به گزارش میمتالز، «توئیتر یک کسب و کار بدنام و ناکارآمد است. مانند یک سیبزمینی داغ که هیچکس مسوولیت آن را نمیپذیرد. مدل کسب درآمد و کارایی آن با شروع سال ۲۰۲۲ رو به زوال است. توئیتر به منبری برای اوباش سایبری بدل شده است.»
اینها گذارههایی بود که رسانههای خارجی در چند روز گذشته که بحث فروش توئیتر به ایلان ماسک داغ شده بود در رابطه با توئیتر به کار بردند. اما با وجود این همه انتقاد نسبت به توئیتر چرا ایلان ماسک میخواهد این شرکت را ۷ میلیارد دلار بالاتر از ارزش بازارش در بورس آمریکا بخرد؟
برای آنها که نمیدانند باید بگویم که ایلان ماسک تقریبا به اندازه جمعیت ایران (۸۲ میلیون دنبالکننده) دنبالکننده در توئیتر دارد. حساب کاربری فعال که شوخی میکند، سیگنال میدهد، تهدید میکند و در مورد موضوعات مختلف از مردم نظرسنجی میکند.
نقطه عطف ماجرای ایلان ماسک و توئیتر آنجا بود که یک قاضی آمریکا توئیتهای او را نادرست تلقی کرد و او علاوه بر اینکه سه سال از مدیرعاملی تسلا کنار گذاشته شد حدود ۲۰ میلیون دلار جریمه پرداخت کرد. این موضوع شروعی بر پایان توئیتر بود. توئیتری که حالا دیگر در اختیار ایلان ماسک است و احتمالا به زودی شاهد تغییرات زیادی در این پلتفرم خواهیم بود.
چهاردهم مارس بود که ایلان ماسک بیش از ۹ درصد سهام توئیتر را خرید. این خرید ماسک که حدود ۲/۹ میلیارد دلار هزینه داشت او را به بزرگترین سهامدار یک شرکت عمومی تبدیل کرد. بعد از این خرید گمانهزنیها از ورود ماسک به هیات مدیره توئیتر زیاد شد، اما خیلی زود همه فهمیدند ماسک هدف دیگری دارد.
او در ۱۴ آوریل پیشنهاد داد که تمام سهام توئیتر را به صورت نقدی و به قیمت ۴۳ میلیارد دلار میخرد. یعنی به ازای هر سهم ۵۴/۲۰ دلار. این پیشنهاد در حالی بود که ارزش شرکت بازار توئیتر در بورس آمریکا ۳۷ میلیارد دلار است. بعد از این پیشنهاد همه اقدام ماسک را نبردی خصمانه برای تصاحب توئیتر خواندند، اما امروز توئیتر با پیشنهاد ماسک موافقت کرد. به گونهای که انگار چارهای جز این نداشت.
توئیتر یک رسانه اجتماعی با جامعه کاربری زیاد، اما بدنام است. این پلتفرم نتوانسته با رقبای بزرگ خود متا و تیکتاک رقابت کند و عملا مانند پیرمردی عصا قورت داده به داستانهای کوتاه و افشاگرانهاش معروف است. عملا میتوانیم بگوییم که مدل کسب و کار مبتنی بر تبلیغات توئیتر از سال ۲۰۰۶ تغییر نکرده است.
بارها گزارشهای افشاگرانهای در رابطه با فروختن اطلاعات کاربران توئیتر در دارکوب و دیپ وب منتشر شده است. حتی در برخی موارد شایعاتی به وجود آمد که توئیتر اطلاعات را به کمپینهای انتخاباتی آمریکا میفروشد.
مورد دیگر که قطعا از سایر موارد بسیار کماهمیتتر است ممنوعیت ورود ترامپ به توئیتر بود. اگرچه ترامپ شخصیت قابل احترامی نیست، اما طرفداران زیادی دارد. همین ممنوعیت باعث شد تا اعتبار توئیتر هم خدشهدار شود.
اگر بخواهیم از خود ایلان ماسک بپرسیم که چرا توئیتر را خریده است قطعا جوابی قابل درک و تحسینبرانگیز دریافت میکنیم. او در کنفرانس تد که در ونکور برگزار شد گفت: من فکر میکنم وجود یک عرضه عمومی برای آزادی بیان بسیار مهم است. داشتن یک پلتفرم عمومی که مورد اعتماد و فراگیر باشد برای آینده تمدن ضروری است.
ماسک قبل از اینکه توئیتر را بخرد بارها در در مورد اینکه آیا توئیتر آزادی بیان را رعایت میکند یا نه؟ از مردم سوال پرسید. او در مورد نداشتن دکمه ویرایش و اینکه چرا افراد محبوب مانند باراک اوباما در توئیتر فعالیت نمیکنند انتقاد کرد. اینها نشان میدهد که فکر خرید توئیتر از مدتها قبل در سر ماسک بود.
