به گزارش میمتالز، داستان بسیار ساده است؛ جیمز در اولین سال فعالیت ورزشی خود بهترین بود، ۱۰ سال بعد هم یکی از بهترینها بود و اکنون پس از ۲۰ سال بازی، هنوز هم یکی از بهترینهاست. جیمز در زندگی حرفهای خود مسیری طولانی را طی کرده است؛ وجود عکسهایی لبران جیمز از زمان واکمنهای کاستخور قدیمی و عکاسی با گوشیهای تاشوی قدیمی مؤید تکیه زدن طولانی او بر تاجوتخت پادشاهی بسکتبال است.
درسی که در زندگی لبران جیمز و بسیاری از ورزشکاران، بازیگران و حتی کسبوکارهای دیگر وجود دارد، درس باقی ماندن در گود رقابت است. شرکتها و کسبوکارهای زیادی را احتمالاً سراغ دارید که روزگاری بر سر زبانها افتاده و حسابی گردوخاک به پا کردند، اما رفتهرفته با گذشت زمان، رنگ و لعاب آنها از بین رفته و کاروکاسبیشان کساد شده است. شرکتهای بلاکباستر (Blockbuster)، کوداک (Kodak) و نوکیا (Nokia) از جمله شرکتهایی هستند که در سالهای اخیر تاجوتخت پادشاهی خود را به دست رقبا سپرده و نیمکتنشین بازی رقابت شدهاند تا جنگ سودآوری شرکتهای دیگر را به تماشا بنشینند.
برخی از مهمترین دلایل شکست کسبوکارهای نوپا و استارتآپها در شکل ۱ به تصویر کشیده شده است.
مؤسسه مکنزی (Mckinsey) طبق تحقیقاتی گزارش کرده که میانگین طول عمر شرکتهایی که در شاخص S&P۵۰۰ فهرست شدهاند در سال ۱۹۵۸ میلادی برابر با ۶۱ سال بود. این عدد در ۲۰۱۶ میلادی به کمتر از ۱۸ سال رسید. مکنزی بر این باور است که تا سال ۲۰۲۷ میلادی ۷۵ درصد از شرکتهایی که در سال ۲۰۱۶ میلادی در S&P۵۰۰ قرار گرفته بودند، از صحنه روزگار محو خواهند شد. چنین آماری بیانگر آن است که هرقدر هم که یک شرکت بزرگ باشد و حتی فکر نابودی یا ورشکستگی آن به ذهن کسی خطور نکند، بازهم این اتفاق خواهد افتاد. اما چه کنیم که کسبوکار خود را در ماراتن رقابت نگه داریم؟
راهکار اول: یکی از راهکارهای تداوم کسبوکارها این است که سازمان و کسبوکار، دید و چشماندازی واقعبینانه در مورد آینده داشته باشد. کسبوکارهایی که سالهای سال تداوم یافتهاند، بدون شک از رهبرانی برخوردار بودهاند که چشمانداز آینده خود را با قابلیتهای خود وفق داده و بهاصطلاح لقمهای بزرگتر از دهان برنداشتهاند. سازمانهایی که شکست خوردهاند، در مورد قابلیتها، مهارتها، نیروی انسانی و سرمایههای خود واقعبین نبوده و دچار خوشبینی شده بودند؛ ازاینرو ریسکهایی غیرمنطقی و غیرعقلانی اتخاذ کردند که منجر به نابودی کسبوکارشان شد. بهتر است در مورد همهچیز درون سازمان واقعبین بود.
راهکار دوم: راهکاری که بسیاری از شرکتها آنچنانکه باید به آن اهمیتی نمیدهند، وفق دادن خود با ذائقه مشتری است. با توسعه روزافزون فناوری، تغییر سلیقه مشتری و همچنین تغییر نسل مصرفکنندگان، ذائقه مشتری عوض میشود.
برای مثال، امروزه با توجه به تغییرات اقلیمی و پیامدهای ناشی از آن، مصرفکنندگان و مشتریان تلاش میکنند انتخابهای آگاهانهتری در مصرف محصولات داشته باشند. طبق تحقیقی که مؤسسه Bain از ۲۳ هزار مصرفکننده انجام داد، تقریباً دوسوم از آنها یعنی ۶۴ درصد خطر تغییرات اقلیمی و پایداری را بسیار جدی میدانستند. این افراد آماده بودند تا برای کالایی که سازگار با محیطزیست بوده و ردپای کربن کمتری بهجای میگذارد، تا ۱۲ درصد بیشتر از قیمت معمول آن هزینه کنند. این موضوع نشان از آگاهی زیستمحیطی افراد در سالهای اخیر دارد.
راهکار سوم: راهکار دیگری که برای تداوم کسبوکار وجود دارد، ایجاد انگیزه در تیم است. بیحوصلگی و خستگی، بزرگترین دشمن یک مدیر و رهبر در دنیای کسبوکار امروزی تلقی میشود. تیمی که در آن انگیزهای وجود ندارد، آیندهای نیز ندارد و طولی نخواهد کشید که بیانگیزگی، سد راه آن شود. طول عمر یک تجارت به توانایی رهبران آن برای انطباق، نوآوری و ارائه مداوم برتری نیز بستگی دارد. با پاسخگویی مؤثر به پویایی بازارِ در حال تحول و نیازهای مشتری، کسبوکارها میتوانند موفقیت خود را در بلندمدت حفظ کنند. این امر نیاز به یک رویکرد پیشگیرانه دارد که در آن رهبران اقدامات قاطعی را برای دستیابی به موفقیت و حفظ آن انجام میدهند. از طریق تعهد به بهبود مستمر، کسبوکارها میتوانند در جهانِ همیشه در حال تغییر شکوفا شوند، دوام بیاورند و جایگاه خود را در بازار برای آینده تضمین کنند.
منبع: فولاد مبارکه اصفهان