به گزارش می متالز، اگر تمام اهداف آمریکا و متحدان منطقهایاش مانند عربستان و اسرائیل را ذیل مفهوم امنیتی کردن یا امنیتی نمایی کردن ایران و هدف آن را صورتبندی تمام فعالیتهای منطقهای ایران به عنوان یک اقدام بیثباتساز در نظر بگیریم، برجام تلاش برای غیرامنیتی کردن ایران در جامعه بینالمللی بود. ایران به خوبی میدانست که زمان مورد نیاز برای بازگشت به وضعیت قبل از تحریمهایی که از اواسط دهه هشتاد شمسی آغاز شده بود، بیش از ده سال است، با این حال اهمیت غیرامنیتی کردن ایران به عنوان آغاز یک فرایند همسو و ضروری با اصل تعامل سازنده با جهان باعث شد تا برجام به نتیجه برسد.
فرایند فوق تا زمان خروج آمریکا از برجام خوب پیش رفت تا جایی که در اسناد بالادستی امنیتی 2017 اروپا از ایران به عنوان ستون ثبات بخش منطقه خاورمیانه یاد شد. بعد از آن اروپاییها دستور کارهای امنیتی خود در خاورمیانه را با در نظر گرفتن همراهی ایران تنظیم کردند. روی کار آمدن ترامپ به عنوان یک شخصیت مدیریتی متفاوت در کنار همراه شدن یک تیم ضد ایرانی و همکار با دستگاههای اطلاعاتی– امنیتی اسرائیل مانند جان بولتون و مایک پمپئو باعث شد تا آمریکا از برجام خارج و این فرایند مختل شود.
اروپاییها که از ابتدای بحث خروج توسط آمریکا موضعی سخت در قبال این کشور در پیش گرفته بودند، در ادامه تلاش هایی را برای جلوگیری از یکه تازی آمریکا جهت از بین بردن بزرگترین دستاورد سیاسی اروپا در پیش گرفتند. رهبران اروپا در ابتدا و از همان ساعات اولیه خروج آمریکا از برجام عنوان کردند از سیاست آمریکا در قبال ایران بعد از برجام تبعیت نمیکنند و اروپا کار خود را به عنوان یک طرف برجام در رابطه با ایران ادامه خواهد داد. اروپایی ها تلاش کردند برای کشورهای عضو معافیت هایی بگیرند ولی زمانی که مورد فوق به انجام نرسید بحث معافیت شرکتهای بزرگ اروپا با استثنائات آمریکا مطرح شد. قوانین مسدود کننده واعطای وام کلان راهکارهای دیگری بود که اروپا برای حفظ برجام در پیش گرفت ولی این برنامه ها هم به جایی نرسید.تلاش های اروپا در نهایت به موضوع اس پی وی (spv) رسید ولی همین سازوکار وقتی به مرحله ثبت و اعلام رسید، در قالب اینستکس ماهیتی بشردوستانه پیدا کرد به شکلی که در بیانیه سه کشور اروپایی آمده است «این تجارت در ابتدا بر بخشهای بسیار ضروری برای مردم ایران مثل دارو، دستگاههای پزشکی و کالاهای کشاورزی- غذایی تمرکز میکند».
نتیجهگیری فرایند طی شده فوق را میتوان به عنوان ضعف اروپاییها ترجمه کرد. ضعفی که بر اساس آن اروپا اراده انجام کار و حفظ مناسبات مرتبط با برجام را دارد، اما توانایی آن را ندارد.
اروپا برای ثبت و نهایی کردن اینستکس دلایلی دارد که از ابتدا و بعد از امضای برجام همواره در ذهن رهبران و نخبگان اروپایی مطرح بود، اما به مرور و پس از کارشکنی آمریکا و فشار اسرائیلیها روز به روز این دلایل تحت تاثیر قرار گرفت.
امنیتی: از جمله دلایل امنیتی اروپا به عنوان یک اولویت ضروری این بود که: 1. طبق ادعای اروپاییها ایران به فضای ابهام هسته ای برنگردد و غنیسازی را شروع نکند، 2. میزانی از ارتباط دیپلماتیک و تجاری با ایران حفظ شود تا شاید فعالیتهای منطقهای و توسعه برنامه موشکی ایران تحت کنترل قرار بگیرد. 3. پیوست شفافسازی مالی در اینستکس می تواند طبق ادعاهای آمریکایی، برای رصد فعالیتهای منطقهای ایران مفید و سازنده باشد.
