به گزارش میمتالز، در ابتدای نشست، محمدجواد توکلی، رئیس پژوهشکده امور اقتصادی وزارت اقتصاد، گفت: در چند دهه گذشته یکی از کلیدواژههای تکراری در برنامههای توسعه این بوده است که میخواستیم بخش زیادی از رشد اقتصادی کشور را از ناحیه افزایش بهرهوری داشته باشیم، ولی معمولا این هدف تحقق پیدا نکرده و به یک کلیشه در برنامههای توسعه تبدیل شدهاست. او در تشریح دلیل دانشبنیان نشدن اقتصاد کشور تاکنون گفت: در ادبیات تجارت خارجی موضوع چرخه کالا مطرح میشود، هر کالایی یک چرخهای دارد. مثلا در دهه ۹۰ ژاپن حدود ۲میلیارد دلار در بحث نیمهرساناها سرمایهگذاری کرد و شرکتهای آمریکایی را از ورود به این حوزه نهی کرد و با یک پیوست فرهنگی که برای این موضوع در نظر گرفته شد، خروجی آن فلش مموریهایی شد که ما الآن استفاده میکنیم. خود آنها گفتند وقتی چنین مزیتی برای ما ایجاد شد بهسرعت چین و جاهای دیگر این مزیت را از ما میگیرند و مزیت نسبی ما از بین میرود. این جا بود که مزیت اکتسابی دانشبنیان مطرح شد.
رئیس پژوهشکده امور اقتصادی وزارت اقتصاد بیان داشت: گفتند کشوری در رشد و توسعه موفق است که بتواند یک مزیت داشته باشد، اما مزیت اکتسابی، نه مزیت مبتنی بر منابع که مثلا مبتنی بر نفت است. دانشبنیان هم به عنوان قید دوم به آن اضافه شد؛ لذا با توجه به این بحث چرخه کالا میگویند شما باید بروید در لبه علم و فناوری یک مزیت نسبی ایجاد و ۴،۵ سال از آن استفاده کنید. سپس آن را از دست خواهید داد؛ لذا باید در مرز دانش مزیت نسبی جدید ایجاد کرده و همین طور جلو بروید. او ادامه داد: اقتصاد دانشبنیان کمک میکند مزیت اکتسابی دانشبنیان و چرخه کالا شکل بگیرد و شکل گرفتن این مزیت اکتسابی یعنی باید ارتباط مستمری بین فضای تولید دانش یعنی دانشگاه و مراکز آموزشی و پژوهشی با صنعت و کشاورزی و بخشهای تولیدی شکل بگیرد تا در این فضا به صورت پویا و زنده و مرتب بتوانیم در چرخه کالا جلو برویم.
توکلی با بیان اینکه شاید ما در خیلی از حوزهها کمیتگرا شدیم، گفت: تعداد شرکتها، تعداد دانشگاهها، تعداد مقالات علمی زیاد شده، اما خروجی مطلوبی حاصل نشدهاست. مثلا کیفیت خودروهای ساخت داخل ما خوب نیست. شاخصی وجود دارد به نام شاخص کار شایسته. این شاخص ترکیبی از سه شاخص ورودی، فرایند و نتیجه است. میگویند کشورها در یک موردی سرمایهگذاری میکنند، فرایندهایشان را اصلاح میکنند و خروجی میگیرند. درواقع کشوری موفق است که سرمایهگذاریهایش به نتیجه رسیده باشد. ما سرمایهگذاری خوبی در بحث دانشبنیان انجام دادیم، یعنی ورودیها زیاد شده، اما فرایند اتصال تولید و دانش، شکل نگرفته و خروجی هم خیلی ملموس حاصل نشده است.
در بخش دیگری از نشست، سپهر قاضی نوری، استاد تمام سیاستگذاری علم و فناوری دانشگاه تربیت مدرس، با طرح این سوال که اصلا ما چرا به دنبال اقتصاد دانشبنیان هستیم، گفت: تولید ثروت و رفاه و اشتغال به ویژه اشتغال برای افراد با تحصیلات بالا که خیلی گرانقیمتتر است، در اقتصادهای دانشبنیان اتفاق میافتد. یعنی کشورها با اقتصاد دانش بنیان ثروتمند میشوند. حال اگر قرار است از بخشهای معمولی بیمه و مالیات و ... بگیریم و از شرکت دانشبنیان اینها را نگیریم و یک پولی هم به آن بدهیم چه فایدهای دارد؟ ما میخواستیم این شرکتها باری را از دوش اقتصاد بردارند نه اینکه باری بر دوش دولت شوند. او خاطرنشان کرد: شرکتهای دانشبنیان عمدتا تبدیل به کارمندان دولت شدهاند و با تغییر معاون علمی نیز نمیشود به این شرکتها پول نداد. اگر حمایتهای دولت برداشته شود بیش از ۹۰درصد از شرکتهای دانشبنیان نمیتوانند دوام بیاورند. این شرکتها وابسته به اقتصاد نیستند بلکه وابسته به دولتاند. بهرهوری از جنس درآمدزایی است. تا وقتی که نگاه ما به شرکتهای دانشبنیان این است که پول بدهیم و اتفاقی بیفتد، اتفاقی رخ نخواهد داد و شرکتهای دانشبنیان به اقتصاد وصل نمیشوند.
