به گزارش میمتالز، دومین ریسک مرتبط با شرکتهای سیمانی، تغییر نرخ ارز و در نتیجه مسائل تورمی است که باعث میشود سرمایه در گردش شرکتها با مشکل مواجه شود. این موضوع بهخصوص بر شرکتهایی که زیرمجموعه نهادها هستند و معمولا ۱۰۰ درصد سود خود را تقسیم میکنند تاثیر بیشتری دارد و موجب کاهش سرمایه در گردش میشود.
چالش سومی که در شرکتهای سیمانی برقرار است، عدمبازسازی و نوسازی خطوط تولید، توسعه و روزآوری آنهاست. این ریسکها سبب شده است که این صنعت چندان مورد استقبال سرمایهگذاران نیز قرار نگیرد؛ در نتیجه، عدمجذب سرمایهگذار مشکل دیگر در این صنعت است. زمانی که واحدهای تولیدی مستهلک میشوند، خطوط تولید باید جایگزین و بازسازی و نوسازی شوند. اما با توجه به رشد نرخ ارز، هزینه نوسازی و بازسازی بالا رفته است؛ در نتیجه شرکتها نمیتوانند خطوط تولید خود را بهبود بخشند. در این میان از نظر مدیریتی یکی از مسائل این صنعت طول مدت کوتاه آن است. این امر باعث میشود که نگاه مدیران منتصب کوتاهمدت باشد و، چون مدیران میدانند مدت کوتاهی در این سمت هستند، در نتیجه نگاه بلندمدت ندارند تا به فکر سر و سامان دادن به مشکلاتی مثل استهلاک خطوط تولید باشند؛ بنابراین مشکلات از مدیری به مدیر دیگر منتقل میشود.
در حال حاضر با توجه به نزدیک شدن به عید تقاضا در صنعت سیمان چندان مناسب نیست. به طور سنتی در فصل زمستان به دلیل کاهش ساختوسازها، تقاضای سیمان کاهشی است. در فروردینماه نیز عمده واحدهای صنعتی نیمهتعطیل هستند؛ در نتیجه عرضه کاهش پیدا میکند. اگر به گذشته این صنعت نگاه کنیم، عرضه وتقاضا در صنعت سیمان را میتوان به سهدوره تقسیم کرد که دو دوره آن تاریخی و یکدوره مربوط به حال و آینده است. در دوره اول شرکتهای سیمانی با مازاد ارزی همراه بودند و مشکلات ارزی در حداقل ممکن بود. این امر موجب شد تا شرکتهای سیمانی با مازاد تولید مواجه شوند، به طوری که در این دوره اکثر شرکتها با حدود ۹۰ درصد ظرفیت اسمی خود تولید میکردند.
همچنین در این دوره به دلیل مازاد عرضه، شرکتها با یکدیگر در اوج رقابت برای فروش محصولاتشان بودند. در دوره دوم که ۵ تا ۶ سال بعد از دوره اول بوده، به علت عدمبازسازی کارخانهها و تامین قطعات و مشکلات تحریمها و همینطور مشکلات کوتاه بودن زمان مدیریت مدیران، ظرفیت صنعت به ۷۰ درصد اسمی رسید و در حال حاضر هم کل صنعت نمیتواند بیشتر از ۷۰ تا ۷۵ درصد بالاتر از ظرفیت خود تولید کند. این امر ناشی از مستهلک شدن خطوط تولید، عدمبازسازی و عدم تامین به موقع قطعات و همچنین خرید مواداولیهای همچون آجر نسوز است که در گذشته از اروپا تامین میشد و به دلیل کیفیت بالا نزدیک به یکسال و نیم در کورهها کار میکرد؛ اما در حال حاضر به دلیل تحریمها این مواد از چین تامین میشود و طول عمر آن کمتر است. این موارد موجب شد تا در دوره دوم ظرفیت تولید کاهش پیدا کند. از طرفی قیمت آهن و فولاد رشد داشته که موجب شده است ساخت وساز و نوع مصالح نیز تغییر پیدا کند. همچنین قیمت مصالح افزایش یافته که بر این اساس در دوره دوم که تا سال گذشته ادامه یافت، به تعادل میان عرضه و تقاضا رسیدیم.
پیشبینیها نشان میدهد در دوره سوم که از سال گذشته شروع شده و در حال حاضر در آن قرار داریم مازاد تقاضا بر عرضه خواهیم داشت. با توجه به اینکه برای سرمایهگذاری در صنعت سیمان حدود ۳ تا ۴ هزار میلیارد تومان سرمایه نیاز است و از طرفی نرخ فروش آن با عرضه در بورسکالا بهتر شده، با این حال هنوز کسی در این صنعت سرمایهگذاری نکرده است. با این حال واحدها کهنه شدهاند و طرف دیگر با رشد نرخ دلار، شرکتهای سیمانی از نظر سرمایه در گردش با مشکل مواجهاند. در این میان با توجه به شعار دولت که قصد دارد ساخت وساز مسکن را افزایش دهد قطعا در بخش مسکن تقاضا برای محصولات شرکتهای سیمانی افزایش خواهد داشت. اما به دلیل مشکلات تولید، شرکتهای سیمانی نمیتوانند خود را با رشد تقاضا همسان کنند که این امر موجب فزونی تقاضا بر عرضه میشود. از سوی دیگر، به نظر میرسد شرکتهای سیمانی از گذشته درس آموختهاند و در سال آینده با اینکه موجودی انبار دارند، چوب حراج به موجودی خود نمیزنند و محصولات خود را به فروش نمیرسانند. این امر نشان میدهد که قطعا بعد از عید حتی اگر در اردیبهشت و خرداد با کمبود برق مواجه باشیم، با افزایش نرخ سیمان مواجه خواهیم بود.
