به گزارش میمتالز، این روزها بازار در رکود به سر میبرد، از همین رو شاهد هستیم که شرکتها ورشکسته شده یا در مرز ورشکستگی قرار میگیرند، طبیعی است که در چنین فضایی همه به نیازهای مشترک یکدیگر توجه کنند؛ بنابراین هم اکنون زمان اصلاحات ساختاری و بهره وری در زنجیره فولاد فرارسیده است، زیرا اگر بازار رونق بگیرد، هر کس به فکر سوددهی بخش خود خواهد بود و به نیاز سایر بخشها توجهی نخواهد داشت. از این رو اگر از دوره رکود پیش رو که یک سال طول خواهد کشید، بهره بگیریم، میتوانیم از بخشی از بحرانی که در آینده ممکن است برای زنجیره فولاد اتفاق بیفتد، پیشگیری کنیم. این مطالب را امیر صباغ مدیر توسعه سرمایه گذاری و اقتصادی ایمیدرو در گفتگو با «دنیای اقتصاد» عنوان کرد و در ادامه به چالشهایی که زنجیره فولاد با آن دست به گریبان است، پرداخت.
مدیر توسعه سرمایه گذاری و اقتصادی ایمیدرو در پاسخ به این پرسش که سازمان ایمیدرو برای تامین زیرساختهایی همچون برق و گاز که جزو چالشهای فولادسازان طی سالهای اخیر بوده است، چه سرمایه گذاریهایی انجام داده، گفت: با توجه به محدودیتهایی که در زمینه تامین برق طی دو سال گذشته برای فولادسازان ایجاد شده بود، (سازمان) ایمیدرو هماهنگ کننده ایجاد نیروگاههایی با ظرفیت ۱۲ هزار مگاوات بوده است. همچنین به صورت پیوسته جلسههایی با وزارت صنعت، معدن و تجارت و وزارت نفت بر سر اولویت بندی گاز صنایع به ویژه در حوزه فولاد انجام داده است تا بدین منظور اولویت بندی منطقی صورت گیرد. نقش سازمان ایمیدرو، عمدتا اثرگذاری در سیاستگذاری است، اما سیاستگذاری را باید خود وزارتخانه صمت انجام بدهد. ایمیدرو در تدوین برنامههای جامع نظرات مشورتی ارائه میدهد.
امیر صباغ در ادامه خاطرنشان کرد: به نظر میرسد سیاست دولت در حوزه انرژی به سمت رقابتی کردن قیمت پیش برود و از یارانه فاصله بگیرد، چراکه قرار است قیمت برق و گاز در بورس انرژی مشخص شود که ضریبی از قیمتهای جهانی خواهد بود. باتوجه به این موضوع که ایران صادرکننده فولاد است، قیمت فولاد ما از رقبایی که گاز و انرژی ندارند، طبیعتا کمتر خواهد بود.
صباغ در ادامه با اشاره به فرمول خوراک عنوان کرد: فرمولی که برای قیمت خوراک در نظر گرفته شده بود، با این مشکل روبهرو بوده که قیمت را در کشورهایی که انرژی ندارند وارد فرمول کرده و براساس این قیمت گذاری، تولید فولاد ما مزیت خود را از دست میدهد، برای نمونه قیمت گذاری کشورهای اروپایی که گاز ندارد را محاسبه کرده بودند، درحالی که قیمت کشورهایی را که گاز دارند باید مدنظر قرار میدادند. پس اگر بتوانیم فرمول قیمت انرژی را برای معاملات خودمان از منظر صادرکننده انرژی ببینیم، باید اجازه بدهیم که قیمت آن در بورس انرژی به صورت رقابتی کشف شود که در این صورت هم میتوانیم مزیت رقابتی صنعت خود را حفظ کرده و هم اینکه درست سرمایه گذاری انجام دهیم، برای نمونه زمانی که دولت قیمت انرژی در چاه عسلویه را با شمال غرب کشور مساوی میداند، به این معنی است که هزینه انتقال را به کسی که در شمال غرب یک کشور قرار دارد، یارانه میدهد تا نسبت به کسی که در عسلویه است و این یارانه از جیب مردم، صنعتگر و مالیات و... تامین میشود. در این روند فولادساز محاسبه میکند که در هر دو نقطه تولید کند، هزینه برابر برای او در برخواهد داشت، پس بهتر است که هزینه حمل ونقل را ندهد و همان جا سرمایه گذاری کند. درحالی که منطق حکم میکند در جایی که گاز وجود دارد، باید سرمایه گذاری انجام گیرد، نه جایی که خط لوله گاز است.
مدیر توسعه سرمایه گذاری و اقتصادی ایمیدرو در ادامه با تاکید بر این موضوع که باید بتوان مصرف انرژی را در کشور بهینه کرد، گفت: اگر بتوانیم قیمتهای رقابتی را در کشور حاکم کنیم، مصرف انرژی در کشور بهینه میشود. آمایش سرزمین ما در یارانههایی که ارائه میشود، ناشی از سیاستگذاریهایی که چندان درست نیست، از بین میرود. در بنزین نیز این خطا را انجام میدهیم و یارانه را به سمتی میبریم که مصرف کننده احساس نمیکند، هزینه جابه جایی کالا پرداخت میکند، درحالی که اگر در بورس کالا ارائه میشود، هزینه جابه جایی نیز پرداخت میکنند.
