به گزارش میمتالز، ریزش معدن و گرفتار شدن کارگران در آوار سنگین آن، پدیدهی جدیدی نیست؛ هنوز ریزش سنگین معدن زمستان یورت را در چهارشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۶ از یاد نبردهایم، جایی که ۴۳ معدنچی جان باختند؛ ۱۵ آبانماه ۱۳۹۶، رئیس کل دادگستری استان گلستان اعلام کرد براساس جمعبندی گزارش کمیتهی حقیقتیاب، مقصر حادثه کارفرما بوده است.
اما در کلیت امر، فقط کارفرما مقصر نبوده است؛ ناظرانی که باید نظارت میکردند و نکردند یا آنچنان که باید نکردند، در مرگ ۴۳ معدنچی زحمتکش به سهم خود تقصیر داشتند. امروز در جهان پیشرفته که نرخ حوادث کار نزدیک به صفر است، کمتر معدنی روی سر کارگران آوار میشود؛ با تکنولوژیهای پیشرفتهی امروزی میتوان خطرها را به خوبی پیشبینی کرد، اما علیرغم این قابل اجتناب بودن، معادن پیوسته ریزش میکنند؛ یکی از استانهایی که به نوعی کلونی معادن کشور به شمار میرود؛ استان کرمان است؛ اخبار ریزش آوار و مرگ کارگران در معادن این استان کم نیست.
آخرین حادثه، در ساعت ۱۹ و ۳۰ دقیقه شب دوشنبه ۹ آبان ماه رخ داد که بر اثر ریزش سقف در تونل شماره ۱۲ و۱۴ معدن زغال سنگ پابدانا از معادن زغال سنگ کرمان، پنج کارگر دچار حادثه شدند. در اخبار تکمیلی، شمار جانباختگان این حادثه دو نفر و شمار مجروحان نیز دو نفر اعلام شد؛ دو مجروح حادثه در بیمارستانی در استان کرمان بستری شدند. حادثهی دوشنبه شب در کارگاه ۱۲/۱۴ معدن زغال سنگ «پابدانا» از معادن زغال سنگ کرمان در شهرستان کوهبنان درحالی رخ داد که حدود چهار کارگر در عمق تونل مشغول کار استخراج بودهاند. دو کارگر توانستهاند به موقع از زیر آورا فرار کنند درحالیکه دچار مجروحیت شدند، اما دو کارگر زیر بار سنگین ریزش تونل گیر افتادند؛ عملیات امداد و نجات تا ساعت سه بعد از نیمهشب ادامه یافت تا در نهایت پیکر بیجانِ دو معدنچی از زیر خاک بیرون کشیده شد.
به گفته کارگران معدن پابدانا؛ این دو کارگر (محسن قاسمی مارندگانی و عبدالحمید ناصری) که از استان سیستان و بلوچستان برای کار به کرمان آمدهاند، برای استخراج به اتفاق تعدادی دیگر از همکاران به عمق زمین رفته بودند که با ریزش کارگاه، تعدادی کارگر اقدام به فرار میکنند که در این بین دو نفر محبوس شده و جان خود را از دست میدهند.
این حادثه، تنها حادثهی چند ماه گذشته در معادن استان کرمان نبود. پیش از این نیز در تاریخ یکم شهریور ماه سال جاری، یک حادثه مشابه دیگر در کارگاه ۷۲/۲۳ معدن زغال سنگ «هَشونی» از معادن زغال سنگ کرمان در شهرستان کوهبنان رخ داد که حدود شش کارگر در عمق تونل، حین کار تعمیرات بر اثر شکستگی سقف دچار حادثه شدند؛ در این آوار، در نهایت یک کارگر معدنچی جان خود را از دست داد.
