به گزارش می متالز، «علی سامانیفرد» دبیر کمیته بورس دور نهم اتاق بازرگانی ایران در خصوص «ورود شرکت های دانشبنیان در بورس و تامین مالی آنها از مسیر بازار سرمایه» نوشت:
بر اساس قانون حمایت از شرکتها و مؤسسات دانشبنیان و تجاریسازی نوآوریها و اختراعات، این شرکتها به ۲ بخش عمده نوپا و تولیدی تقسیم میشوند و هریک نیز شامل نوع اول و نوع دوم است که هرکدام از این چهار بخش تعریف خاص خود را به لحاظ ایجاد درآمد و یا تولید در حد نمونه آزمایشگاهی تا تولید انبوه دارند.
همچنین به لحاظ ابعاد سازمانی، عموماً این شرکتها در گروه کسب و کارهای متوسط و کوچک جای میگیرند و اغلب به میزان سرمایه در گردش بالایی برای ادامه فعالیت نیاز ندارند. همین موضوع، ورود این گروه از کسب و کارها را به بازار سرمایه با هدف تامین مالی، جذاب میکند.
شرکتهای دانشبنیان از نظر چارت سازمانی با بهرهگیری از تخصص تکنولوژیکی جمعی از متخصصان تشکیل و همین امر باعث میشود در ۲ جنبه مهم دارای ضعف باشند. نخست این که این شرکتها در تجاریسازی ایدههای نوآورانه خود عموماً دارای اشکال هستند. به این معنی که این شرکتها توانستهاند ایدههای ناب و جدیدی در حوزه دانش و فناوری را به محصول تبدیل کنند اما به دلیل ترکیب علمی و تخصصی ساختار خود فاقد مهارت و دانش لازم در زمینه بازاریابی برای محصولات خود هستند و همین امر باعث شده تا اغلب شرکتهای دانشبنیان در ایجاد درآمد پایدار دچار مشکل باشند.
دومین ضعف ساختاری این شرکتها در حوزه تأمین سرمایه مورد نیاز برای گسترش فعالیتهای خود و توسعه شرکت و تبدیل آن به یک مجموعه بزرگ تولیدی است و همین امر باعث شده اغلب مدیران این شرکتها برای تامین مالی به سمت بازار پول و شبکه بانکی که سادهترین روش تامین مالی است روی بیاورند.
حال آن که در شرایط موجود، بازار پول با وجود محدودیت در منابع، دیگر قادر نیست مشکل تامین مالی این شرکتها را به درستی مرتفع کند بنابراین این شرکتها عموماً با مشکل سرمایه در گردش دست به گریبان هستند.
برای حل این معضل۲ راهکار فرا روی این شرکتها است؛ نخست این که به دنبال سرمایهگذار بخش خصوصی برای گسترش فعالیتهای خود باشند.
در این راستا لازم است مدیران شرکتهای دانشبنیان بتوانند ایدههای خود را در قالب طرح تجاری سودآور (FS) طراحی کرده و سپس به دنبال سرمایهگذار بوده و بتوانند طی مذاکرات تجاری حرفهای، سرمایهگذاران را برای مشارکت در تجاریسازی ایدههای خود مجاب کنند.
طبیعتاً این موضوع با وصفی که به لحاظ ساختاری درباره این شرکتها مطرح شد راهکار جذابی برای این گروه از شرکتها نیست اما راهکار دوم استفاده از ظرفیتهای بازار سرمایه برای تامین مالی طرحها و ایدههای نوآورانه آنها است.
سالها است که بستر بازار سرمایه صرفاً با تعریف بازار ثانویه گره خورده و سایر پتانسیلهای این بازار مغفول واقع مانده است.
در بستر بازار سرمایه، حوزهای تحت عنوان سکو پروژه وجود دارد که مدیران شرکتهای دانشبنیان با مراجعه به نهادهای مالی دارای مجوز از سازمان بورس و اوراق بهادار ایران، قادر خواهند بود در بدو امر برای تجاریسازی ایده خود، یک طرح کسب و کار (BP) تدوین کنند سپس با کمک نهاد مالی، محاسبات اقتصادی لازم را انجام داده و نرخ بازگشت (ROE , ROA) طرحهای خود را محاسبه کنند.