صباغ ادامه داد: اگر یک واحد میلگرد در خوزستان شمش خود را از خوزستان بخرد یا از شمال کشور، اگر بخواهد توسعهای روی بدهد، پارامتر حمل و نقل را در هزینههای خود در نظر میگیرد، اگر یک واحد فولاد بخواهد خودش را توسعه بدهد، این پارامتر حمل و نقل را در هزینههای خود در نظر میگیرد، بدین صورت مساله انرژی در کشور بهینه خواهد شد. پس با رقابتی کردن قیمت انرژی به لحاظ اقتصاد کلان و ملی، نه تنها یارانه صنعت را نمیگیریم، بلکه به بهینه سازی مصرف انرژی نیز کمک خواهیم کرد و مازاد آن میتواند در صنعت صرف کمبود انرژی شود. از سوی دیگر میتوانیم جانمایی واحدها را درست و منطقیتر انجام بدهیم و مزیت واقعی برای صنعت فولاد ایجاد کنیم.
مدیر توسعه سرمایه گذاری و اقتصادی ایمیدرو درباره تامین سنگ آهن نیز عنوان کرد: زنجیره فولاد با کمبود سنگ آهن روبهرو خواهد بود و اگر بخواهیم سنگ آهن از آفریقا وارد کنیم، به این معنی است که باید۴۰ تا ۵۰ دلار هزینه حمل تا بنادر جنوب بدهیم، اگر بخواهیم فولاد نیز صادر کنیم حدود ۳۰ تا ۴۰ دلار هزینه حمل باید بدهیم، چون قیمت فولاد جهانی در مقصد مشخص میشود. واردات سنگ آهن و صادرات فولاد در حقیقت باعث رونق حمل و نقل دریایی میشود، درحالی که باید این مزیت را برای صنعت فولاد کشور ایجاد کنیم، هیچ کشوری در دنیا وجود ندارد که سنگ آهن با هدف صادرات فولاد وارد کند. کشورهای تولیدکننده فولاد از جمله کره جنوبی، سنگاپور و چین زمانی که سنگ آهن وارد میکنند در بنادر خود برای مصرف داخلی آن را تبدیل به فولاد میکنند و اگر مازاد داشته باشند، صادرات هم انجام میدهند، منتها محور تامین آنها نیاز خود است.
صباغ در ادامه خاطرنشان کرد: بالطبع زمانی که معادن سنگ آهن در کشور تمام میشود از این قانون مستثنی نیستیم و اگر در ایران معادن سنگ آهن تمام شود به احتمال قوی نخواهیم توانست سنگ آهن وارد کنیم و بعد فولاد رقابتی صادر کنیم. پس وقتی سنگ آهن ما تمام شود، به مرور زمان تبدیل به تامین کننده کشور خود یا حداکثر صادرکننده به کشورهای همسایه و منطقه خواهیم شد و دیگر صادرات به شرق آسیا و اروپا و... نخواهیم داشت. این امر سبب کاهش تولید فولاد در کشور میشود. در این صورت قیمت فولاد داخلی در آن زمان به تدریج به قیمت فولاد بینالمللی میرسد، چراکه باید هزینه واردات سنگ آهن را نیز پرداخت کنیم.
وی در پاسخ به این پرسش که با توجه به کمبود سنگ آهن در کشور آیا گمان نمیکنید بیش از اندازه در زنجیره فولاد سرمایه گذاری انجام داده ایم، گفت: به همین دلیل باید در طرح جامع فولاد بازنگری شود و کاهش ظرفیت داشته باشیم. البته واحدهای جدید را بخش خصوصی ایجاد میکند. دولت باید اولویتهای تامین مالی واحدهای فولادسازی جدید را حذف کند و مکاتبات با بانکها درباره طرحهای توسعه جدید انجام بدهد، چراکه پس از این دلیلی ندارد روی صنعت فولاد سرمایه گذاری کنیم. باید محرکهای سرمایه گذاری در صنعت فولاد را کاهش بدهیم. البته باید یادآور شد که بخش خصوصی آنقدر عاقل است که ریسک سرمایه گذاری خود را در آینده در زمینه سرمایه گذاری در یک صنعت مانند فولاد در نظر بگیرد. در این زمینه دولت میتواند مشوقهای دولتی ندهد، هرچند ممکن است دولت بخواهد فناوری جدید بیاورد تا قیمتها رقابتی شود. البته میتوان قراضه وارد و فولاد تولید کرد.
