضا برای فولاد در اتحادیه اروپا بین سالهای ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۳ بین ۵ تا ۱۰ میلیون تن کاهش یابد. کاهش تقاضا برای فضای اداری پس از بحران COVID-۱۹ به دلیل افزایش دورکاری ممکن است تقاضا برای احداث ساختمانهای اداری را کاهش دهد که به نوبه خود باعث کاهش تقاضا برای فولاد در بخش ساختوساز خواهد شد.
این کاهش تقاضا، حتی پس از بهبودی از سال ۲۰۲۰، میتواند منجر به استفاده طولانی مدت از ظرفیت ۷۰ تا ۷۵ درصدی برای تولیدکنندگان فولاد اتحادیه اروپا میشود. ظرفیت مازاد مورد نیاز برای دستیابی به استفاده پایدار از ظرفیت اسمی در حدود ۸۵ درصد و حدود ۲۵ تا ۳۰ میلیون تن است.
افزایش هزینههای مربوط به جریمههای انتشار CO۲ در اروپا به طور قابل توجهی از ۵ یورو به ازای هر تن CO۲ در سال ۲۰۱۶-۲۰۱۷ به بالای ۳۰ یورو در هر تن در ژانویه ۲۰۲۱ افزایش یافت. با نگاه به آینده، انتظار میرود قیمت CO۲ به طور قابل توجهی افزایش یابد. پیش بینی میشود جریمه انتشار CO۲ به ۵۰ تا ۱۰۰ یورو در هر تن تا سال ۲۰۳۰ برای دستیابی به اهداف کربن زدایی اتحادیه اروپا برسد.
برای به دست آوردن مجدد رقابت، تولیدکنندگان فولاد اروپایی نه تنها باید کاهش ظرفیت مازاد را در نظر بگیرند، بلکه باید سرمایه گذاری در فناوریهای نوآورانه را نیز مد نظر داشته باشند.
با انتشار تقریباً دو تن CO۲ به ازای هر تن فولاد تولید شده در مسیر کوره بلند، تا سال ۲۰۳۰ به ازای هر تن فولاد ۱۰۰ تا ۲۰۰ یورو به هزینههای تولید اضافه میشود.
سرمایهگذاریهای لازم برای کربنزدایی صنعت فولاد اتحادیه اروپا نه تنها باید کاهش ظرفیت مازاد را در نظر بگیرند، بلکه باید سرمایهگذاری در فناوریهای نوآورانه مانند استفاده از کربن هوشمند (SCU) و فناوریهای حذف کامل کربن را در برنامه قرار دهند.
یکی از راههای کاهش انتشار گازهای گلخانه ای، جایگزینی سوختهای فسیلی در فرآیند احیا مستقیم با انرژیهای تجدیدپذیر یا هیدروژن است. این فرایند هنوز مقرون به صرفه نیست، اما شرکتهای پیشرو فولاد در اروپا در حال آزمایش تولید فولاد مبتنی بر هیدروژن هستند تا گامی به سوی فولاد "آبی" یا "سبز" بردارند.
با این حال، پذیرش فناوریهای تولید پایین CO۲ به سرمایهگذاری قابل توجهی (تا سقف ۱۰۰ میلیارد یورو تا سال ۲۰۵۰) از سوی تولیدکنندگان اروپایی، بسته به مقیاس تأسیسات جدید نیاز دارد. بعید است صنعت فولاد اروپا بتواند به تنهایی از عهده این سرمایه گذاری برآید.
مجموعهای از اقدامات عملیاتی و استراتژیک میتواند به تولیدکنندگان فولاد اروپایی کمک کند تا بحران را پشت سر بگذارند و انتقال به آینده پایدار برای فولاد، این صنعت استراتژیک مهم برای اروپا را تسریع بخشند. این اقدامات همچنین میتواند به تضمین تامین فولاد با استحکام و با کیفیت برای صنایع شاخص اروپا مانند خودروسازی و ماشین آلات کمک کند.
تولیدکنندگان فولاد اروپا باید هزینهها را در این شرایطِ نامشخص مدیریت کنند. بحران، فرصتی برای تحقق بخشیدن به صرفهجویی در هزینهها فراهم میکند که ممکن است در زمانی که قیمت فولاد از سال ۲۰۱۶ تا اوایل سال ۲۰۱۹ در حال رونق بود، به دست نیامده باشد. با قیمتهای بالای مواد اولیه و افزایش نوسانات - به عنوان مثال، قیمتهای نسبتاً بالای سنگ آهن و قیمتهای نوسانات برای ضایعات زغال سنگ و فولاد متالورژی - حاشیه مواد اولیه کاهش مییابد. برای عبور از این نوسانات قیمت، تولیدکنندگان فولاد ممکن است نیاز به مذاکره مجدد در مورد قراردادهای فروش خود با خودروسازها، ماشین آلات و تجهیزات و سایر صنایع داشته باشند تا قیمتهای شناور را به جای قیمتهای ثابت لحاظ کنند. این قراردادهای جدید همچنین به این معنی است که تولیدکنندگان از مزایای کاهش بالقوه قیمت مواد اولیه در آینده چشمپوشی خواهند کرد.