در ادامه کماکان با کمک نهاد مالی مجوزهای لازم از سازمان بورس و اوراق بهادار ایران را کسب و یک سکوی پروژه (Crowd Fund) تاسیس و اصطلاحاً پروژه خود را برای جذب سرمایه از سوی سرمایه گذاران خرد بر روی این سکو قرار دهند.
در این صورت آحاد سرمایهگذاران خرد اعم از سرمایهگذاران حقیقی و حقوقی، قادر خواهند بود با مطالعه جزییات و انجام بررسیهای مالی و اقتصادی، لازم در این طرح سرمایهگذاری انجام دهند.
مزیت این روش در این است که شرکتهای دانشبنیان مسیر طولانی جلب اعتماد سرمایهگذار را با همراهی نهاد مالی تحت نظر سازمان بورس و اوراق بهادار ایران طی خواهد کرد و سرمایه گذاران نیز قادر خواهند بود به لحاظ تخصصی و فنی، اطلاعات مالی لازم برای محاسبه سودآوری طرح را با حفظ اعتماد خود به نهاد مالی مشارکت کننده در طرح محاسبه کرده و برای سرمایهگذاری تصمیم بگیرند.
همچنین، مراجعه مستقیم شرکتهای دانشبنیان به صندوقهای سرمایهگذاری حاضر در بازار سرمایه راهکار دومی است که مدیران شرکتهای دانشبنیان میتوانند برای تامین منابع مالی از آن بهره بگیرند.
برای این منظور لازم است مدارک و مستندات خود را به این صندوقها ارائه کنند. این صندوقها با دارا بودن متخصصان مالی، میزان سودآوری اقتصادی طرح را محاسبه کرده و اگر از جذابیت لازم برخوردار باشد بر روی آن سرمایهگذاری خواهند کرد. فقط کافی است مدیران شرکتهای دانشبنیان طرح کسب و کار خود را به این صندوقها عرضه و ارائه کنند.
راهکار سوم، مشارکت شرکتهای دانشبنیان با نهادهای مالی در تاسیس صندوق پروژه است.
سالهای گذشته، صندوقهای جسورانه که مشخصا برای ایدههای جذاب اما دارای ریسک تاسیس شده مورد استقبال قرار نگرفته است، حال آن که این روش میتواند بستر بسیار مناسبی برای تامین مالی پروژه های نوآورانه و تکنولوژیک باشد.
مدیران شرکتهای دانشبنیان با همراهی نهادهای مالی دارای مجوز از سازمان بورس و اوراق بهادار ایران قادر خواهند بود یک صندوق جسورانه تاسیس و برای تامین مالی خود از بستر بازار سرمایه در قالب صندوق جسورانه اقدام کنند.
نکته بسیار حائز اهمیت در این بین، لزوم تصویرسازی صحیح و دقیق از زوایای مختلف صنعتی، تکنولوژیکی و مالی طرح برای سرمایهگذاران است زیرا همانگونه که از اسم این صندوقها بر می آید، سرمایهگذاران عادی عموماً مایل به سرمایهگذاری در این بخش نیستند و صرفا سرمایهگذاران حرفهای که قادر به محاسبه و مدیریت ریسک هستند در این صندوقها سرمایهگذاری میکنند. بنابراین لازم است مدیران شرکتهای دانشبنیان با همراهی نهادهای مالی نسبت به تهیه FS دقیق و استاندارد اقدام کنند.
چهارمین راهکاری که فراروی بخش دانشبنیان است، انتشار اوراق صکوک برای تامین مالی است. مدیران شرکتهای دانش بنیان با همراهی نهادهای مالی میتوانند نسبت به انتشار اوراق بهادار از نوع صکوک در بازار بدهی نسبت به استقراض از سرمایهگذاران بازار سرمایه اقدام کنند.
