به گزارش میمتالز، بسیاری از کشورهای در حال توسعه جهان با الگوبرداری از اقتصادهای پیشرفته، به دنبال افزایش سهم معدن در اقتصاد خود هستند، زیرا رونق این بخش میتواند تاثیرات پردامنه و گستردهای را در اشتغالزایی، توسعه صادرات، رشد تولید ناخالص ملی و افزایش درآمد سرانه آنها داشته باشد.
از این رو ایران، به عنوان کشوری برخوردار از منابع و ذخایر معدنی میتواند با الگوبرداری از کشورهای توسعهیافته، از این فرصت بهرهمند شود و با انجام اقداماتی در زمینه فعالسازی معادن کوچک مقیاس که به سرمایه و زمان کمتری نیاز دارند، با شتاب بیشتری در این مسیر حرکت کند.
تحریمها در چند سال اخیر موجب شدند دولت رویکردی متفاوت از قبل را در راستای افزایش سهم بخش معدن در اقتصاد کشور و همچنین توجه به فعالسازی معادن کوچک مقیاس داشته باشد.
البته در حال حاضر تشریح درستی از معادن کوچک مقیاس در کشور ارائه نشده است و استانداردی در این زمینه وجود ندارد؛ به طوری که شاهد هستیم معادنی با ذخیره ۲۰۰ تا ۴۰۰ میلیون تن به عنوان معادن کوچک مقیاس به سرمایهگذاران بخش خصوصی معرفی میشوند، در صورتی که معادنی با ذخیره یک میلیون تن هم جزو معادن کوچک مقیاس به شمار میآیند، زیرا همانطور که از نام آنها پیداست، معدن کوچک مقیاس معدنی است با میزان سرمایهگذاری کوچک مقیاس برای فعالسازی و بهرهبرداری.
این معادن با سرمایهگذاری، آسیبهای زیستمحیطی و زمان بهرهبرداری کمتر، امکان تولید محصولاتی با کیفیت مشابه و مقرون به صرفهتر را نسبت به معادن بزرگ دارند؛ به عنوان مثال حداقل سرمایهگذاری لازم برای راهاندازی و تامین زیرساختهای یک واحد فرآوری با ظرفیت ورودی یک هزار تن کانسنگ مس در ساعت، حدود ۲۰ هزار میلیارد تومان برآورد میشود.
ضمن اینکه سرمایهگذاریهای انجام شده بلافاصله به مرحله سوددهی نمیرسند و به تناسب ظرفیت واحدهای تولیدی، ممکن است این فرآیند حدود ۱۰ سال به طول بینجامد. در حالی که سرمایهگذاری لازم برای راهاندازی ۱۰ واحد تولیدی با ظرفیت ورودی ۱۰۰ تن در ساعت در کنار معادن کوچک مقیاس، یک بیستم این مقدار است.
همچنین زمان راهاندازی این کارخانهها نیز یک دهم زمان راهاندازی طرحهای بزرگ است، به طوری که این واحدها بعد از گذشت ۶ تا ۱۲ ماه به مرحله بهرهبرداری میرسند؛ در نتیجه تاثیر فعالسازی معادن و راهاندازی واحدهای فرآوری کوچک مقیاس در اقتصاد و صنعت کشور همانند طرحهای بزرگ حائز اهمیت است.
علاوه بر این، زمانی که فعالیت معادن در مناطق کمبرخوردار شروع میشود، مولفههای دیگری مانند اشتغالزایی و زیرساختهای منطقه نیز تحت تاثیر قرار میگیرند؛ یک واحد فرآوری یک هزار تنی از نظر انجام مسوولیتهای اجتماعی، به کارگیری نیرویها بومی و …، میتواند تا شعاع ۵۰ کیلومتری را پوشش دهد.
در صورتی که فعالسازی معادن کوچک مقیاس در مناطق مختلف تاثیر بیشتری بر رشد و شکوفایی اقتصاد محلی دارد و سبب رشد متوازن زنجیره تولید و ارزش و رفع معضل بیکاری در مناطق کمتر توسعهیافته میشود.
