به گزارش میمتالز، متأسفانه در کشور ما، سرمایههای راکد و سرگردان نه در بانکها و بنگاههای مالی جای میگیرند و نه در تولید و صنعت. بلکه بهطور هیجانی در بازارهایی مانند ارز و طلا باعث ایجاد تورم و تقاضای کاذب میشوند. بهطور مثال گفته میشود که حدود ۲۴۵ تن طلا در خانههای ایرانیان وجود دارد. این حجم سرمایه راکد و انباشته میتواند کمک بزرگی به بخش تولید و صنعت بکند. اما جامعه از سرمایهگذاری در تولید سرباز میزند. دلیل آن میتواند عدم اطمینان به صنعت و نوآوری باشد.
دراینبین بانکها و بنگاههای مالی هم نقش لازم را در تقویت نقدینگی تولید و صنعت ایفا نمیکنند. گویی فراموش کردهاند اصول شکلگیری آنها مشارکت در صنایع و بنگاههای اقتصادی است و نهفقط سرمایهداری و جذب نقدینگی. آنها فکر و ذکر خود را به جذب نقدینگی و سودهای حاصل از وام معطوف کردهاند.
از همین رو بانکها باید حجم سرمایهگذاری خود در تولید و صنعت را شفاف کنند تا بازدهی آنها مشخص شود. باید نشان دهند به دنبال حمایت از بنگاههای اقتصادی و صنایع هستند یا در این راه سنگاندازی میکنند. در این صورت است که جامعه نیز به آنها اعتماد میکند و به سمت سرمایهگذاری در تولید میرود.
مردم باید باارزش سرمایهگذاری در تولید و کارآفرینی آشنا شوند. سود حاصل از آن را بشناسند و با ریسک حسابشده وارد آن شوند. سرمایهگذاری در تولید و کارآفرینی، ریسک حسابشدهای است که میتواند آینده افراد را تضمین کند و سودآوری خوبی را فراهم کند. فرهنگسازی برای ساخت این نگاه در مردم نیازمند تلاش فراوانی است؛ و تاکنون به فراموشی سپرده است. تنها در برخی برههها آنهم با نگاهی از بالا به پایین برخی دولتمردان دراینباره صحبت کردهاند.
مردم میتوانند با ایجاد صندوقهای سرمایهگذاری خانوادگی و سرمایهگذاری در تولید و کارآفرینی، زمینه اشتغال فرزندان خود را فراهم کنند. سرمایههای اندک خود را باهم تجمیع کرده و حسابشده در بهابازار، استارت آپها یا نوآوریهای جدید سرمایهگذاری کنند. این مدل تعاونیهای خانوادگی نهتنها تضمین آینده فرزندان این مرزوبوم است، بلکه به اقتصاد خانوادهها هم کمک شایانی میکند. به آنها کمک میکند سودآوری خوبی در کنار درآمد اصلی خود داشته باشند و سرمایه خود را با نرخ تورم هماهنگ کنند.
ارگانها و سازمانهای مربوطه نیز میتوانند با برگزاری نمایشگاهها و معرفی استارت آپها زمینه آشنایی خانوادهها و مردم را با این مدل سرمایهگذاریها آماده کنند. در این نمایشگاهها با بررسی ریسک حسابشده، سرمایه اولیه و بازدهی هر استارت آپ و نوآوری، مردم، خانوادهها و سرمایهگذاران میتوانند دقیقتر و بهتر شرایط را بسنجند و آمادگی لازم را برای سرمایهگذاری پیدا کنند.
قطعاً با شناخت کافی است که میتوان انتظار داشت سرمایههای راکد به سمت تولید و کارآفرینی حرکت کند. سرمایههای راکدی که با التهاب و هیجان بازار، از ارز به طلا، از طلا به مسکن و... حرکت میکند. این حرکت متأسفانه باعث ایجاد حبابهای کاذبی در بازار میشود. بهطور مثال دو روز پیش در مصاحبهای، یکی از فروشندگان ارز، عمده خریداران فعلی بازار را خانهداران معرفی کرد. افرادی که نگران کاهش ارزش سرمایههای خود هستند و اولین راهحل خود را این قبیل بازارها میبینند.
با شناسایی بازارهای جایگزین و معرفی آنها به مردم، میتوان انتظار داشت این حبابهای ایجادشده فروکش کند. با ورود این سرمایهها به بازار تولید و صنعت، رکود کاسته میشود و اشتغال افزایش پیدا میکند. این پویایی نیازمند شناخت بیشتر بازارهای سرمایهگذاری تولید و کارآفرینی است. در چند سال گذشته، بازارهای کارآفرینی و استارت آپها با موفقیت ریسک و بازده خود را نشان دادهاند. انتخاب صحیح برای سرمایهگذاری میتواند سرمایههای چندمیلیونی را به چندمیلیاردی تبدیل کند. جوانان بیکار را مشغول کند و چرخهای صنعت و تولید را به حرکت درآورد؛ بنابراین وجود نمایشگاهها حلقه رابطی است بین کارآفرینان و مردم. وضعیت سرمایهگذاری را برای آنان شرح میدهد و فرصت میدهد با آشنایی کامل بهترین گزینه را انتخاب کنند. آنها را به این شناخت میرساند که چگونه میتوانند علاوه بر کاهش اثر تورم، سرمایههای خود را افزایش دهند، اشتغال ایجاد کنند و تولید را بهبود بخشند. اینگونه نمایشگاهها فاصله بین کارآفرینان و مردم را کاهش میدهد.
منبع: دنیای اقتصاد