به گزارش میمتالز، بدیهی است، معدنکاری یکی از مخربترین فعالیتهای صنعتی در حوزه محیط زیست است. فعالیتهای معدنی علاوه بر آسیبهای جبرانناپذیری که به منابع طبیعی وارد میکنند، موجب آلودگی بصری هم میشوند و مناظر و چشماندازها را از حالت طبیعی خارج میکنند و مثل زخمی ناسور بر چهره زمین میمانند. این آسیب که به طور معمول بسیار پررنگ و بازگشتناپذیر است، علاوه بر اینکه روح و روان جمعیت ساکن در محدوده را میآزارد، تیشهای به ریشه صنعت گردشگری است.
گزارش امروز به اختلال سیمای سرزمین بر اثر معدنکاری اختصاص یافته است. آنچه در پی میآید، نقطه نظرات «احمد جمشیدی» دانشیار معدن و محیط زیست و «تورج فتحی» معاون دفتر حفاظت آب و خاک سازمان محیط زیست درباره این موضوع است. با ما همراه باشید.
احمد جمشیدی، دانشیار معدن و محیط زیست: در ابتدای کار و زمانی که معدنکار میخواهد مجوز بگیرد، باید برنامه مدیریت محیطی داشته باشد که یکی از آیتمهای آن mine closure یا برنامه بستن معدن است.
بسته به اینکه قرار است معدنکاری به صورت روباز یا زیرزمینی انجام شود، باید در برنامه اولیه، راهکارهای احیا پیشبینی شود. برای مثال، اگر معدنکاری به صورت زیرزمینی باشد، باید معلوم شود که چه اتفاقی قرار است برای حفرهها و تونلها بیفتد و چگونه قرار است پر شوند. چگونه باید از ریزش احتمالی معدن جلوگیری کرد و اگر معدن روباز است، بسته به مقیاس آن، چه برنامهای برای آن در نظر گرفته شده است. بعد از دوره بهرهبرداری، چگونه پایداری شیب تثبیت میشود، (در دوره بهرهبرداری، چون تردد وجود دارد و حملونقل تولیدات انجام میگیرد، به طورمعمول پایش، به ویژه پایش شیب با دقت انجام میشود) اما بعد از آن، قرار است چه اتفاقی رخ دهد؟ آیا میتوان محدوده را به منطقه گردشگری تبدیل کرد یا خیر، یا چه برنامهای برای رواناب جمعشده در گودال عظیم یا پیت معدنی دارند. در مجموع، معدنکار با توجه به نوع کار خود باید درباره تبعاتی که برای محیط زیست منطقه ایجاد میکند، برنامه داشته باشد.
روش درست و اصولی این است که از ابتدای کار یعنی زمانی که معدنکار میخواهد مجوز بهرهبرداری بگیرد، باید برنامه محیطزیستی خود را ارائه دهد، اما اگر این طرح ارائه نشده باشد، باید در هنگام پایان کار برنامهای برای بستن معدن به اجرا درآورد.
قاعده این است که بعد بهرهبرداری از هر منطقه یا زون، به طور حتم عملیات ترمیم و احیا انجام شود، زیرا وقتی پوشش گیاهی صدمه میبیند، خاک مستعد فرسایش میشود و به تبع آن ریزگرد و انواع آلودگیها منتشر خواهد شد، پس معدندار باید به محض پایان بهرهبرداری از یک زون معدنی برای احیا و ترمیم پوشش گیاهی اقدام کند.
باید به مساله ترمیم و احیا، هم نگاه مهندسی داشت و هم نگاه محیطزیستی. در بعضی موارد میشود همزمان برای احیای بافت آسیبدیده اقدام کرد، اما در برخی موارد تا زمان بستهشدن معدن نمیتوان هیچ کاری انجام داد، زیرا از نظر مهندسی امکانپذیر نیست.
گاهی برنامه استخراج به گونهای است که در چند زون همزمان انجام میشود و وقتی کار در یکی از این زونها به پایان میرسد، دیگر با آن کاری ندارند. در این موارد، میتوان بعد از پایان استخراج در یکی از زونها برای احیا و بازسازی محدوده آسیبدیده اقدام کرد و دیگر منتظر نماند تا دوره بهرهبرداری از کل محدوده تمام شود، همین طور زمانی که در کنار معدن کارخانه و سد باطله وجود دارد، معدنکار میتواند همزمان با دوره بهرهبرداری نسبت به رعایت الزامات محیطزیستی سد باطله اقدام کند.
اما در بسیاری از مواقع نمیشود. برای مثال بر اثر معدنکاری گودال یا پیت بزرگی ایجاد میشود و نمیتوان برای آن کاری کرد، پس به ناچار باید منتظر بمانیم تا کار تمام شود.
