
به گزارش میمتالز، بر اساس گزارشهای رسمی منتشر شده از مجمع عمومی این شرکت، تولید فولاد خام با سقوطی ۲۰ درصدی به کمتر از ۶۷۹ هزار تن کاهش یافته؛ در حالی که بسیاری از رقبا با وجود شرایط مشابه، توانستند سهم بیشتری از بازار داخلی و صادراتی را حفظ کنند.
مجموع ساعات قطعی برق و گاز در فولاد ارفع به ۴۲۹۸ ساعت (۱۷۹ روز) رسیده که معادل نیمسال توقف عملیاتی است. این توقف گسترده، نه تنها موجب زیانی بیش از ۱۲ هزار میلیارد تومان در فروش و سودآوری شد، بلکه نشانهای از فقدان راهبرد بلندمدت در مواجهه با بحران انرژی است.
در حالی که بسیاری از فولادسازان بزرگ کشور با سرمایهگذاری مستقیم در حوزه انرژی و استفاده از منابع پایدار، آسیبپذیری خود را کاهش دادهاند، ارفع همچنان وابسته به شبکه آسیبپذیر سراسری باقی مانده و بهای آن را با سقوط عملکرد پرداخت کرده است.
طرحهایی نظیر احداث نیروگاه خورشیدی و پروژه مینیالانجی در پایان سال ۱۴۰۳، نه تنها هیچ دستاورد اقتصادی ملموسی نداشتهاند، بلکه با پیشرفتهای زیر ۵۰ درصد، به پروژههای تعلیقی بدل شدهاند که عمدتاً برای نمایش عملکرد و جلب رضایت مجمع طراحی شدهاند.
این در حالیست که برخی رقبا با بهرهبرداری از طرحهای انرژیمحور و توسعه زنجیره تأمین، توانستهاند در همان بازه زمانی تولید خود را افزایش داده و سود عملیاتی پایداری ثبت کنند.
با وجود فعالیت صنعتی سنگین در منطقه اردکان، شرکت هیچگونه دادهای درخصوص آلایندههای زیستمحیطی، مصرف آب، یا کیفیت پساب صنعتی خود منتشر نکرده است. پروژه تصفیهخانه صنعتی با پیشرفت کمتر از ۵۰ درصد، همچنان به بهرهبرداری نرسیده و اثری از سامانههای پایش برخط در مدار نیست.
در شرایطی که فشار افکار عمومی و نهادهای زیستمحیطی بر سایر شرکتها موجب شفافسازی و بهبود عملکرد شده، ارفع با سکوت عامدانه و عدم پاسخگویی در برابر افکار عمومی، از مسوولیت اجتماعی خود فاصله گرفته است.
اگرچه مدیران شرکت بخشی از کاهش سود را به دلیل شفافسازی مالی و ثبت تعهدات معوق میدانند، اما این اقدام بیشتر نشانه ضعف در انضباط مالی گذشته است تا حسن نیت راهبردی. تسویه مالیاتهای انباشته و عوارض سنواتی در شرایطی انجام شد که سود عملیاتی شرکت از محل تولید در معرض سقوط بود.
آمارها نشان میدهد که اگر اثرات زیانهای ناشی از قطع انرژی و شفافسازی سنواتی حذف شود، شرکت میتوانست به سود خالص بیش از ۶ هزار میلیارد تومان دست یابد؛ اما آن چه امروز در گزارش رسمی دیده میشود، کاهش شدید سود واقعی در برابر انتظارات بازار است.
در نهایت، آن چه تصویر عمومی فولاد ارفع را مخدوش کرده، نه فقط افت تولید یا سود، بلکه ناتوانی در همگامی با موج توسعه صنعت فولاد کشور است. در حالی که برخی شرکتها با اتکا به مدیریتهای توانمند، مسیر رشد را حتی در اوج بحران ادامه دادهاند، ارفع با درجا زدن و اتکا به تبلیغات گزینشی، به شرکتی عقبمانده در میدان رقابت تبدیل شده است. اگر این روند ادامه یابد و فاصله میان ارفع و رقبا عمیقتر شود، باید گفت: بازیگر دیروز صنعت فولاد، به تماشاگر امروز تبدیل شده است.
با توجه به عملکرد ضعیف فولاد ارفع در سالهای اخیر، بخشی از این ناکامی را باید نتیجه مدیریت ناکارآمد و تصمیمات نادرست مدیران پیشین دانست؛ مدیرانی که نتوانستند بحرانهای انرژی، پروژههای توسعهای و الزامات زیستمحیطی را به درستی مدیریت کنند. در چنین شرایطی، حضور مدیران جوان فرصتی بیبدیل برای بازتعریف مسیر آینده شرکت است. اما این فرصت تنها زمانی به ثمر خواهد نشست که این مدیران از تکرار خطاهای گذشته پرهیز کرده، با نگاه راهبردی، پاسخگو و آیندهنگر، رویکردی نو در پیش بگیرند. اصرار بر تکرار شیوههای گذشته، تنها به تعمیق بحران مشروعیت و کاهش سرمایه اجتماعی شرکت خواهد انجامید.
منبع: روزگار معدن