به گزارش میمتالز، در شرایطی که سنگ آهن ظرف یکهفته اخیر به مسیر رشد نرخ بازگشته و توانسته است رشد قیمتی شتابانی نیز در بازارهای جهانی با محوریت بازار چین داشته باشد، موسسه گلدمنساکس پیشبینی کرد که در نیمهدوم سالجاری میلادی، سقوط قیمتی قابل ملاحظهای در کمین سنگ آهن است. تحلیلگران این موسسه بر این باورند که بحران بخش املاک در چین باعث میشود تا از میزان فولادسازی در این کشور ظرف نیمهدوم امسال کاسته و بازار با مازاد قابلتوجهی سنگ آهن روبهرو شود که این موضوع زمینه سقوط بهای این محصول را فراهم میکند. این موسسه مالی در آخرین گزارش خود از بازار آهن و فولاد به احتمال بروز مازاد ۶۷ میلیون تنی در بازار سنگ آهن برای نیمه دوم ۲۰۲۲ اشاره دارد؛ این در حالی است که این موسسه در گزارش قبلی خود پیشبینی کرده بود، بازار سنگ آهن در نیمه ابتدایی امسال با کسری ۵۶ میلیون تنی مواجه خواهد شد. تضعیف بخش املاک در چین در شرایطی که تقاضا برای فولاد در سایر نقاط دنیا نیز رو به کاهش گذاشته، زمینه بروز این مازاد عرضه را فراهم میکند.
موسسه گلدمنساکس پیشبینی خود برای میانگین نرخ فروش سنگ آهن در بازه زمانی سهماه و ششماه آینده را از ۹۰ و ۱۱۰ دلار به ازای هر تن به ۷۰ و ۸۵ دلار به ازای هر تن کاهش داد. در عین حال این بانک پیشبینی کرد که انتظار دارد وضعیت فروش سنگ آهن در نیمهدوم سال بدتر از وضعیت فروش آن در سال گذشته شود. با وجود این، احتمال تکرار سقوط قیمتی مشابه آنچه در سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۵ رخ داد و سنگ آهن تا کف کانال قیمتی ۳۸ دلار به ازای هر تن عقب نشست، بعید است.
گلدمنساکس در گزارش خود آورده است: نوسان قیمتی سنگ آهن ارتباط نزدیکی با فعالیت داراییهای پایه در چین دارد؛ بنابراین بحران بدهی مسکن در چین میتواند جریان این بازار را تغییر دهد. بحران بدهی شرکتهای توسعه دهنده املاک چین حدود دوسال پیش آغاز شد و در شرایط کنونی به بحرانی تمام عیار تبدیل شده است. بسیاری از دریافت کنندگان وام مسکن در چین از بازپرداخت وام خود سرباز میزنند.
موسسه گلدمنساکس برآورد میکند که بخش ساخت مسکن در چین، متقاضی یکسوم فولاد و سنگ آهن در چین است. در عین حال بخش مسکن چین تقریبا یکچهارم مصرف جهانی سنگ آهن حمل دریایی را به خود اختصاص داده است؛ بنابراین بروز بحران بدهی در بخش املاک این کشور با کاهش فعالیت ساخت وساز میتواند زمینه سقوط نرخ سنگ آهن در بازارهای جهانی را فراهم کند.
بلومبرگ اکونومیکس نظری مشابه گلدمنساکس در خصوص تاثیر بحران املاک بر بازارهای کالایی دارد. بلومبرگ پیشبینی میکند که در میان بازار فلزات، فولاد بیشترین آسیب را از بحران مسکن چین در نیمه دوم سالجاری میلادی ببیند. از کل تقاضا برای فولاد در چین ۴۹درصد مربوط به فعالیتهای ساخت مسکن است، این در حالی است که در بخش آلومینیوم در این کشور حدود ۳۲درصد مربوط به ساخت وساز و در حوزه مس نیز حدود ۹درصد مربوط به این حوزه میشود؛ بنابراین بحران مالی شرکتهای توسعه دهنده املاک در چین میتواند بازارها را با چالشهای جدی مواجه کند.
البته ظرف هفتههای گذشته، دولت چین وعدههایی برای حمایت از بخش مسکن این کشور برای بازگرداندن اقتصاد به مسیر رشد داده است؛ اما بلومبرگ پیشبینی میکند: سرمایهگذارانی که امیدوارند پکن بهسرعت برای نجات توسعه دهندگان گرفتار در بحران وام مسکن اقدام کند، احتمالا ناامید خواهند شد. بعید است که دولت پکن بهسراغ هر گونه کمک مالی برود که در نهایت بر چالشهای مالی آن بیفزاید. پس از اقدام هماهنگ دریافت کنندگان وام مسکن در چین در عدمبازپرداخت بدهی بانکی، دولت چین از بانکهای این کشور خواست تا به پروژههای املاک واجد شرایط وام دهند و نیازهای مالی توسعهدهندگان ملک در این کشور به صورت منطقی برآورده شود تا به این ترتیب با استمرار روند ساخت مسکن، مردم چین نیز مجاب به بازپرداخت بهره وام بانکی ساخت مسکن شوند. البته حتی در این وعده نیز از بانکها خواسته شد تا اقدامات حمایتی علمی را اجرایی کنند.
