به گزارش میمتالز، چرا بازارها نسبت به تعدیل نرخ ارز واکنش نشان نمیدهند و قیمت کالاها و خدمات در مسیر نزولی شدن قرار نمیگیرد؟ این پرسشی است که این روزها بسیاری از ایرانیان با کاهش نرخ ارز مطرح میکنند و ضروری است که درباره آن بحث و تبادل نظر شود.
بهطور کلی، وقتی شوکهای سیاسی مثل تحریم، جنگ و... به عنوان یک متغیر بیرونی بر اقتصادی وارد میشود، اقتصاد کشور هدف را دچار تلاطم میکند. این ذات اقتصادهاست که ثبات و آرامش طلب میکنند و زمانی که این آرامش از آنها سلب شود، طبیعی است که وارد فاز تلاطم شوند.
در کنار آن با توجه به مفهوم چسبندگی قیمتها اگر به هر دلیلی شوک وارد شده یا زمینههای شوک از میان برود، مدت زمانی که طول میکشد، قیمتها به وضعیت متعادل قبلی باز گردند، بسیار طولانیتر خواهد بود. این گزاره نشان میدهد که چرا اقتصادها باید نسبت به بروز هر نوع نوسانی در نظم و نظامات بازارها حساس باشند، چرا که با بروز هر تکانهای، قیمتها بالا میروند و تکانههای تورمی رخ میدهند، اما حتی در صورت کاهش نرخ ارز یا هرگز تعدیل قیمتها رخ نمیدهد یا اینکه مدتها زمان نیاز است تا نزدیک وضعیت قبلی شود.
آنچه که در اقتصاد ایران از سال ۹۷ به این سو اتفاق افتاده است، شوکهای سیاسی مستمر بوده است. هرچند دولت سیزدهم این واقعیت را انکار میکند، اما سایه سنگین رخدادهای مرتبط با سیاست خارجی بر سر اقتصاد ایران سنگینی میکند. هرچند خروج ترامپ از برجام شوک بزرگ ابتدایی بود؛ اما این خروج، تنها تکانه شکل گرفته شده، نبود و پس از آن تکانههای دیگری هم رخ دادند. آخرین شوکی که به اقتصاد ایران وارد شد، اخراج ایران از کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد بود.
باید بدانیم، هر کدام از این متغیرها، شوکهای قابل توجهی به اقتصاد ایران وارد آورده و شرایط نا اطمینانی را در اقتصاد ایران تشدید کردند. در اقتصاد ایران یکسری از کالاها از گوشیهای موبایل و خودرو گرفته تا لوازم خانگی و... وارداتی هستند و بهطور مسقیم تحت تاثیر نوسانات ارزی هستند، اما برخی دیگر از کالاها مانند اقلام مورد نیاز مسکن که شامل مصالح ساختمانی و... میشود یا تولید داخل هستند یا اینکه سهم واردات در آنها حداقلی است.
وقتی شوکهای مثبت به اقتصاد ایران وارد میشود مانند شوک سفر رافائل گروسی به تهران و ماجرای از سرگیری روابط با عربستان طی دو ماه، بخشی از بار منفی شوکهای اقتصادی سال ۹۷ به این سو کاهش پیدا میکند، اما این به این معنی نیست که همه آثار منفی ناشی از خروج امریکا از برجام و مشکلات پس از آن، از میان رفته باشد.
به خصوص اینکه مناسبات تازه با آژانس یک بازه زمانی ۳ ماهه است و دایمی نیست. اما نکته کلیدی آن است که حداقل بخشی از افزایش قیمت دلار و اقلامی که به واسطه دلار وارد کشور میشدند (این اقلام متاثر از متغیرهای غیراقتصادی بودند) تعدیل میشوند. یعنی اگر قیمت دلار امروز مثلا ۴۴ هزار تومان است و ۲۰ درصد این رقم، در قالب حباب ناشی از متغیرهای سیاسی است، بخشی از این حباب ۲۰ درصدی تا اجلاس بعدی شورای حکام ممکن است حذف شود نه تمام آن. تمام این حباب زمانی تخلیه میشود که احیای برجام واقعا محقق شود و نااطمینانی و انتظارات تورمی از میان بروند.
در این میان اتفاقی که رخ میدهد، آن است که بخشی از کالاها و خدمات به قیمتهای جدید عادت کرده یا اصطلاحا با چسبندگی قیمتها مواجه شدهاند. بدتر از آن، اینکه مابهازای این ارقام نقدینگی خلق شده است و حجم پول بالا رفته است؛ لذا این تصور که با بهبود مناسبات ارتباطی ایران با غرب یا همسایگان، ارز با سقوط آزاد مواجه میشود، اشتباه است.
اگر قرار باشد تغییری در روند افزایش قیمتها رخ دهد، این تغییرات تدریجی خواهد بود. ضمن اینکه این تعدیل تدریجی هم در صورتی محقق میشود که متغیرهای پولی شرایط نرمال داشته باشند نه در شرایط فعلی که تورم میانگین ایران نزدیک ۴۸ درصد است؛ بنابراین تا اطلاع ثانوی نمیتوان توقع تعدیل قیمتها را داشته باشیم. باید روند بهبود در مناسبات خارجی به اندازهای استحکام پیدا کند که بتواند بر نااطمینانی اقتصاد ایران فائق شود.
منبع: تعادل