سیاسی: پیامهای سیاسی زیادی میتوان برای تلاش اروپاییها در ثبت اینستکس مطرح کرد، اما به طور خلاصه سه مورد روشن در این ارتباط وجود دارد: 1. ثبت و راه اندازی اینستکس پیامی روشن و سیاسی به آمریکا بود که اروپا تا حدی از استقلال امنیتی، راهبردی و اقتصادی برخوردار است.( البته ثبت اینستکس آنچنان پیام قدرتمندی نبود چرا که در ادامه آمریکایی ها اعلام کردند که با توصیفی که اروپا از اینستکس میکند، آمریکا می تواند از شفاف بودن فعالیتهای مالی ایران مطمئن شده و به خوبی رصد کند که این مبادلات تجاری ایران در مسیر درستی حرکت میکند؛ و در صورتی که از این مسیر خارج شود کشورهای اروپایی تنبیه خواهند شد.) 2. پیام روشن به ایران در این باره که اروپا توانایی حفظ برجام را دارد. 3. پیامی بینالمللی اروپا به عنوان یک بازیگر مستقل جهانی توانایی حفاظت از تعهدات بینالمللیاش را داراست.
اقتصادی: این وجه از سایر مؤلفهها به نظر کمرنگتر میآید: 1. ایجاد فضای مناسبی برای شرکتهای کوچک و متوسط اروپایی که بتوانند فارغ از فشارهای آمریکا به تجارت با ایران بپردازند. 2. در صورت تغییر شرایط سیاسی درباره ایران، اروپا فضای بازگشت به بازار هشتاد میلیونی ایران را داشته باشد.
محدودیتهای فنی، سیاسی، اقتصادی، زیرساختی و .. زیادی میتوان برای اینستکس در نظر گرفت. اما به طور خلاصه میتوان از سه دسته محدودیت نام برد:
الف) چهار قانون وجود دارد که از طریق آن آمریکا می تواند در صورت اراده، فشارهای لازم و مدنظر خود را بر سازوکار اینستکس وارد کند:
1.قانون کاهش تهدیدات سال 2012: طبق این قانون درآمدهای نفتی ایرانی نمیتواند در موسسات اقتصادی بینالمللی هزینه و یا حتی به ایران بازگردانده شود.
2.قانون اختیارات اقتصادی در شرایط اضطراری بینالمللی سال 1977: تمام دارایی ایران حتی بانک مرکزی میتواند مسدود شود.
3.لایحه جامع تحریمها: طبق این قانون راههای محدودیتهای سرمایه گذاری در ایران تشریح شدهاست.
4.قانون کمیسیون بورس اوراق بهادار آمریکا: طبق این قانون تمام شرکتهای اروپایی فعال در آمریکا موظف به ارائه گزارش سالانه درباره نحوه ارتباطشان با کشورهایی مثل ایران هستند.
ب) انفعال چین و روسیه در مقابل یکجانبهگرایی آمریکا.
الف) بی میلی شرکتهای اروپایی به تجارت با ایران حتی قبل از اینستکس و بعد از امضای برجام
ب)خوب نبودن حال اروپای منسجم و یکپارچه.
ج)کارکشتگی و سرعت آمریکاییها در اقدامهای تحریمی علیه ایران در مقابل کندی اقدامات اروپاییان برای ثبت و نهایی کردن یک سازوکار ویژه مالی
از منظر ایران میتوان به موارد فوق محدودیتهایی مانند درخواست رعایت حد اعلای استانداردهای مبارزه با پولشویی، رعایت حد اعلای استانداردهای مبارزه با تامین مالی تروریسم، رعایت نظام تحریمی اروپا (هستهای و غیرهستهای) به عنوان پیش نیازهای کار با اینستکس اضافه کرد.
اروپای بیمار کنونی با همه مسائل و مشکلات خود، هر چند با اولویتی امنیتی پیگیر حفظ حداقلهایی از انتظارات ایران از برجام است.این تلاش ها علیرغم بحران ها و مشکلاتی همچون برگزیت، بحران های مالی منطقه یورو، بحرانهای سیاسی با روسیه و نهایتا فشارهای اقتصادی آمریکا ادامه داشته است.
در این شرایط ایران باید با نگاهی عملگرایانه نسبت به تفکیک میان موضوعات برجامی از موضوعات غیربرجامی، از روزنههای موجود اقتصادی و دیپلماتیک در رابطه با این موجودیت بهرهبرداری کند. به عبارتی دیگر سازوکار اینستکس با وجود همه ضعفها و معایب خود باید به عنوان روزنهای در نظر گرفته شود که توسط بخشهای تخصصی دولت مانند بانک مرکزی، وزارت خارجه و کارگروههای تخصصی وزارت صنعت، معدن و تجارت و همچنین ایدههای بخش خصوصی به عنوان یک پنجره ارتباطی ارتقا یابد تا بتوان بر اساس آن روزنه تجارت بینالمللی هر چند با محوریت شرکتهای کوچک و بزرگ ایران و اروپا ادامه پیدا کند. از سوی دیگر تثبیت و گسترش این سازوکار با اضافه شدن سایر کشورهای جهان به آن میتواند به عنوان یک سنت بینالمللی در نظر گرفته شود که مهمترین کارویژه آن نوعی مبارزه با یکجانبه گرایی آمریکا خواهد بود.
دبیر انجمن علوم سیاسی ایران و پژوهشگر مسائل اروپا و فراآتلانتیک