برای این منظور کافی است مدیران این شرکتها با همراهی نهادهای مالی، نسبت به ارائه مستندات مورد نیاز به سازمان بورس و اوراق بهادار و اخذ مجوزهای لازم برای انتشار این اوراق اقدام کنند سپس اوراق یاد شده در قالب انواع متعدد اورق بدهی منتشر و در اختیار عموم سرمایهگذاران قرار خواهد گرفت.
نرخ بهره این اوراق باید به گونهای تعریف شود که از جذابیت لازم برای سرمایهگذاری برخوردار باشد اما از طرفی آنقدر هم سنگین نباشد که توازن بازارها را برهم زده و باعث تحمیل هزینههای هنگفت تامین مالی برای بخش تولید شود (مشابه موردی که چندی قبل با انتشار اوراق بدهی ۳۰ درصدی توسط دولت در بستر بازار رخ داد).
بستر دیگری که برای تامین مالی از بستر بازار سرمایه فرا روی مدیران بخشهای دانشبنیان قرار دارد، عرضه بخشی از سهام شرکتهای خود در قالب سهامی عام بر روی تابلوی شرکتهای بورسی است.
برای همین منظور سالها است تابلوی SME ها در بازار فرابورس ایران شکل گرفته و شرکتهای دانش بنیان قادرند بخشی از سهام خود را بر روی این تابلو عرضه کنند و پس از طی مدتی و همزمان با جذب منابع مالی و توسعه کسب و کار خود به تابلوهای بالاتر در فرابورس ورود پیدا کنند. طبیعتاً در نگاه اول مدیران شرکتهای خصوصی و به ویژه دانشبنیان در برابر عرضه عمومی سهامشان در بورس موضعگیری خواهند کرد.
در اینجا نقش نهادهای مالی باید بسیار پررنگ تر از گذشته باشد، کارشناسان این نهادها لازم است با مراجعه به شرکتهای دانشبنیان و برگزاری کارگاه های آموزشی برای مدیران این بخش، آگاهی لازم در خصوص مزایای حضور این شرکتها در بستر بازار و عرضه عمومی سهامشان را برای مدیران این بخش تبیین کنند.
یقیناً مزایای بیشمار حضور شرکتهای بخش خصوصی در بازار سرمایه از جمله بهرهمندی از معافیتهای مالیاتی تشویقی متعدد در نظر گرفته شده در قانون برای شرکتهای فعال در بازار سرمایه میتواند جذابیت لازم برای مدیران بخش دانشبنیان برای حضور شرکتهایشان بر روی تابلو های بورسی را فراهم آورد.
در نهایت باید گفت نسبت به بازار پول و به خصوص در شرایطی که فضای اقتصاد کلان کشور و محدودیتهای بینالمللی فرصت حضور سرمایهگذاران خارجی را کمرنگ کرده، بستر بازار سرمایه برای تامین مالی میتواند انتخاب بسیار مناسبی برای این گروه از شرکتهای تخصصی باشد.
لازم است مدیران نهادهای مالی بزرگ کشور ضمن انجام هماهنگی های لازم با معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری، نسبت به آگاهیرسانی در خصوص روشها و مزایای تامین مالی از بستر بازار سرمایه برای شرکتهای دانشبنیان فعالتر از گذشته حضور پیدا کنند.
در این صورت امید میرود با ورود این بخش از اقتصاد به بازار سرمایه، ۲ مزیت اساسی ایجاد شود، در ابتدا شرکتهای دانشبنیان بنابر توصیفی که مطرح شد مشکل تأمین مالی خود را مرتفع خواهند ساخت و ثانیاً بستر بازار سرمایه با ورود ایدههای جدید و نوآورانه عمق بیشتری خواهد یافت و در واقع یک رابطه برنده – برنده مابین این بخش از اقتصاد خصوصی کشور با بازار سرمایه ایجاد خواهد شد.