معدن و کارخانه نباید در مجاورت شهرها و مراکز جمعیتی باشند، زیرا تکنولوژیهای موجود نمیتوانند مانع از انتشار انواع آلایندهها و ریزگردها به مناطق مسکونی شوند، بنابراین برای معادنی که مطمئن هستیم تا شعاع چند کیلومتری ریزگرد منتشر میکنند، نباید مجوز صادر شود، زیرا مزارع، باغات، مراتع و به طور کلی تمام محدوده اطراف خود را به شدت تحت تاثیر قرار میدهند.
درباره معادنی که از قدیم در مجاورت شهرها یا مناطق مسکونی وجود داشتهاند، ۲ کار میتوان انجام داد. اگر استخراج آنها تمام شده است، میتوان نسبت به احیای منطقه یا احداث فضای سبز جدید و ترمیم بافت آسیبدیده اقدام کرد، اما اگر این کار به هر دلیلی شدنی نباشد، میتوان در ناحیه دیگری فضای سبزی جدید ایجاد کرد تا چشمانداز و مناظر تا حد امکان جایگزین شود.
تورج فتحی، کارشناس محیط زیست: بر اساس قوانین و مقررات موجود، رسیدگی به موضوع آلودگی بصری و تخریب چشماندازها برعهده ۴ ارگان مختلف است.
اول خود معدنکار؛ در درجه اول بهرهبردار معدن در این زمینه مسوولیت دارد. بعد وزارت صمت است که مجوز فعالیتهای معدنی را صادر میکند. ۲ دستگاه دیگری، که به شکل غیر مستقیم درگیر موضوع هستند، عبارتند از: سازمان محیط زیست و وزارت جهاد کشاورزی و زیرمجموعههای آن. این ۴ بخش هرکدام در جایگاه خود مسوولیت دارند.
بهرهبردار با توجه به طرحی که برای استخراج ماده معدنی پیشبینی میکند، باید درباره موضوع تخریب چشمانداز طبیعی و نحوه ترمیم آن پیشبینیهای لازم را انجام دهد، به عنوان مثال استخراج زیرزمینی یکی از روشهایی است که میتوان از آن برای جلوگیری از بههمریختگی مناظر بهره برد و جلوی تغییر شرایط طبیعی و مورفولوژی منطقه را گرفت، پس اگر محدوده معدنکاری به شکلی است که استخراج با روشهای زیرزمینی از نظر فنی و اقتصادی ممکن باشد، نباید از روشهای روباز استفاده کرد، چون چشماندازها را به شدت تغییر میدهد و مناظر ناخوشایندی ایجاد میکند.
در نتیجه، خود معدنکار است که بیشترین مسوولیت را در برابر ایجاد چشماندازهای بد یا ناموزون ناشی از فعالیتهای معدنی دارد.
اگر منطقه معدنکاری دارای چشماندازهای بدیع و بسیار خاص باشد، باید زمانی که مجوز فعالیتهای معدنی صادر میشود، به معدنکار تذکر دهند که تلاش کند در حد امکان چشمانداز منطقه آسیب نبیند و با ارائه طرح مناسب در این زمینه حداکثر تلاش خود را به کار بندد تا چشمانداز بدیع منطقه از بین نرود و ویژگیهای طبیعی بههم نخورد.
اگر چشماندازها بسیار خاص باشند، برای مثال چشماندازهای ناشی از گنبدهای نمکی یا چینخوردگیهای رنگارنگ لایههای رسوبی باید سختگیریها بیشتر و نظارت شدیدتر باشد. در این گونه موارد، فوقالعاده اهمیت دارد و معدنکار باید تا جای ممکن برای حفظ چشماندازها، روش استخراج زیرزمینی را در اولویت قرار دهد.
اما اگر شرایط ماده معدنی به گونهای باشد که استخراج زیرزمینی میسر نشود یا حداقل درباره آن ماده معدنی خاص معمول نباشد، باید در طرح استخراج خود به گونهای عمل کند که حداقل تخریب به بار آید و با طرحهای بازسازی و احیای محدوده تخریبشده تا حد زیادی آسیبها را جبران کند.
در سالهای اخیر پروژههایی که مشمول مطالبات ارزیابی سازمان محیط زیست قرار میگیرند و باید مجوز سازمان محیط زیست را اخذ کنند، به ویژه درباره معادن فلزی یا معادنی که میزان ذخیره آنها قابل توجه است و مقیاس متوسط یا بزرگ دارند، سازمان حفاظت از محیط زیست در صورتجلسه مجوز ارزیابی زیستمحیطی، موارد و ضروریات بازسازی را قید میکند و معدنکار مکلف است طرحهای بازسازی را همزمان با شرایط استخراج به اجرا درآورد.
