به گزارش میمتالز، مرکز آمار ایران نرخ رشد اقتصادی کشور در بهار سال جاری را ۳.۸درصد اعلام کرد که در نگاه اول امیدوارکننده است و نوید این را میدهد که دوران رکود اقتصادی به سر آمده و اقتصاد کشور در مسیر رشد قرار گرفته است. اما با نگاهی به رشد اقتصادی در بخشهای مختلف مشاهده میشود که رشد صنعت نفت در این دوره سه ماهه تنها ۱.۱درصد بوده و بخش خدمات بیشترین نقش را داشته است.
بدین ترتیب میبینیم صنعت نفت کشور که در طول بیش از یک قرن همواره موتور پیشران اقتصاد کشور بوده، در حال حاضر از نقشآفرینی موثر در اقتصاد ملی عاجز است.
طبق اعلام سازمان اوپک، در ماه اوت ۱۳ عضو این سازمان روزانه نزدیک به ۳۰ میلیون بشکه نفت خام تولید داشتهاند که سهم ایران ۲.۵ میلیون بشکه است. در این میان عربستان با تولید روزانه نزدیک به ۱۱ میلیون بشکه در روز، عراق با ۴.۵ و امارات با ۳.۲ میلیون جایگاه اول تا سوم را به خود اختصاص دادهاند.
اما ماجرا وقتی غمانگیزتر میشود که سهم صادرات از تولید را در نظر بگیریم. از آنجا که آمار دقیقی در مورد میزان صادرات نفت ایران منتشر نمیشود، چنانچه صادرات نفت کشور روزانه ۸۰۰ هزار بشکه در نظر گرفته شود، به این نتیجه میرسیم که ایران در حدود یک سوم تولید خود را صادر میکند درحالیکه در اواسط دهه ۵۰ شمسی، صادرات ایران ۱۲ برابر مصرف داخلی بوده است. نتیجه سیاستهای عربستان باعث شده که طبق اعلام رسمی، سود خالص آرامکو، غول نفتی این کشور در سه ماهه دوم سال میلادی جاری به بیش از ۲۵ میلیارد دلار برسد.
پس باید این واقعیت را قبول کنیم که در چند دهه اخیر نقش صنعت نفت در اقتصاد ملی کم رنگتر شده و آمار سه ماهه اول سال جاری هم موید این حقیقت است. البته میتوانیم دلخوش کنیم که عقب افتادن از قافله اوپک به این معناست که ذخایر سوخت فسیلی ما در اعماق زمین باقی مانده و از این طریق نسلهای بعد در رفاه کامل زندگی خواهند کرد، اما دو واقعیت باید مدنظر قرار گیرد. اول اینکه «گذار انرژی» در جهان به سمتی میرود که دو ویژگی آن افزایش عمق نفوذ برق و توسعه انرژی تجدیدپذیر است.
پیشبینیها در بخش انرژی جهان تا نیمه قرن میلادی جاری حاکی از آن است که سهم برق از کل انرژی مصرفی جهان که در حال حاضر ۲۱درصد است تا سال ۲۰۵۰ به ۴۹درصد افزایش خواهد یافت. همچنین باوجود افزایش جمعیت و بهبود رفاه اقتصادی جهانیان، به لطف بهکارگیری فناوریهای نوین در ارتقاء بهرهوری مصرف انرژی، تقاضای جهانی انرژی در میانه قرن در حد فعلی بوده، اما در بخش انرژی الکتریکی به دو برابر افزایش خواهد یافت که دو سوم آن از مزارع بادی و خورشیدی تامین خواهد شد.
بدین ترتیب مشاهده میشود که طبق پیش بینی کارشناسان در سه دهه پیشرو سهم سوختهای فسیلی از سبد انرژی جهان پیوسته کاهش خواهد یافت. نکته دوم اینکه ایران دارای حداقل ۲۸ میدان نفت و گاز مشترک با همسایگان خود است. در لایه نفتی پارس جنوبی، قطر تاکنون ۲میلیارد بشکه استخراج کرده درحالیکه سهم ایران تنها ۵۰ میلیون بشکه بوده است؛ بنابراین در میادین مشترک طرف مقابل در انتظار ننشسته و با توسعه ظرفیت استخراج خود چیزی برای نسلهای بعد ما باقی نخواهد گذاشت.
تنها چند دهه پیش در بازار انرژی جهان میدانداری میکردیم و امروز با سهمی کمتر از ۳درصد از صادرات اوپک، نقش و نفوذ خود را در این بازار از دست دادهایم و در ادامه این روند میبینیم کشوری که بر دومین ذخایر گاز و سومین منابع نفت جهان نشسته باید به فکر واردات بنزین و گازوئیل برای تأمین مصرف داخلی باشد!
اما چرا این چنین به کوچه بنبست رسیدیم؟ آنهایی که معتقدند این کوچه بن بست نیست خوب است نگاهی به درآمد سرانه کشور انداخته و آن را با همسایگان مقایسه کنند و خود نقش صنعت نفت کشور در رساندن ملت به رفاه کامل اقتصادی را ارزیابی کنند.
دلیل اول آن است که با اولویت بخشیدن سیاست به اقتصاد، امکان سرمایهگذاری خارجی را از این صنعت سلب کرده و از فناوری روز جهان در این بخش فرسنگها فاصله گرفتهایم بهگونهای که حتی حفظ تولید در سطح فعلی با مشکلات بسیاری مواجه است.
اخیراً هم به امید سرمایهگذاری گاز پروم روسیه دل بستهایم غافل از اینکه حضور این کشور در میادین نفت و گاز ایران نه برای توسعه بلکه با هدف جلوگیری از آن است، چون حضور مجدد ما در بازار جهانی انرژی در تعارض با منافع روسیه است.
برنامهریزان سیاسی کشور به سرمای زمستان پیشرو در اروپا امید بستهاند تا در مذاکرات برجام به خواستههای حداکثری برسند. این عزیزان از این واقعیت غافلند که تحولات چند سال اخیر بهویژه حمله روسیه به اوکراین و استفاده از سلاح انرژی از سوی این کشور در مواجهه با غرب موجب بیداری اروپا شده و این کشورها با سرعت تمام به دنبال کاهش وابستگی به سوخت فسیلیاند. اخیراً صدراعظم آلمان اعلام کرد که این کشور طبق برنامه در پایان سال میلادی جاری انرژی روسیه را کنار خواهد گذاشت.
کلام آخر اینکه مشکلات فراوان صنعت نفت کشور و ناتوانی آن در نقشآفرینی در اقتصاد ملی جملگی معلولند و نه علت. علتالعلل شیوه حکمرانی و روش مدیریت است که با ایجاد ساختاری مافیایی صنایع نفت، گاز و پتروشیمی را در قالبی تحت عنوان خصولتی/ حکولتی در آورده و از این مسیر قوانین مسلم اقتصادی را کنار نهاده است. ساختاری که در آن اثری از ارتقای فناوری و بهرهوری مشاهده نمیشود و به جای آن به هر طرف که بنگری فساد است و رانت.
مادامیکه گردانندگان کشور اقتصاد را در گرو سیاست قرار داده و توجهی به اصول بنیادین اقتصادی نداشته باشند، نمیتوان انتظار تحول در این بخش مهم از اقتصاد کشور داشت و دلسوختگان کشور هم باید نظاره کنند، خون دل بخورند و به ملت پیام بدهند که.
به جرم عشق توام میکُشند و غوغایی است
تو نیز بر لب بام آ که خوش تماشایی است!
منبع: فردای اقتصاد