به گزارش میمتالز، دولت اندونزی در مواجهه با ابرچالشهای «زندگی و کار در جاکارتا» که شامل «تراکم بیش از حد جمعیت، ترافیک طاقت فرسا، آلودگی شدید هوا و فرونشست پرشتاب» است، تصمیم گرفت «پایتخت اداری و اقتصادی» را به «نوسانتارا»، جایی در دل جنگلهای بکر منتقل کند. بخشی از این تصمیم، هم اکنون اجرایی شده بهطوری که، «عملیات انتقال جمعیت پایتخت نشین»، بعد از تکمیل ۸۰درصد از فاز اول «پروژه ۵ فازی ساخت پایتخت جدید»، استارت خورده است و این جابهجایی جمعیت از جاکارتا به نوسانتارا در حال انجام است.
نیلوفر ادیب نیا: با این حال، تجربه ناموفق برخی کشورها در «انتقال پایتخت» که به جای حال مساله باعث پرتاب مساله از پایتخت قدیم به پایتخت جدید شد، برای اندونزی هم قرار است تکرار شود. علائم اولیه از پیامدهای طرح احداث پایتخت جدید در اندونزی بیانگر «بروز جنگ زمین» در شهر تازه تاسیس است. کوچ زودهنگام گروهی از افراد به شهر جنگلی نوسانتارا برای خرید زمین به قصد «بهره برداری از منافع اقتصادی املاک پایتخت جدید» باعث تقابل دردسرساز دولت و مردم در پروسه تاسیس شهر شده است. دولت اندونزی به زمینهای بزرگ نیاز دارد و در حال تصاحب اراضی از بومی هاست که این وسط به «جمعیت تازه وارد نه از پایتخت قدیم که از شهرهای دیگر این کشور به قصد خرید زمینهای دست نخورده» برخورد کرده است. بودجه سنگین برای تکمیل پایتخت جدید از یکسو و کندی ورود سرمایهگذار به شهر تازه تاسیس، چالش دیگر است که اگر حل نشود، «استقرار کامل دولت در نوسانتارا» را با اختلال روبهرو میکند.
پیش از این، آخرین انتقال پایتخت در سال ۱۹۹۷ در قزاقستان –از آلماتی به آستانه- انجام شد. مطالعاتی که اواسط دهه ۹۰ در ایران و توسط وزارت راه و شهرسازی به سفارش دولت درباره «تجربیات کشورها در انتقال پایتخت» انجام شد، نشان داد: تاسیس پایتخت جدید، دست کم به دو دلیل مشخص، مانع از تحقق اهداف دولتها در اجرای این طرح میشود. منابع مالی سنگین موردنیاز برای تاسیس پایتخت جدید و همچنین نیروی جاذبه وسیع جمعیتی که علاوه بر جمعیت پایتخت قدیم، سبب مهاجرت از دیگر شهرها میشود، دو ریسک بزرگ انتقال پایتخت است.
در آن زمان، این مطالعه، بعداز تصویب قانونی در مجلس برای «تعیینتکلیف مشکلات کلانشهر تهران» صورت گرفت. بر اساس آن قانون مقرر شده بود نتایج مطالعه به یکی از دو جواب کارشناسی برسد؛ پایتخت از تهران باید به نقطهای دیگر (شهر تازه تاسیس یا یکی از شهرهای موجود ایران) منتقل شود یا مشکلات پایتخت فعلی برطرف شود. البته از دولت اول روحانی که این مطالعه صورت گرفت تا تکلیف قانون ساماندهی پایتخت روشن شود تا امروز، هیچ اقدامی برای حل مسائل تهران صورت نگرفته است. با این حال، داستان «درام» انتقال پایتخت اندونزی، بار دیگر هشداری است برای «نگاه غیرفانتزی به مشکلات پایتخت.»