برای رفع این چالش لازم است تعریفی درست و دقیق با استانداردهای مشخص برای دستهبندی معادن کشور تعریف شود که به سبب آن معادنی با ذخیره و سرمایهگذاری مشخص در دسته معادن کوچک مقیاس قرار گیرند؛ زمانی که این استانداردها تعریف شود، میتوان به درستی بررسی کرد که برای فعالسازی معادن کوچک مقیاس چه اقداماتی از قبیل ارائه تسهیلات و امتیازات به سرمایهگذاران انجام شده است.
در حال حاضر فرآیند اخذ مجوز برای بهرهبرداری از معادن با ذخیرههای مختلف، یکسان است و سرمایهگذاران معادن کوچک مقیاس نیز باید بروکراسیهای اداری طولانی را طی کنند؛ به طوری که در برخی موارد شاهد هستیم که سرمایهگذاران برای انجام اقدامات اداری در راستای اخذ مجوز، حدود دو سال زمان و سه میلیارد تومان هزینه صرف کردهاند.
متاسفانه پیچیدگی این بروکراسیها و مراجعه به کارشناسان مختلف یک سازمان، سبب زمانبر شدن فرآیندها میشود؛ به عنوان مثال نقشه توپوگرافی کشور در اختیار سازمانهایی که مسوولیت اعطای مجوزها را بر عهده دارند، است، اما به سرمایهگذاران اعلام میشود که باید بازدید حضوری از محدوده معدنی به عمل آید. پس از گذشت چند ماه، کارشناسان سازمانهای دولتی متولی از منطقه بازدید میکنند و مجددا ایراداتی به طرح ارائه شده از سوی سرمایهگذار وارد میشود.
تنها راهکار حل این چالش، تسهیل و چابکسازی فرآیندها و برقراری ارتباط متقابل میان سازمانهای مربوطه برای بهروزرسانی و تبادل اطلاعات است. همانطور که میدانیم کشور چین همانند ایران از ذخایر غنی زغال سنگ بهرهمند نیست، اما موفق شده است با پیادهسازی طرحی تحت عنوان معدنکاری مورچهای و فعالسازی معادن کوچک مقیاس زغال سنگ، میزان تولید خود را افزایش دهد و در جایگاه نخست تولیدکنندگان این ماده معدنی قرار بگیرد.
خوشبختانه امکان اجرای این طرح در سایر کشورها و معادن فلزی و غیرفلزی وجود دارد و ما میتوانیم از پتانسیل بالای کشور در بخش معدن حداکثر بهره را کسب کنیم. لازم به ذکر است در ایران با بررسی دقیق نتایج پیادهسازی معدنکاری مورچهای، مدل جدیدی بر اساس این روش برای فعالسازی معادن کوچک مقیاس طراحی شده است و بر همین اساس ما نیز، بخش عمدهای از ظرفیت خود را برای فعالسازی معادن مس به کار گرفتهایم.
استفاده از فناوری و تکنولوژیهای بهروز در معادن بزرگ از اولویت بیشتری برخوردار است، زیرا نتایج این اقدامات در معادن کوچک مقیاس که سرمایهگذاری زیادی در آنها صورت نگرفته است، چندان مشهود نیست.
گفتنی است که با جایگزینی هوش مصنوعی به جای نیروی انسانی، ضریب خطاهای احتمالی به طور چشمگیری کاهش مییابد؛ علاوه بر این، بهرهوری معادن نیز روند صعودی به خود میگیرد و هزینههای مربوط به نیروی انسانی محدود میشود. اقدامات استرالیا میتواند نمونه مناسبی در این زمینه باشد، زیرا ماشینآلات معدنی خودران در معادن این کشور مورد استفاده قرار میگیرند.
در این راستا، به وسیله هوش مصنوعی تحت عنوان طرحی به نام مدیریت عملکرد و کشف دانش، اقدامات و عملکرد کارکنان یک مجموعه صنعتی و معدنی بزرگ فعال در صنعت مس که در آن شاغل بودیم را مورد پایش و ارزیابی قرار دادهایم که پس از جمعآوری اطلاعات لازم و بر اساس نتایج نهایی به دست آمده، دستورالعملهایی به منظور افزایش میزان تولید و کاهش استفاده از مواد مصرفی وضع شد؛ همچنین برگزاری دورههای آموزشی برای برخی از کارکنان و تخصیص صحیح پاداش بر اساس عملکردها نیز در دستور کار قرار گرفت و در راستای حصول نتایج مطلوبتر، انتقال افراد به سایر بخشهای مجموعه نیز انجام شد.
منبع: روزگار معدن