عمدهترین دلیل افت تولید در گزارش بهمنماه قطعی برق و گاز در زمستان بوده است؛ زیرا اگر شرکتهای سیمانی با کمبود مواجه نبودند میتوانستند تولید خود را افزایش دهند و محصولات تولیدی را در انبار نگهداری کنند و در زمانی که تقاضا برای این محصولات افزایش یافت آنها را عرضه کنند. این قطعیها به حدی شدید بوده که در زمستان حتی واحدهای کوچک در شهرک صنعتی نیز برق نداشته اند که مجموع این عوامل موجب شده است شرکتها در عملکرد زمستانی خود با افت تولید مواجه باشند. البته این امر در سال آینده مثبتتر خواهد بود و احتمالا شرکتها افت تولید را جبران خواهند کرد.
شرکتهای سیمانی از لحاظ تامین مواد مستقیم با مشکل مواجه نیستند؛ اما چالش حال حاضر آنها کیفیت این مواد است. به عنوان مثال شرکتهای سیمانی از آجر نسوز برای کورههای خود استفاده میکنند. کیفیت این مواد کاهش یافته و زمانی که شرکتها از مواد غیراستاندارد استفاده میکنند مطمئنا سریعتر دچار استهلاک خواهند شد. واضح است که اگر در خودرو از قطعات باکیفیت خارجی استفاده شود، عمر بیشتری خواهد داشت. این در حالی است که اگر قطعات بیکیفیت باشند، خودرو در مدت کوتاهتری نیاز به تعمیر پیدا خواهد کرد.
یکی دیگر از مسائل در مورد مواد مستقیم، طول زمان تامین آن است. همه مواد مستقیم موردنیاز شرکتها تامین میشود؛ اما طول دوره آن بسیار طولانی است. در گذشته، اگر به قطعهای نیاز داشتید به راحتی با هواپیما و طی دو روز به دستتان میرسید؛ اما در حال حاضر به دلیل شرایط خاص اقتصادی و تحریمها، حداقل ۳۰ روز زمان میبرد تا قطعه به دست تولیدکننده برسد. کمبودهای مذکور موجب شده است تا ظرفیت شرکتهای تولیدی سیمانی از ۱۰۰ درصد در دوره اول به ۷۰ درصد در دوره دوم کاهش یابد. در این میان باید به نوسان نرخ ارز نیز به عنوان عامل دیگری که سبب افزایش طول زمان تامین قطعات شده است، توجه کرد. نوسانات ارزی موجب شده است که مدیر نتواند درست تصمیمگیری کند؛ زیرا نمیداند امروز قطعه موردنیاز خود را خریداری کند یا فردا؛ با دلار نیما باید تهیه کند یا با دلار آزاد؟ قیمت دلار افزایش پیدا میکند یا کاهش مییابد؟ تمامی این موارد موجب تنش میان مدیران ارشد شده است؛ در نتیجه تامین مواد به تاخیر افتاده است که موجب افت تولیدات میشود.
اخیرا به دلیل زلزله ویرانگری که در ترکیه رخ داد، گمانهزنیهایی در مورد افزایش صادرات سیمان ایران به عراق مطرح میشود. برخی معتقدند به دلیل زلزله در ترکیه این کشور دیگر نمیتواند سیمان خود را به عراق صادر کنند، در نتیجه سبب میشود که عراق بازار خوبی برای صادرات سیمان ایران باشد. اما این موضوع صحیح نیست؛ چرا که میزان صادرات ترکیه به عراق ناچیز است و بیشتر در شمال عراق یعنی منطقه کردستان صورت میگیرد. این در حالی است که تقاضای بازار سیمان عراق عمدتا در مرکز یعنی بغداد و جنوب یعنی بصره شکل میگیرد. در خود ترکیه هم تا آواربرداری انجام شود و نقشههایی را برای این کشور ترسیم کنند، معمولا حداقل ۶ تا ۷ ماه طول میکشد، پس این مصرف برای الان نیست و برای آینده است؛ بنابراین میتوان گفت تاثیر آن بر میزان صادرات گروه سیمان ناچیز است. اگر هم تاثیری داشته باشد، عمدتا در منطقه شمالی ایران یعنی شرکتهای سیمانی مثل سیمان ارومیه و در شرکتهایی نزدیک به اربیل است. لازم به ذکر است که عراق به دلیل ارتباط خوب خود با عربستان از جنوب کلینکر وارد میکند و تعادل خوبی میان عرضه وتقاضای خود ایجاد کرده است.
منبع: دنیای اقتصاد