در ادامه نشست، علیرضا باباخان، مدیرعامل صندوق پژوهش و فناوری استان البرز، با طرح این سوال که ما چطور به این رسیدیم که باید بر دانشبنیان شدن تاکید کنیم، گفت: پس از گران شدن نفت در سالهای ۵۳ و ۵۴، یک عقبماندگی در کشور احساس کردیم. برای جبران این عقبماندگی سیاستهای مختلفی در کشور اتخاذ شد. یک زمانی شرکتهای بزرگ مدنظر قرار گرفتند، بعد شرکتهای کوچک، سپس بنگاههای زودبازده و.... این حرکتهای مختلف نشان میدهد همواره کار شتابزدهای برای کاهش فاصله کشور با سایر کشورهای توسعهیافته مدنظر سیاستگذاران بوده و همیشه این تصور وجود داشته است که ما اگر عناوین را اصلاح کنیم میتوانیم این عقبماندگی را کاهش دهیم. او افزود: براساس تجربه دنیا، در کنار بهبود شاخصهای کلان اقتصادی و فضای کسبوکار، دولتها یک سری مداخلاتی در امور بنگاهها دارند. این مداخلات نیز از جنس برچسب زدن دانشبنیان و غیر دانشبنیان نیست. از این جنس است که دولت کمک کند بنگاهها بتوانند فناوری را کسب کنند. یکی از راههای اکتساب فناوری هم منابع خارج از کشور است.
به گفته او، بیش از ۹۵درصد شرکتهای دانشبنیان ما پایه فناوریشان مهندسی معکوس بوده است. این هم هزینهها را خیلی افزایش میدهد هم اینکه هرگز شرکت مهندسی معکوسکننده به شرکت اصلی تولیدی نمیرسد. مساله بعدی که دولتها کمک میکنند انتشار فناوری است تا سایر شرکتها که این فناوری را ندارند بتوانند از آن استفاده کنند. اینجا دولت میتواند سیاستهایی اتخاذ کند که شرکتهای بزرگتر بتوانند با اتصال به شرکتهای کوچک مسالهشان را حل کنند. باباخان ادامه داد: بسیاری از شرکتهایی که میخواهیم با آنها در مورد بهرهوری حرف بزنیم، در الفبای کنترل هزینهها، کنترل کیفیت محصولات و امور عادی شرکتداری خودشان هم ماندهاند. در همین شرکتها یک محصول را که سالها روی آن کار شده به اسم دانشبنیان ثبت میکنند و شرکت دانشبنیان میشود؛ درحالیکه سالها با یک شرکت بهرهور و دانشبنیان به معنای واقعی فاصله دارد.
یکی از مداخلاتی که دولتها در جهان میکنند، آموزش روشهای نوین مدیریتی و توانمندسازی شرکتها در راستای کنترل هزینهها و اداره شرکت است. این سیاستگذاریهای کلان و همچنین مداخلات هوشمند دولت اگر بهدرستی صورت گیرد اساسا نیازی به صندوق نوآوری و شکوفایی و معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری نیست. او تصریح کرد: پیشنیاز دانشبنیان شدن تدوین سیاست صنعتی است. تا زمانی که ندانیم در چه صنعتی میخواهیم پیش برویم، چطور میخواهیم در آن صنایع فناوری را کسب کنیم و بهرهوری را ارتقا دهیم؟ تا سیاست صنعتی وجود نداشته باشد، حرف از دانشبنیان زدن به مفهوم شرکت دانشبنیان تقلیل پیدا میکند. خود شرکت دانشبنیان هم نیاز به بازنگری دارد.
در بخش دیگری از نشست، محمدمهدی تاجیک، کارشناس اندیشکده اقتصاد مقاومتی، گفت: در اندیشکده اقتصاد مقاومتی تمرکزمان بر حل مسائل اساسی اقتصاد کشور با رویکرد اقتصاد مقاومتی است. ذیل این گفتمان به این نتیجه رسیدیم با ایجاد فضای گفتگو میان کارشناسان و صاحبنظران میشود به سمت حل کردن بسیاری از مسائل اقتصادی کشور حرکت کرد؛ لذا به عنوان «گفتگوهای مسیر پیشرفت» رسیدیم که دو سه سالی است ذیل آن رویدادهایی همچون همایش سالانه اقتصاد مقاومتی، کرسیهای آزاداندیشی، گعده دانشجویی و سلسلهنشستهای تخصصی را برگزار میکنیم. در سلسله نشست «اقتصاد دانشبنیان؛ چیستی، موانع و الزامات» سعی داریم به ابعاد گوناگون موضوع اقتصاد دانشبنیان بپردازیم. او ادامه داد: آنچه امروز در کشور دیده میشود، اقتصاد دانشبنیان صرفا به مثابه چند شرکت دانشبنیان یا صرفا تمرکز بر حوزههای با فناوریهای پیشرفته (High Tech) بوده است.
یکی از رویکردهای مهمی که توسط مقام معظم رهبری نیز مورد تاکید قرار گرفته و توسط برخی کارشناسان دنبال میشود، اقتصاد دانشبنیان به مثابه ارتقای بهرهوری است. درواقع با این تعبیر، در هر حوزهای که میگوییم دانشبنیان عمل شود، یعنی قرار است بهرهوری در آن بخش افزایش یابد. به بیان دیگر درآمدها افزایش و هزینهها کاهش یابد تا صرفه اقتصادی آن حوزه بالاتر رود. تاجیک با بیان اینکه آنچه ما در حال حاضر در صحنه اقتصاد دانشبنیان داریم تنها بخشی از اقتصاد دانش بنیان است، گفت: درواقع تعداد زیادی شرکت دانشبنیان در کشور وجود دارد، اما اقتصاد ما هنوز دانشبنیان نشده است. براساس آمارهای معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری، حدود یک ماه پیش هفتهزار و ۶۴ شرکت دانشبنیان در کشور ثبت شده بود در حالی که این تعداد امروز به هفتهزار و ۳۸۳ رسیده است. ۳۱۹ شرکت در همین یک ماه به فهرست شرکتهای دانشبنیان اضافه شدهاند.
منبع: دنیای اقتصاد