همین طور در معادنی که باز میشوند و بعد از مدتی راکد میمانند، معدنکار مکلف است نسبت به اجرای طرحهای بازسازی اقدام کند. این تغییرات کمابیش از اواسط دهه ۹۰ انجام گرفته است و سازمان برای صدور کلیه مجوزهای معدنی، این قید را در صورتجلسه کمیته ملی ارزیابی اعمال میکند.
اگر امروز بنا باشد برای معدنی در نزدیکی تهران مجوزی صادر شود، به طور قطع سازمان محیط زیست و منابع طبیعی روی موضوع تغییر چشماندازها سختگیری خواهد کرد و معدندار باید برنامهها و طرحهایی ارائه کند و تعهد دهد که با اجرای طرحهای احیا و بازسازی، چشماندازها را ترمیم کند.
معادن متروک یا قدیمی مثل توف که در بالادست سعادتآباد واقع شده یا سیمان تهران که در جنوب تهران قرار دارد، جزو معادن قدیمی هستند که سالها قبل فعالیت خود را آغاز کردهاند. درباره این معادن باید وزارت صمت تصمیمگیری کند و معادنی را که در حال فعالیت هستند، ملزم به اجرای طرحهای بازسازی و ترمیم کند.
سازمان محیط زیست یا وزارت جهاد فقط در مرحله صدور مجوز اولیه میتوانند ملاحظات یا تعهداتی را برای معدنکار یا بهرهبردار در نظر بگیرند، اما وقتی مجوزی صادر شد، تنها دستگاهی که اجازه اعلام نظر دارد، وزارت صمت است و با توجه به ملاحظات موجود، میتواند برای معدنکار الزاماتی ایجاد تا طرحهای بازسازی و ترمیم چشماندازها را تهیه و اجرا کند.
در حوزه فعالیتهای معدنی، مسائل و مشکلاتی در زمینه قانونگذاری وجود دارد که با وجود اصلاح چندباره قانون معادن کشور، همچنان حلنشده باقی مانده است. آلودگی بصری ناشی از معدنکاری یکی از همین مشکلات است. پس به قول معروف آب از سرچشمه گلآلود است.
این موضوع باید در بخش قانونگذاری مورد توجه قرار گیرد و الزامی برای معدنکاران ایجاد شود که طرحهای بازسازی و احیای همزمان را از مرحله طراحی معدن تا بستن آن پیشبینی و اجرا کنند؛ تا در زمانی که مجوز بهرهبرداری صادر و عملیات معدنی آغاز میشود، طرحها قابلیت اجرایی شدن داشته باشند و تحت نظر مراجع قانونی قرار گیرند؛ بنابراین در حال حاضر که قانون معادن در مجلس در دست بررسی است، باید به این موضوع توجه شود و به شکل قانون درآید تا بتوان در آییننامه اجرایی و دستورالعملهای ذیل آن، جزئیات طرحهای بازسازی و احیا (که یکی از زیرمجموعههای آن اصلاح چشماندازها است) را مشخص کرد و مسوولیتهای قانونی مناسب برای همه معادن (از روباز و زیرزمینی گرفته تا آنهایی که نزدیک بافت شهرها و مراکز جمعیتی یا در چشماندازهای زیبا و بدیع طبیعی قرار دارند) همه در قانون، جایگاه مناسبی پیدا و متولیان امر و دستگاههای حاکمیتی و نظارتی بتوانند بر اساس قوانین موجود به وظایف خود عمل کنند.
با وجود اینکه معدن و معدنکاری اهمیت بسیار زیادی دارد، اما حفظ داراییهای طبیعی، محیط زیست، مناظر و چشماندازهای بدیع و تکرارنشدنی اهمیتی به مراتب بالاتر دارد و حفظ داراییهای تکرارناپذیر طبیعی را باید به عنوان فریضهای ملی در صدر همه اقداماتمان قرار دهیم، زیرا بدون طبیعت از اساس ادامه حیات ممکن نیست. میگویند در کشوری مثل استرالیا، که یکی از بزرگترین ذخایر معدنی فلزی و غیر فلزی را در خود جای داده است، تعداد زیادی از معادن اکتشافشده، مورد مطالعه قرار گرفته و تعیین ذخیرهشده وجود دارند که مورد بهرهبرداری قرار نمیگیرند و استدلال آنها این است که حفظ محیط زیست و شرایط ریختشناسی (مورفولوژی) طبیعی برای ما اهمیت بیشتری دارد.
منبع: روزگار معدن