انتقال پایتخت ها، از دیرباز به عنوان رویدادی مهم در تاریخ تمدنها بوده است. دلایل این جابه جاییها گاه سیاسی، اقتصادی و گاه اجتماعی بوده اند. در عصر حاضر، با رشد شهرنشینی و پیچیدگی مسائل شهری، این تصمیم گیریها به چالشی جدی برای بسیاری از کشورها تبدیل شده است. اندونزی، به عنوان بزرگترین کشور مجمع الجزایر جهان، نیز از این قاعده مستثنی نبوده و با انتقال پایتخت خود از جاکارتا به نوسانتارا، فصل جدیدی را در تاریخ خود رقم زده است. اندونزی، در اقدامی تاریخی تصمیم به انتقال پایتخت خود از جاکارتا به شهر جدید نوسانتارا گرفت. این تصمیم جاه طلبانه، با هدف کاهش بارگذاری بر جاکارتای پرجمعیت و توسعه متوازنتر کشور صورت گرفته است. انتقال پایتخت اندونزی، یک پروژه بلندمدت و پیچیده است که موفقیت آن به عوامل مختلفی بستگی دارد. این پروژه، فرصتی برای اندونزی است تا به عنوان یک کشور پیشرو در زمینه توسعه پایدار مطرح شود. با این حال، برای تحقق این هدف، دولت اندونزی باید به طور جدی به چالشهای پیش رو پرداخته و برنامه ریزیهای دقیق و جامعی انجام دهد.
بر اساس گزارشی از فایننشال تایمز، «نوسانتارا»، در ۱۷ اوت و همزمان با روز استقلال اندونزی به طور رسمی پایتخت جدید این کشور و جایگزین جاکارتا شد. جاکارتا، پایتخت قبلی اندونزی، با مشکلات عدیده شهری از جمله ازدحام جمعیت، آلودگی هوا و تهدیدات طبیعی دست و پنجه نرم میکند. دولت اندونزی، با درک عمق این چالش ها، تصمیم گرفت تا مرکز ثقل کشور را جابه جا کند. اخیرا شاهد انتقال پایتخت به جزیره پهناور بورنئو بوده ایم؛ جایی که امید است آیندهای بهتر برای اندونزی رقم بخورد.
همانطور که گفته شد جاکارتا، غول خفته جنوب شرقی آسیا، با چالشهای عظیمی مواجه است. این کلان شهر پرجمعیت، با بیش از ۱۰ میلیون نفر ساکن در محدوده شهری و سه برابر این تعداد در مجموعه شهری (با لحاظ مجموع جمعیت جاکارتا و شهرهای حومهای پایتخت)، به سرعت در حال فرونشست است. کارشناسان محیطزیست هشدار میدهند که اگر فرونشست با سرعت فعلی ادامه یابد، یک سوم جاکارتا ممکن است تا سال ۲۰۵۰ زیر آب برود. دولت اندونزی نیز دهها میلیارد دلار برای اقداماتی به منظور جلوگیری از سیل در جاکارتا هزینه کرده است. استخراج بی رویه آبهای زیرزمینی و افزایش سطح آب دریاها به دلیل تغییرات اقلیمی، این شهر را در آستانه نابودی قرار داده است. آلودگی آب وهوا، سیلهای مکرر و ترافیک فلج کننده زندگی را برای ساکنان جاکارتا به کابوسی تمام نشدنی تبدیل کرده است. اما رئیس جمهور جکو ویدودو، با دوراندیشی، تصمیم گرفته است تا با ساخت پایتخت جدید، فصل تازهای را در تاریخ اندونزی رقم بزند.
این تصمیم، نویدبخش آیندهای روشنتر و پایدارتر برای این کشور است. ویدودو، رئیسجمهور اندونزی، با نگاهی بلندپروازانه، رؤیای آفرینش شهری نوین را در دل جزیره بورنئو میپروراند. شهری که با نام «نوسانتارا» مزین شده، قرار است طلوعی نوین در تاریخ اندونزی رقم بزند. این کلان شهر آینده نگر، الهام گرفته از طبیعت، به عنوان یک «شهر جنگلی» طراحی شده است. بیش از نیمی از وسعت این شهر را جنگلهای بکر فرا خواهند گرفت و آن را به پناهگاهی سرسبز در دل جزیره بدل خواهند کرد. دولت اندونزی معتقد است که نوسانتارا نمادی از تولد دوباره و آغاز فصل تازهای در تاریخ اندونزی است. شهری که در آن طبیعت و فناوری درهم تنیده خواهند بود و زندگی مدرن با احترام به محیطزیست عجین شده است. با انتقال بیش از یک و نیم میلیون کارمند دولت به این گوشه دور افتاده از کشور، پایتخت جدید اندونزی نه تنها قلب تپنده ادارات دولتی خواهد بود، بلکه به قطب جذب سرمایه گذاران و نوآوران نیز بدل خواهد شد. نوسانتارا، شهری که با رویایی بزرگ و آینده نگرانه بنیان نهاده شده، اگرچه اخیرا به طور رسمی افتتاح شد، اما مسیر تکامل و رشد آن همچنان طولانی است و به دهههای آینده نیاز دارد تا به شکوفایی کامل برسد.
