به گزارش میمتالز، بهمنظور بررسی بیشتر این موضوع با بیژن یثربی، مدیرعامل یک شرکت صنعتی معادن و فلزات وابسته به پارک علم و فناوری دانشگاه صنعتی شریف گفتوگویی داشتیم که در ادامه میخوانید.
پاسخ این سوال بهراحتی ممکن نیست، ابتدا باید متالوژنی عربستان را مطالعه کنیم و ببینیم که از نظر ذخیره مواد معدنی چه عناصری از جدول مندلیف را در خود جای داده است.
ممکن است بسیاری از کشورها واردکننده یک نوع ماده اولیه باشند، اما اگر ماده معدنی را در سرزمین خود داشته باشند، مزیت نسبی برای تولید خواهند داشت. این سوال بسیار مهم است و بهنظر من اگر دادههای اولیه وجود نداشته باشد، ورود به چرخه تولید اشتباه محض است، بهویژه باتوجه به هزینههای سرسامآور حملونقل؛ بنابراین باید ماده اولیه را داشته باشد تا بتواند آن را به محصول نهایی باارزش تبدیل کند.
هرچند وقتی چنین خبری منتشر میشود، عقل سلیم حکم میکند که ـ هم بخش دولتی و هم بخش خصوصی ـ نسبت به آن بیتفاوت نمانند و روی این قضیه کار کنند. یادمان نرود یکی از دلایلی که صنایع معدنی در کشور ما رشد کرده است، بهخاطر انرژی است. یعنی ما در کشور انرژی را تبدیل به فلز محتوی کردهایم. برای همین توانستهایم مجموعهای بهنام سرچشمه بهوجود آوریم که از قدیمیترین معادن کشور بهشمار میرود.
برای همین، سازمان زمینشناسی و اکتشافات کشور بهوجود آمده است. اگر ما این انرژی ارزان و در واقع وفور منابع انرژی را - در حوزه نفت و گاز نداشتیم - حتی اگر منابع معدنیمان غنایی بیش از این داشتند، شاید قادر به استفاده از این منبع نبودیم، پس انرژی اهمیت بسیار زیادی دارد.
عربستان هم دارای منابع فراوان انرژی است و از آن مهمتر برای به بهرهبرداری رساندن معادن خود به سرمایهگذاری خارجی روی آورده است. پس میتواند صاحب همهچیز از جمله فناوری شود.
بر کسی پوشیده نیست که فولاد مبارکه بزرگترین واحد صنعتی کشور و افتخار ملی همه ایرانیان است. ورقی که امروز فولاد مبارکه تولید میکند، استاندارد بسیار بسیار بالایی دارد و همتراز و حتی گاهی اوقات بالاتر از ورق سایر کشورهای دنیا است، اما فناوری تولید مربوط به ۳۰، ۴۰ سال پیش است. یعنی شاید نرخ تمامشده محصولات این کارخانه، خیلی بالاتر از نرخ کارخانهای نوساز با فناوریهای روز دنیا باشد؛ بنابراین حتی اگر در بعضی از امکانات و تواناییهای معدنی، عربستانسعودی از ما عقبتر باشد ـ برای مثال از لحاظ زمینشناسی یا نیروی متخصص ـ، اما با سرمایهای که جذب میکند، میتواند فناوری بهروز وارد کند و تولید خود را بهشکل بهینه ارائه و هزینه عملیاتی را بهشدت کاهش دهد، پس در این زمینه مزیت نسبی دارد، زیرا ما در وضعیت تحریم قرار گرفتهایم و با مشکلات زیادی روبهرو هستیم.
شاید عربستان در کوتاهمدت یا حتی میانمدت نتواند با کشورمان رقابت کند، اما بهطورقطع در دورهای بلندمدت میتواند بهراحتی جای ما را اشغال کند، بهویژه درباره مواد معدنی که در هر دو سرزمین وجود دارد. بهعنوان مثال، در مسجدالحرام و مسجدالنبی از سنگهایی استفاده شده است که میگویند کوپ آن متعلق به خود عربستانسعودی بوده است، یعنی این کشور در زمینه سنگهای ساختمانی، معادن یونیک و خاصی دارد که ممکن است ما نداشته باشیم. بههرحال، چون این کشور قصد دارد سرمایهگذاری کلانی انجام دهد، میتواند گوی سبقت را از ما برباید.
