به گزارش میمتالز، همچنین موضوعات تنظیم بازار در چارچوب دو رویکرد دانسته شده که یکی رویکرد قیمتگذاری دستوری است که در کشور ما زیاد تجربهشده و به نتایج خوبی نرسیده است، اما رویکرد بعدی کنترل عرضه و تقاضا است.
نکته قابل توجه اینست که این موضوع ممکن است در خصوص ورقهای فولاد یا سایر محصولات این زنجیره ارزش موثر و کارگشا باشد لیکن در خصوص محصول قیر واجد هیچیک از موارد یاد شده نمیباشد.
میزان تولید قیر در کشور طی سنوات گذشته متناسب با عرضه وکیوم باتوم توسط هفت پالایشگاه کشور بالغ بر پنج و نیم تا شش میلیون تن میباشد در حالیکه کل ظرفیت استفاده از قیر در کشور و در بهترین شرایط آن کمتر از دو میلیون تن بوده است لذا همواره بالغ بر چهار میلیون تن ظرفیت مازاد تولید قیر در کشور وجود دارد.
صادرات قیر ایران علیرغم همه مشکلات و محدودیتهای ناشی از تحریمهای ظالمانه غرب که نقل و انتقال پول، لجستیک، بیمه و ... را تحت تاثیر قرار داده توانسته سالانه حدود یک میلیارد دلار ارز آوری داشته باشد و این امر در شرایطی حاصل شده که کل صادرات این فراورده نفتی توسط بخش خصوصی در حال انجام میباشد.
نکته قابل توجه دیگر اینکه قیر را به هیچ عنوان نمیتوان به عنوان یک ماده خام نفتی تلقی کرد چراکه در زنجیره ارزش این محصول، وکیوم باتوم به عنوان ماده اولیه تولید قیر یکی از خروجیهای برج تقطیر پالایشگاهها میباشد که پس از انتقال به واحدهای تولید کننده قیر و پس از طی مراحل هوادهی یا ترکیب (بلندینگ)، به قیر و در گریدهای مختلف تبدیل میشود. همچنین بخش عمده این محصول (به جز موارد خاص که تبدیل به قیرهای پلیمری یا محلول میگردد) بطور مستقیم در چرخه تولید آسفالت مورد استفاده قرار میگیرد لذا اطلاق ماده خام به این ماده، صحیح نمیباشد؛ لذا شایسته است در تنظیم سیاستها و اتخاذ تدابیر کلان تنظیم بازار محصولات به منظور حمایت از مصرف کنندگان داخلی و یا جلوگیری از خام فروشی سرمایههای کشور، تمایز بین آنها در نظر گرفته شده و به عبارتی دوغ و دوشاب از هم متمایز گردد.