بر اساس گزارشی از خبرگزاری آسوشیتدپرس، ساخت شهری عظیم به وسعت ۲۵۶هزار هکتار در دل جنگلهای بارانی بورنئو، در استان کالیمانتان شرقی، نگرانیهای جدی درباره تخریب محیطزیست برانگیخته است. این منطقه بکر و دست نخورده، زیستگاه گونههای ارزشمندی، چون اورانگوتان و پلنگ است و ساخت وساز گسترده در آن میتواند به نابودی زیستگاه این جانوران و انقراض آنها منجر شود. سازمانهای حامی محیطزیست هشدار میدهند که بیشتر جنگلهای این منطقه به عنوان «جنگلهای مصنوعی» طبقه بندی شده اند، به این معنی که دولت میتواند به راحتی مجوز بهره برداری از آنها را صادر کند. این امر میتواند به جنگل زدایی گسترده و تخریب اکوسیستمهای حساس منجر شود. تحلیل دادههای آب وهوایی نیز نشان میدهد که این منطقه در آینده با افزایش شدید دما روبهرو خواهد شد. ساخت وساز گسترده در چنین منطقه ای، گرمایش زمین را تشدید کرده و شرایط زندگی را برای انسانها و سایر موجودات زنده دشوارتر خواهد کرد. انتقال پایتخت اندونزی به این منطقه، اگرچه میتواند فرصتهای اقتصادی جدیدی ایجاد کند، اما تهدیدهای جدی برای محیطزیست و تنوع زیستی منطقه به همراه دارد. حفظ تعادل بین توسعه و حفاظت از محیطزیست، چالشی بزرگ برای دولت اندونزی است.
منتقدان، طرح تخلیه اجباری دولت را اقدامی شتابزده و نادرست میدانند. دده واهیودی، از فعالان اتحادیه مردم بومی مجمع الجزایر، نگرانی عمیقی از تاثیرات این طرح بر جوامع بومی ابراز کرده است. او معتقد است که این اقدام میتواند هویت فرهنگی و اجتماعی مردم بومی را به طور کامل نابود کند. واهیودی با انتقاد شدید از دولت، این تصمیم را نشانهای از بی توجهی به حقوق اساسی مردم بومی و اولویت دهی به منافع سرمایه گذاران بر رفاه جامعه دانسته است. از طرفی این پروژه با چالشهای جدی نیز همراه بوده است. کندی پیشرفت کار، مشکلات مربوط به تملک زمین، عدمجذب سرمایه گذاران و نگرانیهای زیست محیطی از جمله مهمترین این چالشها هستند. کنشگران محیط زیست هشدار میدهند که ساختوساز گسترده در منطقهای با تنوع زیستی بالا میتواند به تخریب زیستگاههای طبیعی و انقراض گونههای جانوری منجر شود. با وجود این چالش ها، دولت اندونزی مصمم به اجرای این پروژه است.