کشورهای دنیا در معاهده اقلیمی پاریس متعهد شدهاند تا مصرف سوختهای فسیلی را کاهش دهند. کشوری که آنقدر آیندهنگری دارد که قدم پیش بگذارد و در حوزه معدن وارد شود، یعنی فهمیده که جنگ فردا، جنگ منابع معدنی است و میخواهد در این میدان دست خالی نباشد. فراموش نکنیم که این کشور یکی از بزرگترین قدرتهای اوپک است؛ کشوری که هم انرژی دارد و هم بهراحتی میتواند سرمایهگذاری خارجی انجام دهد، چرا یکی از قدرتهای معدنی نشود؟
پیشبینی میشود بهتدریج تقاضا برای انرژیهای فسیلی کم خواهد شود و بهطبع نرخ آنها کاهش پیدا میکند. از سوی دیگر بازار مواد معدنی بهخاطر افزایش تقاضا پررونق میشود و نرخ آن افزایش پیدا خواهد کرد، بنابراین عربستان نمیخواهد از این قافله عقب بماند و بهدنبال جایگاه بالاتری در تعاملات بینالمللی است، پس طبیعی است که قدم در این راه بگذارد.
بله، من هم اعتقاد دارم عربستانسعودی دارد از همان الگو پیروی میکند. البته برای اینکه بتواند در این کار موفق شود باید مناقشات خود را با همسایگان خود به حداقل ممکن برساند. این کشور هم اینک با یمن درگیر است و با ایران هم مشکل دارد.
عربستان میداند اگر بخواهد دست بالا را داشته باشد و جایگاه خود را در معاملات بینالمللی محکم کند و اگر بخواهد در حوزه معدن و صنایع وابسته حداکثر سرمایه را جذب کند، باید درگیریهای خود را چه در داخل و چه در خارج به حداقل ممکن برساند، چون سرمایه بسیار حساس است و نسبت به اخبار منفی داخلی و خارجی کشورها واکنشی بهشدت منفی نشان میدهد؛ بنابراین برای اینکه ریسک سرمایهگذاری به حداقل ممکن برسد، باید کشور باثبات باشد و مشکلات داخلی و خارجی خود را برطرف کند.
از طرف دیگر اگر این کشور بخواهد در حوزه معدن و صنایع وابسته کار کند، ممکن است به توان نیروهای متخصص کشور ما و کمک بخش خصوصی و دولتی ما نیاز داشته باشد.
برای همین فکر میکنم وقتی دارد در این حوزه گام برمیدارد، باید پازل را مرتب و دقیق بچیند. اگر در چیدمان قطعهها اشتباه کند، پایان این ره که میرود به ترکستان است!
۳۲ میلیارد دلار، تازه اول کار است. کشوری که تازه میخواهد در حوزه اکتشاف سرمایهگذاری کند، در مرحله بعد باید امکانات استخراج و واردات ماشینآلات سنگین را فراهم کند و بعد کارخانجات فرآوری و استحصال میخواهد.
اعداد و ارقام در این فرآیند نجومی است و ممکن است سر به میلیاردها دلار بزند. چه بهتر از اینکه پول در بخش صنعت و معدن استفاده شود تا رقابتی سالم در منطقه ایجاد کند.
از سوی دیگر میتواند زنگ خطری هم برای کشور ما باشد. این واقعیت است که ما ظرفیت معدنی بسیار بالا و زیرساختهایی داریم که عربستان هنوز آنها را در اختیار ندارد، اما اگر تعلل کنیم در میانمدت، بهراحتی از ما جلو خواهد زد.
خطر زیادی وجود دارد. نیروی متخصص ایرانی بسیار سریعتر از آنکه جذب غرب یا شرق شود، جذب کشورهای خاورمیانه میشود. میدانید چرا؟ مهمترین علت، نزدیکی به ایران است و به این ترتیب افراد میتوانند بهراحتی به کشور خود رفتوآمد کنند.
دیگر اینکه ما مردم شرق، بهویژه منطقه جنوبغربی آسیا فرهنگی مشترک داریم و خلق و خویمان شبیه هم است. جذب نیروهای متخصص ما بهنفع کشورهای منطقه هم هست.