بحران مسکن چین، علاوه بر سقوط قیمتی در بازارهای کالایی با محوریت بازار فلزات صنعتی و درواقع تبعات اقتصادی میتواند تبعات اجتماعی زیادی را نیز در این کشور به دنبال داشته باشد. این هفته بلومبرگ در گزارشی به آسیب جدی بحران مسکن در چین بر مردم طبقه متوسط این کشور اشاره کرد. در این گزارش آمده است، صاحبخانهها هزینهها را کاهش میدهند، مردم ازدواج و سایر تصمیمات زندگی را به تعویق میاندازند و در تعداد فزایندهای از پرداخت وام مسکن برای خانههای ناتمام خودداری میکنند. در عین حال، با کاهش سرعت رشد اقتصادی در چین، دیگر بخش مسکن سرمایهگذاری امن محسوب نمیشود.
در این گزارش آمده است، تشدید ریزش املاک در چین شوکی جدی به حدود ۴۰۰ میلیون نفر که عمدتا از اقشار متوسط جامعه هستند وارد میکند و این تفکر را که املاک و مستغلات راهی مطمئن برای ایجاد ثروت است، از بین میبرد.
بلومبرگ در گزارش خود با فردی به نام پیتر صحبت کرده که یکی از صدها هزار نفری است که اقدام به پیشخرید خانهای ۲ میلیون یوآنی برابر ۳۰۰هزار دلار آمریکا کرده و با توقف پروژههای ساخت مسکن در شرکتهایی مانند «اورگراند» با چالش جدی روبهرو شده است. وی میگوید، در شرایط کنونی گرفتار بازپرداخت وامی است که ۹۰درصد درآمد وی را به خود اختصاص داده و این احتمال نیز وجود دارد که هرگز این خانه به او تحویل داده نشود. برآورد میشود که بخش قابلتوجهی از قشر متوسط چین در بخش مسکن سرمایهگذاری کرده اند و حدود ۷۰درصد درآمد آنها به بخش مسکن متصل شده است. هر روز بر تعداد افرادی از این قشر که از بازپرداخت بدهی وام مسکن سرباز میزنند افزوده میشود. به این ترتیب چین روزبهروز در مسیر بی ثباتی اقتصادی و اجتماعی پیش میرود.
بحران مسکن در چین، رشد اقتصادی این کشور را به عنوان دومین اقتصاد برتر دنیا در معرض چالش جدی قرار داده است. حدود یکچهارم تولید ناخالص داخلی چین به بخش ساخت وساز وابسته است؛ بنابراین بحران شرکتهای توسعه دهنده املاک، چین را با دشواریهایی جدی روبهرو کرده است.
در حالی بحران بدهی شرکتهای توسعه دهنده املاک بر اقتصاد چین سایه افکنده که قرنطینههای سختگیرانه وضعشده در این کشور ظرف نیمه ابتدایی سال به منظور کنترل شیوع کرونا باعث شده است تا اقتصاد این کشور با چالشهای جدی روبهرو باشد و در سهماه دوم سالجاری میلادی رشد منفی را ثبت کند.
قرار است شرکت «اورگراند» در خصوص نحوه بازپرداخت بدهی خود در روزهای آینده اطلاع رسانی کند. نتیجه تصمیمات این شرکت نه تنها بر طلبکاران آن و وضعیت بازار ملک در چین اثرگذار است بلکه میتواند بر اقتصاد کلان این کشور و در ادامه دنیا نیز اثرگذار شود.
در حالی که اقتصاد چین در سهماه دوم با انقباض شدید ناشی از قرنطینه روبهرو شد، احتمال استمرار این وضعیت در سهماه سوم سال با بی اعتمادی مردم و سرمایهگذاران به بازگشت اقتصاد به مسر رشد نیز وجود دارد.
بلومبرگ در گزارشی اعلام کرد که مطابق دادههای بانک خلق چین، تقاضای دریافت وام برای سهماه دوم سال در این کشور به کمترین میزان از سال ۲۰۱۶ رسید؛ این در حالی است که در ماههای اخیر دولت برای ترغیب مردم و فعالان بازار به دریافت وام و آغاز فعالیت اقتصادی نسبت به کاهش هزینه استقراض بین بانکی به زیر یکدرصد اقدام کرده است. با این حال، از میان رفتن اعتماد عمومی نسبت به اقتصاد چین باعث شده است تا مردم از این وعدهها استقبال نکنند. به این ترتیب میتوان گفت، اقتصاد چین در معرض بحرانی جدی و تمامعیار قرار گرفته است که مسیر عبور از آن بهسادگی میسر نیست.
منبع: دنیای اقتصاد