ساخت زیرساختهای اولیه مانند جادهها و ساختمانهای دولتی از سال ۲۰۲۱ آغاز شده و انتظار میرود تا پایان سالجاری به پایان برسد. با این حال، تکمیل کل پروژه به زمان بیشتری نیاز خواهد داشت و پیشبینی میشود تا سال ۲۰۴۵ به اتمام برسد. حداقل پنج روستا که بیش از صد تن از مردم بومی بالیک در آن ساکن هستند، به دلیل ساختوسازهای گسترده مجبور به ترک خانه و کاشانه خود شده اند. با ادامه این روند توسعه، انتظار میرود روستاهای بیشتری نیز از این واقعه تلخ متاثر شوند. دولت ادعا میکند که پایتخت جدید از حمایت رهبران محلی برخوردار است و به افرادی که زمین هایشان برای این پروژه عظیم تملک شده، غرامت پرداخت کرده است. اما سیبوکدین، یکی از رهبران بومی که در روستای سپاکو نزدیک به منطقه ساخت وساز زندگی میکند، روایتی متفاوت دارد. او میگوید که اعضای جامعه احساس میکنند تحت فشارند تا غرامتی را که دولت پیشنهاد داده، بدون هیچ توضیح روشنی در مورد نحوه محاسبه و عدالت آن، بپذیرند.
اما بر اساس گزارشی از فارین پالیسی، مانند بسیاری از پایتختهای نوپا، نوسانتارا نیز به عنوان نمادی از وحدت ملی و آغازی نوین برای اندونزی معرفی شده است. تبلیغات رسمی، این شهر را «جنگل هوشمند» مینامند؛ شهری سبز و آینده نگر که در آن هوش مصنوعی، انرژی پاک و حتی تاکسیهای پرنده جایگزین ازدحام و آلودگی جاکارتا خواهند شد. اما آیا این رویاها به واقعیت خواهند پیوست؟ این پرسشی است که ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده است. تامین مالی این پروژه عظیم بر عهده بخش خصوصی گذاشته شده است و قرار است ۸۰درصد از بودجه مورد نیاز را تامین کند. با این حال، تاکنون پیشرفتها کند بوده و استعفای اخیر شهردار و معاون شهردار نوسانتارا نشان از چالشهای پیش روی این پروژه دارد. نوسانتارا با تمام بلندپروازی هایش هنوز در مراحل اولیه توسعه قرار دارد. آینده این شهر به عوامل متعددی از جمله جذب سرمایه گذاریهای بیشتر، مدیریت چالشهای زیست محیطی و اجرای موفق برنامههای توسعه بستگی دارد.
هسته اصلی نوسانتارا در جایی بنا میشود که روزی مزرعهای وسیع از درختان اکالیپتوس بود. محیطزیستی که سالهاست با قطع بی رویه درختان و آتش سوزیهای گسترده تخریب میشود. اما طراحان این شهر، رویای شهری سبز و پایدار را در سر میپرورانند. آنها میخواهند نوسانتارا به نمادی از همزیستی انسان و طبیعت تبدیل شود. بر اساس طرحهای ارائه شده، ۶۵درصد از مساحت این شهر به جنگل اختصاص خواهد یافت و تا سال ۲۰۴۵، نوسانتارا به شهری بدون کربن تبدیل خواهد شد. هسته مرکزی شهر نیز با الهام از طبیعت طراحی شده است و ساختمانها در میان فضاهای سبز گسترده قرار خواهند گرفت.
این طراحی به گردش آزاد هوا و آب کمک کرده و از وقوع سیلهای ناگهانی جلوگیری خواهد کرد. اما اجرای این طرح بلندپروازانه با چالشهایی نیز همراه است. تعارض بین ایدههای مدرن و توسعه پایدار یکی از این چالش هاست. برای مثال، ساخت یک بزرگراه عظیم که قرار است به کاخ ریاست جمهوری متصل شود، نشان از تاثیر دیدگاههای سنتی درباره توسعه بر روند ساخت این شهر دارد. نوسانتارا، شهری است که بین دو رویا در نوسان است: رویاهای توسعه و رویاهای پایدار. آینده این شهر به این بستگی دارد که چگونه بتوان این دو رویا را با هم آشتی داد و شهری ساخت که هم پاسخگوی نیازهای امروز باشد و هم برای آیندگان باقی بماند.