بیاید صادق باشیم. ایلان ماسک آنقدر پول دارد که نیازی به درآمد توئیتر نداشته باشد. خودش هم بارها این موضوع را اعلام کرده که از توئیتر به دنبال کسب درآمد نیست. اما این دلیلی بر این نیست که ایلان ماسک هیچ نفعی در خرید توئیتر ندارد و فقط محض رضای خدا توئیتر را خرید تا آزاد کند.
دنیای جدید یعنی دنیای اطلاعات. رسانههای غربی هم اصلیترین دلیل خرید توئیتر توسط ایلان ماسک را تاثیرگذاری و داشتن اطلاعات میدانند. دیگر کسی که پول دارد قدتمند نیست. بلکه کسی قدرت دارد که اطلاعات را در اختیار دارد و افکار عمومی را کنترل میکند.
برخی از رسانههای خارجی پیشنهاد خرید توئیتر از سمت ایلان ماسک را یک نوع انتقام جویی توصیف کردند. او بارها از توئیتر ضربه خورده و یکی از منتقدان اصلی این پلتفرم است. او میگوید قصد دارد توئیتر و هوادارانش را احیا کند. متعهدترین کاربران توئیتر حسی دوگانه به این پلتفرم دارند. براساس نظرسنجیها هواداران این پلتفرم در عین اینکه عاشق توئیتر هستند از آن متنفرند.
نیویورکر در گزارشی توئیتر را اینگونه توصیف کرد: این پلتفرم وحشتناک است. ارائه بازخورد آنی توئیتر اعتیادی شدید ایجاد میکند. اگر زمانی هواداران زیادی داشته باشید که توئیت شما کارساز شود احساس قدرت کاذب میدهد. این قدرت کاذب سم است، اما هیچکس نمیخواهد از عشق خود جدا شود.
البته توئیتر هنوز ویژگیهای مفید خود را دارد. ارتباط متنی، تصویری و ویدیوی را پشتیبانی میکند. مختصر مفید است و دست برتر او افشاگریهای سریع است. جذابیت توئیتر در سادگی بیرحمانهاش به عنوان یک پخشکننده محتوای ویروسی است.
توئیتر آنقدر برای روزنامهنگاران، سلبریتیها، سیاستمداران دردسر درست کرد که از اخر همه به این نتیجه رسیدند که توئیت کردن بس است. دین باکت، سردبیر تایمز در یادداشتی نوشت: ما به تنظیم مجدد موضع خود در مقابل توئیتر داریم. موضوع اصلی این است که هیچکس نباید احساس نیاز به توئیتر داشته باشد. ما شما را دعوت میکنیم که زمانی که در توئیتر صرف میکند را به طور معناداری کاهش دهید.
ترامپ زمانی که در توئیتر فعال بود در رابطه با رابطه بازیگران هالیووی توئیت میزد. رهبران کشورهای دیگر را مسخره میکرد و در نهایت توئیتها و سخنرانیهای او باعث رسوایی بزرگ حمله به کنگره آمریکا شد.
«درک او از آزادی بیان بیادبانه است. او حتی در رابطه با آزادی بیان ابهام دارد.»
این توصیفی است که نیویورکر از آزادی بیان ماسک ارائه کرده است. اینکه چه کسی میتواند در چه شرایطی و در چه زمانی، چه محتوایی منتشر کند بسیار مهم است. اصلا آزادی بیان یعنی چه؟ یعنی هر کسی هر چه دلش خواست بگویید؟
مثلا اگر افکار فاشیستی اجازه انتشار داشته باشد به شما برنمیخورد که یک نفر در آن سر دنیا بگوید ایرانیها برتر هستند؟ آزادی بیان به معنای مطلق آن در دنیایی که برخی به دنبال جذب مخاطب ایدوئولوژیک هستند سم است. اگر ایلان ماسک بخواهد توئیتر را به پلتفرمی کاملا آزاد کند یعنی بازی با تفنگ پر.
در دنیای رسانههای اجتماعی دنبالکننده به مثابه لشگری مسلح است. هر کس که حرف مخالفی هم بزند از طرف لشگر سایبری حذف و ریپورت میشود. حتی اگر نشود حرفش لابهلای حرفهای دیگرانی که اهمیتی نمیدهند گم میشود.
این جملهها را هم نیویورکر در مورد ماسک نوشت: «او سهام میخرد. به هیات مدیره دعوت میشود، اما دعوت را رد میکند. سهام بیشتری میخرد. نه صبر کنید او کل سهام را میخواهد. آزادی مطلق میخواهد، اما درکی از آن ندارد.»
منبع: تجارت نیوز