به گزارش میمتالز، بدون منابع کافی، هیچ تحول دیجیتالی، تحول سبز و هیچ یک از فناوریهایی که در حال حاضر نیاز زندگی روزمره هستند، وجود ندارد.
انتظار میرود تقاضای جهانی برای این مواد خام در پنج سال آینده بیش از دو برابر شود. آژانس بینالمللی انرژی تخمین میزند که برنامههای کنونی استخراج معادن به ما اجازه نمیدهد تا به هدف انتشار خالص صفر جهانی تا سال ۲۰۵۰ برسیم.
به عبارت دیگر، کشورها و شرکتهایی که این منابع را کنترل میکنند، از قدرت ژئوپلیتیکی باورنکردنی برخوردار خواهند بود، اگر نگوییم فراتر از نقش کشورهای تولیدکننده نفت در اقتصاد سوختهای فسیلی است. چین اکنون بزرگترین صادرکننده REE در جهان است.
استخراج معادن در اعماق دریا میتواند راه حل رفع کمبود این مواد باشد. طبق برخی تخمین ها، کف اقیانوس میتواند حاوی نیکل، کبالت و عناصر REE بیشتر از مجموع ذخایر زمینی باشد. ژاپن بزرگترین واردکننده مواد معدنی حیاتی جهان است و تأیید اینکه آبهای ژاپن حاوی مقادیر زیادی گره منگنز با همین مواد معدنی هستند، یک تغییردهنده بالقوه بازی است.
همانطور که هفته گذشته گزارش شد، محققان بنیاد نیپون و دانشگاه توکیو دریافتند که ۲۳۴ میلیون تن گره منگنز در بستر دریا در نزدیکی مینامیتوریشیما، جزیرهای در ۱۹۰۰ کیلومتری جنوب شرقی توکیو وجود دارد. تخمین زده میشود این ذخایر که برای اولین بار در سال ۲۰۱۶ کشف شد، که حاوی نیکل کافی برای حمایت از مصرف ژاپن به مدت ۷۵ سال، ۱۱ سال نیاز به کبالت و همچنین ۷۳۰ سال تقاضای جهانی برای دیسپروزیم باشد که در آهنرباها در خودروهای هیبریدی استفاده میشود.
این منابع حداقل ۵۰۰۰ متر زیر سطح اقیانوس قرار دارند و فناوری استخراج آن اثبات نشده است، اگرچه آزمایشهای در مقیاس کوچک موفقیتآمیز بوده است. اگرچه فناوری ممکن است کمترین نگرانی باشد. کارشناسان محیط زیست هشدار میدهند که استخراج معادن در مقیاس بزرگ، صرف نظر از هر تکنیکی، آسیبهای استثنایی به کف اقیانوس وارد میکند که اثرات آن قابل تخمین نیست.
دانشمندان میدانند که آنها برخی از متنوعترین زیستگاههای روی کره زمین هستند، که خانه موجودات و میکروارگانیسمهایی هستند که نقش حیاتی در زنجیرههای غذایی دارند.
استخراج از معادن میتواند این موجودات را از بین ببرد یا رسوبات را مختل کند و کربنهای جاسازی شده و مواد دیگر را آزاد کند. این حدس و گمان نیست.
این امر باعث شده بیش از ۸۰۰ متخصص علوم و سیاستهای دریایی از بیش از ۴۴ کشور جهان بیانیهای را امضا کنند که خواستار توقف در استخراج معادن در اعماق دریا است. آنها هشدار میدهند که چنین استخراجی میتواند باعث از دست رفتن تنوع زیستی و عملکرد اکوسیستم شود که در مقیاسهای زمانی چند نسلی غیرقابل برگشت خواهد بود.
دسته دوم، مشکلات قانونی هستند. کشورها حق انحصاری اکتشاف و بهرهبرداری از منابع در فلات قاره خود را دارند - که گاهی اوقات منطقه اقتصادی انحصاری یا EEZ نامیده میشود - که ۲۰۰ مایل دریایی از ساحل آنها امتداد دارد. کنوانسیون سازمان ملل متحد در مورد حقوق دریاها UNCLOS و مسئولیتهای قانونی را فراتر از آن منطقه، در فلات قاره گسترده ECS یا آبهای بین المللی مانند CCZ تعیین میکند. قوانین توسط سازمان بین المللی بستر دریا ISA تنظیم شده است و آنها مبهم هستند.
سؤالاتی در مورد کاربرد هر کد معدنی برای ECS یا اشتراک درآمد وجود دارد. استخراج معادن در ECS و آبهای بین المللی در جلسات ISA در ماه مارس و تابستان گذشته در دستور کار قرار گرفته، اما هیچ توافقی حاصل نشده است.
در تئوری، این برای ژاپن مهم نیست، یا نروژ، کانادا، جزایر کوک و پاپوآ گینه نو، که همگی میخواهند استخراج معدن را آغاز کنند. پارلمان نروژ در ماه ژانویه چراغ سبز نشان داد، زیرا مواد معدنی در منطقه EEZ این کشور قرار دارند. (ژاپن ممکن است تحت تأثیر یک مناقشه ارضی در آبهای نزدیک اوکینوتورشیما در دریای فیلیپین قرار گیرد، اما این کشف جدید در آنجا نیست.) ژاپن گفته است که از قوانین ISA تبعیت میکند، حتی اگر نیازی به اعمال دقیق آنها نباشد.
با وجود پرسشهای زیستمحیطی و مسائل حقوقی، تولید زمینی بسیاری از این مواد معدنی در حال حاضر منجر به آسیبهای زیست محیطی گسترده، نقض حقوق بشر و بی ثباتی سیاسی کشورهای تولید کننده میشود.
یک بعد ژئوپلیتیکی در این موضوع وجود دارد که از نگرانیهای معمول در مورد تسلط روسیه و چین بر زنجیرههای تامین مواد معدنی حیاتی فراتر میرود. کشورهای کوچکتر که بسیاری از آنها در حاشیه سیاست منطقهای قرار دارند، اگر منابع دریایی آنها در دسترس بازارهای جهانی قرار گیرد، وزن بیشتری در بحثهای سیاسی خواهند داشت. به عنوان مثال، تصور میشود جزایر کوک دارای ذخایر کبالت در بستر دریا هستند که سه برابر کل ذخایر موجود در خشکی است، که برای پاسخگویی به تقاضای جهانی برای ۸۰ سال کافی است.
بهرهبرداری از این ذخایر میتواند جایگاه کشورهای مالک را در جهان تغییر دهد. اما استخراج معادن سایر داراییهای ملی مانند ذخایر ماهی و گردشگری را نیز تهدید میکند، به این معنی که هر استراتژی استخراج باید به طور دقیق بین ریسکها تعادل ایجاد کند و از منافع بلندمدت محافظت کند.
اما در حالی که فناوریها مطمئناً تکامل خواهند یافت، استخراج از بستر دریا همچنان یک فرصت وسوسهانگیز باقی خواهد ماند.
منبع: ایفنا