به گزارش می متالز، همانطور که میدانیم این واژه از لحاظ لغوی دارای معانی تغییر، رشد، تکامل، مدرنیزه شدن و پیشرفت است. در لغتنامه دهخدا هم توسعه به معنای «فراخی و وسعت» آمده است اما چیزی که در نظریههای توسعه مشترک بود و به معضلی برای بشر تبدیل شد، تاکید بر مسئله اقتصاد و بیتوجهی به محیطزیست بود. اگر سیر تحول توسعه و تلاش کشورها را در این حوزه مطالعه کنیم متوجه میشویم که این واژه در ابتدا به معنای توسعه مادی و اقتصادی به کار رفته است. پس از جنگ جهانی دوم و همزمان با توسعه سرمایهداری و انقلاب صنعتی، این تصور حاکم شد که محیط به عنوان یک عامل خارجی فقط برای استفاده انسان میتواند کاربرد داشته باشد. به این ترتیب ارتباط انسان و محیط که در گذشته، مسالمتآمیز و دوستانه بود به صورت غلبه انسان بر طبیعت تغییر کرد. انسان سعی کرد با دانش خود، رشد فناوری و ابزارآلات بر موانع موجود فائقاید و حکمران طبیعت شود یعنی هم منابع طبیعی را فراتر از نیازهای واقعی خود مصرف کند و هم به دلیل تولید ضایعات، آنها را تخریب کند. به این صورت با وجود اینکه در دوران رشد صنعت، سطح زندگی و رفاه نسبی کشورها بهبود پیدا کرد اما مشکلات زیادی را با عنوان ناپایداری به وجود آورد. اواخر دهه ۶۰ بود که در غرب انتقادها شروع شد و بحث درباره تقابل توسعه اقتصادی و لزوم محافظت از محیطزیست به جریان افتاد. به دیگر جنبههای مرتبط با حیات انسان یعنی حوزه محیطزیست نیز توجه شد. کنفرانس استکهلم در دهه ۷۰ را به عنوان کنفرانسی میشناسیم که به مشکلات زیستمحیطی توجه کرده و از آن زمان مفهوم توسعه پایدار به عنوان راهحلی برای معمای توسعه مطرح شد. از این زمان مطرح میشود که انسان باید طوری از منابع بهرهبرداری کند که نیاز نسل آینده را به خطر نیندازد و آیندگان هم بتوانند از منابع طبیعی بهره ببرند. به این ترتیب توسعه پایدار نه تنها شامل رشد اقتصادی و بهبود شاخصهایی مثل تولید ناخالص ملی GNPو تولید ناخالص داخلی GDP است بلکه به مسائل اجتماعی، فرهنگی و زیستمحیطی هم توجه میکند. امروز محافظت از محیطزیست و مقابله با آلودگیهایی که زندگی و بقای نسل بشر را به خطر میاندازد به اندازه توسعه صنعتی و رشد اقتصادی مهم است. این مهم را سیل نوروز ۹۸ نشان داد. اگر با شعار توسعه، درختها را بیرویه نمیکندیم، در مسیر رود اجازه خانهسازی نمیدادیم و در مسیرهایی که روزگاری محل عبور سیل بودند جاده نمیزدیم شاید امروز حال دیگری داشتیم. به این ترتیب مسئله و دغدغه امروز، انتخاب بین توسعه و محیطزیست نیست بلکه گزینش توسعه پایدار است؛ توسعهای که به مسائل زیستمحیطی هم توجه کند. از آنجایی که الگوهای قدیمی توسعه در جهان آزمون خود را پس داده و با ناتوانی روبهرو شدهاند، انتظار است در سیاستگذاریها توسعه پایدار را جدیتر بگیریم و نسبت به این مهم دغدغهمندتر عمل کنیم. در آخر از آنجایی که الگوهای قدیمی توسعه در جهان آزمون خود را پس داده و با ناتوانی روبهرو شدهاند، انتظار است در سیاستگذاریها توسعه پایدار را جدیتر بگیریم و نسبت به این مهم بیشتر دغدغهمند باشیم. در اینجا باید چرخه سیاستگذاری عمومی را بشناسیم و بر اساس آن عمل کنیم. این چرخه شامل مسئلهیابی، تجزیه و تحلیل، تصمیمگیری، اجرا، ارزیابی و بررسی است، به این معنا که سیاستگذاری فقط بررسی مشکل نیست و به این دلیل که مشکل شناخته شد نمیتوانیم بگوییم که سیاستگذار رسالت خود را به پایان رسانده است. در این چرخه میتوان از بررسی مشکل به طور دقیق و کاربردی شروع کرد تا به اجرا و ارزیابی مسئله برسیم.
منیر حضوری / روزنامهنگار