اما چرا این حوادث پیاپی رخ میدهند و جان میگیرند؛ معدن پابدانا که در دوشنبه شب دچار ریزش شد، مدتهاست که به بخش خصوصی واگذار شده و احتمالاً مالک خصوصی این معدن و معادن مشابه اهتمامی برای به روزرسانیِ تکنولوژیها و بهکارگیری تمهیدات ایمنی ندارند؛ هزینه تجهیز ایمنی بالاست و بخش خصوصی که دنبال سودجوییست، در این بخش هزینه نمیکند؛ اما ناظران قانونی نیز به اندازهی خود تقصیرکارند؛ اگر معدنی به اندازهی کافی ایمن نیست، چرا کارفرما جریمه نمیشود؛ چرا کار متوقف نمیشود و چرا راهکارهای ایجابی به کار گرفته نمیشوند؟
فعالان کارگری و تشکلهای کارگری بارها اعلام کردهاند اگر با ضعف و خلاء بازرسی کار مواجهیم، از ظرفیتهای تشکلهای کارگری و کارشناسان ایمنی برای ایمنسازی محیط کار بهره گرفته شود؛ اما در حالیکه نهادهای مدنی به مشارکت گرفته نمیشوند، ظاهراً جدیتی هم برای ایمنسازی معادن کشور به خصوص معادنی که قدیمی و مستهلک هستند و با تکنولوژیهای پرخطرِ کهنه کار میکنند، در دستور کار نیست.
در ارتباط با ریزش معدن کوهبنان کرمان در شامگاه دوشنبه نهم آبان، با حسین امامی پور (رئیس بازرسی کار اداره کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان کرمان) صحبت کردیم؛ این مقام مسئول، «روش برداشت قدیمی این معادن» را در بروز حوادث مرگبار، عامل اصلی میداند و در این رابطه میگوید: برداشت در معادن کرمان مثلاً معدن کوهبنان مکانیزه نشده؛ ضخامت لایهها کم است و از نظر اقتصادی نمیصرفد که برداشت مکانیزه شود؛ تنها معدن مکانیزه کشور، معدن طزره است که در آن ضخامت لایهها بیشتر است و برداشت به شیوهی مکانیزه و به روز انجام میشود.
رئیس بازرسی کار استان کرمان در پاسخ به این سوال که چرا چنین معادن پرخطری تعطیل نمیشوند و آیا بازرسی دقیق از آنها صورت میگیرد یا خیر؛ میگوید: در خصوص بازرسی از معادن کرمان حساسیت وجود دارد؛ ما این معادن را حداقل ماهی یکبار یا حتی بیشتر بازرسی میکنیم؛ تاریخ آخرین بازرسی معدن کوهبنان که در نهم آبان دچار حادثه شده، مربوط به کمتر از یک ماه قبل است. تذکرات لازم هم داده شده؛ در گزارشات بازرسی همهی ایرادات آمده و مکاتبات صورت گرفته. برای برخی معادن ممکن است درخواست تعطیلی هم داده شده باشد، اما مساله این است که معادن مکانیزه نیستند و تلاشی برای مکانیزه شدن آنها نمیشود...
با این حال، مشخص نیست چرا باید در معدنی که کمتر از یک ماه قبل تحت بازرسی بازرسان اداره کار قرار گرفته، چنین حادثهی مرگباری رخ دهد؛ اگر مکانیزاسیون و به روزرسانی معادن برای حفظ جان معدنچیان یک واجب است، باید اوجب واجبات باشد و وزارت کار به کارفرما فشار بیاورد که یا باید معدن را در کوتاهترین مدت مکانیزه کنی یا اعلام میکنیم در نگهداری مالکیت معدن ناتوانی و سلب مالکیت کلید میخورد؛ ضمناً بایستی تا زمان اتمام عملیاتِ بهروزرسانی، معدن موقتاً تعطیل باشد و کارگران حقوق خود را در این دوران فترتِ ناگزیر دریافت کنند؛ چرا کارگران باید تاوان تکنولوژیهای قدیمی، اهمال و سودجویی کارفرمایان بخش خصوصی و احتمالاً مماشات مقامات وزارت کار با آنها را بپردازند؟
پاسخ این سوالات را نمیدانیم؛ مانند اردیبهشت ۹۶ که ندانستیم چرا تقصیر کارفرما به قیمت جان ۴۳ کارگر زحمتکش و عزادار شدن ۴۳ خانوادهی محروم تمام شد؛ مانند اینکه نمیدانیم چرا یکی دو ماه بعد از «هشونی»، «پابدانا» سقوط میکند و چرا همیشه معدنچیان با جان خود تاوان میدهند؛ این سوالاتیست که باید پاسخ داده شود، اول وزارت کار که باید بگوید چرا بازرسیها منجر به نتیجهی عملی نمیشود و بعد هم سازمان خصوصیسازی و وزارتخانههای مربوطه که باید اعلام کنند بخش خصوصی ناتوان، چرا منابع ملی مانند معادن و جان کارگران آنها را در اختیار گرفته است.