به گزارش میمتالز، اما آن چیزی که باعث شده امروز شاهد ناترازی در عرضه و تقاضا باشیم، بی توجهی به مکانیزمهای اقتصادی است. قیمتها در اقتصاد نقشی به مراتب فراتر از نقش حسابداری ایفا میکنند و قیمتهای نسبی، تخصیص منابع را مشخص میکند. در بلندمدت در کشور صنایعی شکل میگیرد که عمدتا انرژی بر هستند و حتی سرمایهگذاری در تکنولوژیهایی که بهره وری مصرف را ارتقا میدهند، در این شرایط توجیه اقتصادی خود را از دست میدهند. یعنی قیمتها سیگنال میدهند که همین تکنولوژی موجود که مصرف انرژی بالایی دارد، تکنولوژی به صرفه است.
وقتی ساختار صنایع بر پایه همین قیمتها بنا شد، نمیتوان انتظار داشت، مصرف برق کاهش یابد و دقیقا به همین خاطر، برخی بر این باورند که مصرف برق هیچگونه حساسیتی به قیمتها ندارد. در حالی که در کوتاه مدت با افزایش قیمت، قطعا نمیتوان انتظار داشت مصرف کاهش یابد و در بلندمدت است که قیمت انرژی در انتخاب تکنولوژی و حتی انتخاب اینکه به کدام سرمایهگذاری وارد بشویم و به کدام سرمایهگذاری وارد نشویم، تاثیر خواهد گذاشت.
از طرف دیگر وقتی قیمت برق پایینتر از مقدار تعادلی بازار شود، عملا این سیگنال را به بخش خصوصی میدهد که ساخت نیروگاه، به صرفه نیست. در نتیجه نیروگاه توسط بخش خصوصی ساخته نمیشود و این وظیفه به یک وظیفه حاکمیتی تبدیل میشود و عملا به مرور زمان کشور به نقطهای میرسد که با کسری برق مواجه میشود.
در حقیقت این همان نتیجه نادیده گرفتن مکانیزم عرضه و تقاضا در اقتصاد است. بدیهی ست که وقتی قیمت پایینتر از مقدار تعادلی تعیین شود، تقاضا افزایش و عرضه کاهش مییابد و در نتیجه ناترازی رخ میدهد. در مواجهه با این ناترازی، دولت سراغ بنگاههای بزرگ میرود و اگر چنین سرمایهگذاریهایی انجام دهند، طبیعتا منابع برای سایر سرمایهگذاریهایی که احتمالا IRR بالاتری دارند، را از دست میدهند. این میان، قیمت برق کم است و اقتصادِ نیروگاه، توجیه چندانی ندارد.
از طرف دیگر قیمت نسبی انرژی در ایران باعث شده، تولیدکنندگان به سمت بهینه سازی مصرف سوخت حرکت نکنند. به عنوان مثال در زنجیره فولاد برای هر تن کنسانتره بین ۲۲ تا ۴۰ کیلووات ساعت، هر تن گندله بین ۲۶ تا ۵۵ کیلووات ساعت، برای هر تن آهن اسفنجی بین ۱۱۰ تا ۱۳۰ کیلووات ساعت و هر تن فولاد ۷۰۰ تا ۹۰۰ کیلووات ساعت برق مصرف میشود. این در حالی است که استاندارد مصرف برق برای تولید هر تن فولاد حدود ۴۵۰ کیلووات ساعت است. یعنی ما برای تولید هر تن فولاد دو برابر استاندارد جهانی برق مصرف میکنیم.
هر چندکه از حدود چهار دهه قبل تاکنون، میزان مصرف انرژی به ازای هر تن فولاد به خاطر تحقیقات انجام شده و تکنولوژیهای جدید به کار گرفته شده روند نزولی داشته و حدود ۵۰درصد کاهش یافته است. البته میزان انرژی مصرفی در واحدهای فولادسازی به نوع روش تولید یعنی کوره بلند یا کوره قوس الکتریکی بستگی دارد. روش کوره بلند نسبت به روش قوس الکتریکی انرژی بیشتری مصرف میکند. در ایران اگرچه آمارها کمی دچار پراکندگی هستند، این اختلاف به حدود ۲۵درصد میرسد.
مشکل مربوط به تامین پایدار انرژی در حال حاضر، اگر نگوییم چالش، اما یکی از مسائل اصلی صنعت فولاد کشور است. زیان ناشی از کمبود انرژی و عدم النفع وابسته به آن، در حوزه معدن و صنایع معدنی، طبق برآوردهای صورت گرفته بالغ بر ۱۶۰هزار میلیارد تومان است و فعالان این صنعت چارهای جز سرمایهگذاری در حوزه نیروگاهی ندارند.
خاموشیهای دو سال گذشته نشان میدهد که اقتصاد صنعت برق باید احیا شود؛ بنابراین برای حل این مسأله در گام نخست باید سراغ واقعی سازی قیمت برق برویم. بهترین سازوکار در دسترس عرضه برق در بورس انرژی برای مشترکانی نظیر صنایع است که مصرف کلان دارند و سازوکار عرضه و تقاضاست.
وقتی قیمتگذاری را به مکانیزم عرضه و تقاضا میسپاریم در بلندمدت عملا صنایعی که انرژی بری بالا و ارزش افزوده پایین دارند حذف میشوند و به مرور زمان صنایعی شکل میگیرند که عملا یا اصلا انرژی بر نیستند یا اگر انرژی بر هستند آنقدر ارزش بالایی خلق میکنند که تولید آن توجیه اقتصادی دارد و در نتیجه در بلندمدت ترکیب صنایعی که در کشور داریم شکل بهینهای از الگوی مصرف خواهد داشت و عملا دیگر کسی با مصرف بیشتر انرژی، یارانه بیشتری دریافت نمیکند.
منبع: دنیای اقتصاد