وقتی صحبت از آیندهی سبز و پایداری شهر نوسانتارا میشود، وعدههای بزرگی داده شده است. یکی از این وعده ها، تولید تمام برق مورد نیاز شهر از منابع تجدیدپذیر تا سال ۲۰۳۰ است. اما آیا این رویا به واقعیت بدل خواهد شد؟ پونکی ویدیاریانتو، مدیر جنگلداری و منابع آب نوسانتارا، با ابراز تردید در این باره، پرده از چالشی بزرگ برداشت. به گفته او، اگرچه ساخت یک نیروگاه خورشیدی در دستور کار قرار دارد، اما شهر همچنان به شبکه برق منطقهای متصل خواهد شد؛ شبکهای که عمدتا از انرژی زغال سنگ تغذیه میشود. این تناقض نشان میدهد که بین آرمانهای زیست محیطی و واقعیتهای موجود در زمینه تامین انرژی، فاصله زیادی وجود دارد. از یکسو، تلاش میشود تا شهری سبز و پایدار ساخته شود و از سوی دیگر، وابستگی به سوختهای فسیلی همچنان ادامه دارد.
ده هاهزار نفر، پیش از آنکه نوسانتارا به پایتخت جدید اندونزی بدل شود، به این منطقه کوچ کرده اند. سیل جمعیت، که ریشه در مشکلات شهرنشینی بی رویه و فقر دارد، همچنان به سوی این شهر در جریان است. مردم، خانه و زندگی خود را در دل جنگلها و زمینهای بایر بنا میکنند؛ درست همان گونه که در جاکارتا شاهد آن بوده ایم. اما آیا نوسانتارا میتواند از تکرار تجربه جاکارتا بگریزد؟ پاسخ این پرسش به سیاستهای دولت و برخورد آن با ساکنان بومی بستگی دارد. درگیریهای اخیر بر سر زمین، نشان از چالشهای پیش رو دارد. دستگیری کشاورزان محلی که از خانه و کاشانه خود دفاع میکردند، زنگ خطری جدی است. مقامات دولتی، با وعده توسعه و آبادانی، در تلاشند تا مردم را از زمینهای مورد نیاز برای پروژههای بزرگ تخلیه کنند. اما این کار با مقاومت شدید روبهرو شده است. ساکنان محلی احساس میکنند که دولت به جای همراهی با آنها، در برابر آنها ایستاده است. با روی کار آمدن رئیس جدید پروژه، انتظار میرود که روند تصاحب زمینها سرعت بیشتری بگیرد. این امر میتواند به تشدید درگیریها و افزایش تنشهای اجتماعی در منطقه منجر شود.
انتقال پایتخت میتواند منجر به آوارگی و بی خانمانی بسیاری از مردم محلی شود که در زمینهای مورد نیاز برای ساختوساز زندگی میکنند. همچنین ممکن است شکافهای اجتماعی و اقتصادی بین ساکنان جدید و بومی افزایش یابد. از طرفی هم هزینههای انتقال پایتخت بسیار بالاست و میتواند منابع مالی اندونزی را تحت فشار قرار دهد. در شرایطی که کشور با چالشهایی مانند فقر و نابرابری دست و پنجه نرم میکند، اختصاص بودجههای کلان به این پروژه میتواند فرصتهای توسعهای دیگری را از بین ببرد.
ایجاد زیرساختهای لازم برای یک شهر جدید، مانند جاده ها، پل ها، شبکههای آب و برق و حمل ونقل عمومی نیازمند سرمایه گذاری عظیمی است. ساخت این زیرساختها میتواند سالها طول بکشد و در این مدت، مشکلات زیادی برای ساکنان ایجاد کند. برخی منتقدان معتقدند که انتقال پایتخت به تنهایی نمیتواند مشکلات جاکارتا را حل کند و ممکن است مشکلات مشابهی در شهر جدید نیز ایجاد شود. نوسانتارا، رویای یک پایتخت مدرن و پیشرفته است. اما این رویا ممکن است به بهای تخریب محیطزیست و آواره شدن هزاران نفر تمام شود. آیا میتوان توسعه را بدون قربانی کردن مردم و طبیعت پیش برد؟ این پرسشی است که پاسخ آن در آینده مشخص خواهد شد.
منبع: دنیای اقتصاد