در طول بحران COVID-۱۹، ما بیش از ۱۰۰ شرکت فلزی پیشرو در سراسر جهان را در سفرهای دیجیتالی و تحلیلی آنها بررسی کردیم. بیش از ۸۰ درصد از این شرکتها موضوعات دیجیتال را در اولویت استراتژیهای خود قرار دادهاند و تحول دیجیتالی را در زنجیره ارزش دنبال میکنند. این نظرسنجی و کار ما در سطح جهانی روی این موضوع، همچنین تفاوتهای واضحی را در نحوه برخورد شرکتهای فولادی چینی با شرکتهای اروپایی در استفاده از فرصتهای دیجیتال نشان میدهد، شرکتهای چینی به شدت بر استفاده از روباتها و اتوماسیون صنعتی تمرکز کرده اند.
از آنجایی که فولادسازان اروپایی دنیای پس از کووید-۱۹ را دوباره تصور میکنند، باید جنبههای تقاضای نوظهور را شناسایی و ارزیابی کنند، مانند افزایش تقاضا برای فولاد جهت ساخت وسایل نقلیه الکتریکی یا فولاد الکتریکی برای استفاده در موتورهای الکتریکی.
استفاده از ظرفیت کارخانههای فولادی در اروپا به احتمال زیاد در میان مدت به ۷۰ تا ۷۵ درصد کاهش مییابد، بسته به اینکه چقدر تقاضا برای همیشه به دلیل بحران COVID-۱۹ از دست میرود. برای دستیابی به سطوح پایدار استفاده از ظرفیت (۸۵ درصد یا بالاتر)، فولادسازان اروپایی ممکن است نیاز داشته باشند برای کاهش ظرفیت اقدام نمایند.
در مواجهه با استفاده ناپایدار از ظرفیت پایین شرکتهای فولادی، این صنعت میتواند همه سهامداران کلیدی اتحادیه اروپا را برای بحث در مورد آینده صنعت گرد هم آورد. این بحث میتواند از طریق مجمع جهانی ظرفیت مازاد فولاد انجام شود. این مجمع میتواند از منطقی سازی صنعت پشتیبانی کند و فرصتهای جدیدی را باز کند. این یک رویکرد استراتژیک، پیشگیرانه و منظم برای ایجاد جریان عرضه و تقاضا است که منجر به مجموعهای از معاملات مرتبط میشود که از یک طرح تجاری شفاف پشتیبانی میکند.
اگر ادغام در کل صنعت یک گزینه نباشد، تولید کنندگان فولاد میتوانند با به اشتراک گذاشتن داراییهای تولید یا تولید مشترک نهادههایی مانند هیدروژن یا DRI به بهره برداری بالاتری دست یابند.
شرکای تامین مالی دولتی یا خصوصی و سایر ذینفعان میتوانند نقدینگی را برای پیشبرد ادغام و گامهای مهم به سمت فناوریهای جدید، مانند یک خوشه صنعتی برای تولید فولاد "آبی" یا "سبز" فراهم کنند. این شرکا لزوماً نیازی به سرمایه گذاران متمرکز بر فولاد ندارند.
بسته به اینکه جرائم CO۲ و اعمال قیمت در سطوح مختلف حمایت ساختاری از سوی سیاستگذاران اتحادیه اروپا چگونه باشد، سه سناریوی بلندمدت قابل تصور میباشد.
۱. تجارت طبق معمول: جرائم CO۲ پایین ۲۰ تا ۴۰ یورو در هر تن و حمایت کم اتحادیه اروپا
شرکتهای فولادی با سرمایه گذاری اندک و با تغییرات جزئی مثل به حداکثر رساندن نرخ مصرف قراضه در کورههای اکسیژن پایه، بهبود ترکیب شارژ به تولید فولاد در مسیر کورههای بلند ادامه خواهند داد.
۲. افزایش فناوریهای کم کربن: جرائم CO۲ متوسط تا بالا و پشتیبانی ساختاری بالای اتحادیه اروپا
سیاست گذاران باید دو نکته را هنگام ارزیابی حمایت از افزایش فناوریهای کم کربن در نظر بگیرند:
- نیاز به مشخص کردن مسیر حرکت به سمت فولاد کم کربن
- امکان ارائه حمایت مالی اضافی برای فناوریهای جدید مانند تولید فولاد مبتنی بر هیدروژن
۳. بسته شدن یا خارج کردن ظرفیت بالادستی: جرائم بالای CO۲ بیش از ۸۰ یورو در هر تن و پایین بودن حمایت ساختاری اتحادیه اروپا
قیمتهای بالاتر CO۲ و مقررات زیستمحیطی سختگیرانهتر بدون حمایت سیاستگذاران یا شرکای مالی ممکن است منجر به بسته شدن کوره بلند یا ظرفیت اولیه کوره اکسیژن و افزایش واردات محصولات نیمه تمام شود.
در پایان، صنعت فولاد اروپا باید هم تغییرات عملیاتی کوتاهمدت و هم اقدامات استراتژیک میانمدت تا بلندمدت را برای ساختن آیندهای از نظر اقتصادی و زیستمحیطی پایدار انجام دهد. این امر مستلزم آن است که صنعت فولاد و سیاست گذاران همسو و مایل به همکاری باشند. با این حال، مشابه طرح داوینیون در اواخر دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، این باید یک تلاش جمعی در میان کشورهای عضو اتحادیه اروپا باشد نه صرفاً یک ابتکار عملی توسط یک کشور.
منبع: مکنزی
احسان رسولی - @ehsanrasooli.official