برای اینکه وقتی همفرهنگ باشیم، احساس غربت کمتری در افراد ایجاد میشود و به این ترتیب کارآیی فرد افت نخواهد کرد، بنابراین هدف هوشمندانه است. تولیدکننده کشور همسایه میگوید نیروی متخصص از همین منطقه بهتر است.
عراق، یمن، امارات، بحرین، کویت و کشورهای دور و بر که معدنی نیستند، بنابراین به احتمال زیاد از نیروی متخصص ایرانی استفاده خواهد شد و یک دفعه چشم باز میکنیم و میبینیم نیروی متخصص ما ناگهان رفته و دست ما خالی است. یادمان باشد که اینها سرمایههای کشور هستند و چراغی که به خانه روا است، به مسجد حرام است.
سرمایه زمانی امنیت دارد که شما فقط با یک کشور وارد معامله نشوید. باید رقابت ایجاد کرد. من کالایی را به شما میفروشم، به همسایه شما هم میفروشم، به همسایه همسایه شما هم میفروشم. اما زمانی که انحصار وجود داشته باشد، رقابتی ایجاد نمیشود.
سرمایهگذاری در کشوری انجام میشود که جذابیت داشته باشد و برای این جذابیت باید رقابت ایجاد کنید.
در اینکه چینیها میخواهند در بخش معدن ایران سرمایهگذاری کنند و میکنند شکی نیست. الان خیلی از قراردادها با چینیها است و آنها را در بسیاری از دفاتر معدنی میبینیم. اما اگر درهای کشور باز باشد و مشتریان زیادی در بازار حضور پیدا کنند، پیشنهاد کسی را میپذیریم که بالاترین منفعت را بدهد.
سرمایهگذار خارجی چه شرقی و چه غربی، در درجه اول برای سود خود میآید. اینکه به تعهداتشان در قبال ما عمل خواهند کرد یا نه، بستگی به نوع قرارداد و میزان ثبات یک کشور دارد. دنیای سرمایه از ضعف داخلی برای خلف وعده کردن استفاده میکند.
نکته مهم این است که آیا کشور میزبان سرمایهگذاری، چه تعهدی را از طرف مقابل میگیرد. باید ببینیم که ما چه چیزی را از طرف مقابل خواستهایم. اگر نخواسته باشیم، آن طرف هم انجام نمیدهد.
معدن بههر حال یک مقدار محیطزیست را دستخوش تغییر خواهد کرد. ما الان نمیتوانیم بازسازی معادنمان را انجام دهیم. هیچ معدنی در ایران یافت نمیشود که بعد از اتمام ذخیره بازسازی شده و به دریاچه مصنوعی تبدیل شده باشد.
برای همین هم محیطزیستیها ما را محکوم و ما هم میگوییم آنها ما را محدود میکنند. معدنکاری در کشور ما هزار و یک مشکل دارد، بنابراین در پایان، دیگر سرمایهای باقی نمیماند و حمایتی نمیشود که کار بازسازی و احیا انجام شود و برای مثال معدن تبدیل به دریاچه مصنوعی شود و ظرفیت جدید و منحصر بهفردی پدید بیاید، اما اگر سرمایه بزرگی وجود داشته باشد، این کار را میتوان انجام داد. اگر سرمایهگذار خارجی باشد، میتوان کار بازسازی را هم در قرارداد با وی گنجاند.
اگر دست روی دست بگذاریم، رقیب جدید، ما را کنار میزند و جای کشورمان را در تولید و عرضه بسیاری از مواد معدنی میگیرد. به این ترتیب رتبه خود را در حوزه معدن و صنایع وابسته از دست خواهیم داد. توجه داشته باشیم که سرمایهگذار خارجی فناوری قدیمی را با خود نمیآورد، جدیدترین فناوری را وارد کشور میکند، پس تولید برای رقیب ما هزینه کمتری خواهد داشت، در حالی که بخش زیادی از درآمد ما صرف هزینههای تولید میشود و باید از سودی که بهدست میآوریم، خرج کنیم، پس بهطبع در این رقابت بهسرعت از ما جلو خواهد زد.
منبع: صمت