مدیر توسعه سرمایه گذاری و اقتصادی ایمیدرو در پاسخ به این پرسش که آیا ساختار واحدهای فولادسازی ایران برمبنای قراضه هستند، گفت: در ایران واحدهای فولادسازی برمبنای قراضه نیست، اما در فیلیپین، هند و... کشتیهای دنیا را قراضه میکنند و ما نیز به جای اینکه معدن بگیریم، میتوانیم سایتهای فرآوری قراضه راه اندازی کنیم و ساختار صنعت فولاد کشور را به سمت تولید فولاد با قراضه پیش ببریم. همزمان به دنبال اکتشافات و توسعه معادن در آفریقا نیز باشیم، هرچند انتظار نداریم بخش عمدهای از سنگ آهن کشور از طریق واردات تامین شود، حداکثر میتوانیم مشابه الگوی عرضه تلفیقی عمل کنیم، برای نمونه تناژی را با قیمت سنگ آهن داخلی که ارزانتر است وارد کنیم و یک سبد مناسب ایجاد کنیم و در زمینه صادرات نیز منطقهای بیندیشیم. البته سرمایه گذاری در زنجیره فولاد را باید به سمتی ببریم که ارزش افزوده بالایی ایجاد میکند.
صباغ در پاسخ به این پرسش که به اکتشافات داخلی برای سنگ آهن تا چه اندازه میتوان امیدوار بود، گفت: در سنگ آهن ذخایر زیرزمینی خوبی داریم و کشور از لحاظ فناوری باید روی این ذخایر متمرکز باشد و سرمایه گذاری انجام بدهد. البته سنگ آهن عمیق به معنای هزینههای بیشتر استخراج است و بدون شک این نوع استخراج، قیمت سنگ آهن در کشور را افزایش میدهد و رقابت پذیر بودن فولاد را برای صادرات کاهش میدهد. با وجود این بخش خصوصی در این زمینه کارهایی انجام داده و کنسرسیومهایی در این راستا فعالیت میکنند و ذخایر زیرزمینی هم استخراج خواهند شد.
مدیر توسعه سرمایه گذاری و اقتصادی ایمیدرو درباره صادرات فولاد و چالشهای آن نیز عنوان کرد: در زمینه صادرات کشور با چند چالش روبهرو است. مهمترین چالش، ساختار بهای تمام شده فولادسازان ایران است، ساختاری همانند روسیه که از سنگ تا فولاد را داشته باشد، در ایران بسیار کم است. بسیاری از شرکتها اسلب خریداری کرده و ورق تولید میکنند یا آهن اسفنجی خریداری کرده و شمش تولید میکنند، بنابراین شرکتهایی که تمام زنجیره را در اختیار داشته بشند، چندان زیاد نیستند، از این رو با وجود نداشتن زنجیره تولید، بهای تمام شده آنها افزایش مییابد و زمانی که قیمتهای جهانی کاهش پیدا میکند در عمل نمیتوانند به بازارهای جهانی دسترسی داشته باشند. قیمتهای فوب ایران باید حدود ۴۰ تا ۵۰ درصد پایینتر از قیمتهای بنادر مقصد باشد تا بتواند صادرات انجام گیرد. ضمن اینکه هزینههای حمل و نقل داخلی ما افزایش پیدا کرده است. صباغ ادامه داد: از سوی دیگر در زمینه صادرات، ما رقابت با روسیه را داریم و روسیه قیمت جهانی فولاد را اصلاح کرده است، پس حاشیه فولادسازی چین به گونهای شده که با ما رقابت کنند. به هر حال بحران مسکن چین نیز پیش رو است که احتمالا قیمت بیلت و میلگرد جهانی را میتواند تحت تاثیر قرار دهد. این بحران مسکن میتواند بازارهای صادراتی ایران را تحتالشعاع قرار دهد، چراکه چین صادرکننده بیلت و میلگرد است. وی با اشاره به صادرات فولاد در ماههای اخیر عنوان کرد: در ماههای گذشته (مرداد و شهریور) فولادسازان از لحاظ وزنی هرچند با قیمت پایینتر توانسته اند صادرات خوبی داشته باشند و این عملکرد در مهر ماه نیز تکرار میشود. روند مزایدههای صادراتی و صادرات فولاد کشور با تکیه بر واحدهایی که زنجیره ارزش کامل فولاد را دارند تا بتوانند قدرت تخفیف داشته باشند سبب میشود که ما بتوانیم برای سومین ماه رشد داشته باشیم. در ادامه سال باید ببینیم روند قیمتهای جهانی به کدام سو میرود و رشد اقتصادی کشورها چگونه است. ما باید روی موضوع رقابت پذیری و کاهش بهای تمام شده کار کنیم تا توان صادرات خود را افزایش دهیم. در سال جاری به صادرات فولاد ۱۰ میلیون تن که همان مشابه سال گذشته یا نزدیک به این عدد است، خواهیم رسید. البته در ادامه سال بحران برق نداریم و بحران گاز نیز احتمالا قابل مدیریت خواهد بود. بخشی از تقاضا مربوط به داخل است و در این راستا مسکن ملی، رشد تولید خودرو و لوازم خانگی باید به تقاضای داخلی کمک کنند. مدیر توسعه سرمایه گذاری و اقتصادی ایمیدرو در پایان تاکید کرد: در زمینه قوانین صادراتی نیز باید حتی المقدور شفاف عمل کنیم، البته باید یادآور شوم که هم اکنون عوارضی برای صادرات نداریم و دست صادرکنندگان برای صادرات باز است.
منبع: دنیای اقتصاد