اگرچه اطلاعات پایه مواد معدنی در سطح سازمانها جمعآوری شدهاند اما همچنان روشی برای شناسایی و مشخص کردن مواد معدنی بحرانی که در ۲ بخش تامین و استفاده مهم بوده و دارای ریسک محدودیت تامین هستند ایجاد نشده است.
چند دلیل برای محدودیتهای تامین بالقوه وجود دارد. سنگهای طبیعی ممکن است تمام شوند یا استخراج آنها از نظراقتصادی و زیستمحیطی سخت باشد. برای برخی مواد معدنی، تعداد کم معادن، شرکتهای معدنی و کشورهای تولیدکننده میتواند محدودیت را بیشتر کند. همچنین افزایش تقاضا با ظهور فناوریهای جدید، قیمتها را نیز تغییر میدهد. برای نمونه، افزایش تقاضا به منظور ایندیوم با توسعه فناوریهای جدید برای تولید صفحات مسطح، منجر به افزایش نرخ از ۱۰۰دلار در یک کیلوگرم به ۹۸۰دلار بین سالهای ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۵ شد.
با توجه به اهمیت مواد معدنی و تکیه بر مواد معدنی وارداتی، نگرانیها بر محدودیتهای تامین بالا گرفته است. محدودیتهای تامین تابهحال به اندازه کافی مطرح نشده و مسئولیت جمعآوری، انتشار اطلاعات و هدایت پژوهش به خوبی انجام نشده است. پرسش اصلی این است که آیا منابع معدنی مورد نیاز به موقع و با ارزش قابل پذیرش برای رویارویی با تقاضاها و محصولات درحال توسعه خواهد بود؟
اینکه به چه دلیل و تا چه حد در دسترس بودن این مواد به محدودیت مربوط میشود و دادهها، اطلاعات و پژوهشهای موردنیاز برای تصمیمگیرندگان بهمنظور برداشتن گامی برای جلوگیری از محدودیتهای تامین نشده است، قابل تامل است.
کمیته نویسندگان گزارش «ماتریس حساسیت» برای کمک به ارزیابی درجه حساسیت یک ماده معدنی را توسعه دادند و فاکتورهایی که اهمیت مواد معدنی در استفاده را تحتتاثیر قرار میدهند اینگونه تقسیم کردند:
مواد معدنی، سطح متغیری از «اهمیت» بنا به تقاضا برای مواد معدنی در بخشهای مختلف اقتصاد دارند. «اهمیت در استفاده» به این معنی است که برخی مواد معدنی بهدلیل ویژگیهای شیمیایی و فیزیکی برای کاربردهای خاص بسیار اساسیتر از دیگر مواد معدنی هستند. هرچه پیدا کردن جایگزین مناسب برای ماده معدنی سخت، پرهزینه و زمانبر باشد، تامین ماده معدنی بیشتر تحتتاثیر محدودیت قرار میگیرد.برای نمونه، فلزات گروه پلاتینیوم و عناصر خاکی کمیاب برای ساختوساز مبدل کاتالیزوری اتومبیل بسیار اساسی است. درحالحاضر جایگزین قابلدسترسی برای این مواد معدنی به منظور این کاربرد ویژه وجود ندارد در نتیجه برای جلوگیری از ساخت مبدل کاتالیزوری میتوان تامین مواد معدنی آن را در تحدید قرار داد. اهمیت این مواد معدنی در این کاربرد بسیار بالاست.
فاکتورهایی که دسترسی به مواد معدنی را تحت تاثیر قرار میدهند نیز شامل این موارد است:
در بلندمدت (در یک دوره بیش از ۱۰ ساله) دسترسی تابعی از ۵ فاکتور است: زمینشناسی (آیا منابع زمینی در دسترس است)، فنی (آیا میتوانیم استخراج یا فرآوری کنیم)، زیستمحیطی و اجتماعی (آیا میتوانیم به روشهایی که سازگار با محیطزیست و اجتماع باشد تولید کنیم)، سیاسی (چگونه دولتها از طریق عملکردها و سیاستشان دسترسی را تحتتاثیر قرار میدهند) و اقتصادی (آیا ما میتوانیم آن را با ارزشی که مطلوب و قابل پرداخت از سوی مصرفکنندگان است تولید کنیم).
بسیاری از فناوریهای موجود و نو، به مواد معدنیای نیاز دارند که در دسترس نیست، اما وابستگی به واردات برای مواد معدنی مشخص در نوع خود دلیلی برای نگرانی نیست، اگرچه وابستگی وارداتی میتواند طیفی از صنایع را در معرض ریسکهای سیاسی، اقتصادی و دیگر ریسکها - که در موقعیتهای ویژه تغییر میکند - قرار دهد. برنامهریزی آگاهانه برای حفظ و افزایش رشد اقتصاد داخلی، نیازمند آگاهی از تحدیدات بالقوه در تامین مواد معدنی بوده و همچنین نیازمند توسعه استراتژیهایی برای کاهش تاثیرات تحدیدات آنهاست.
در دوره کوتاهمدت و متوسط، ممکن است تحدیدات قابلتوجهی برای تامین رخ دهد که منجر به نداشتن دسترسی به یک ماده معدنی یا افزایش نرخ بسیار بالا خواهد شد. ریسکها شامل این موارد است:
- افزایش قابل توجه و غیرمنتظره تقاضا بهویژه زمانی که تولید و ظرفیت نزدیک هم باشند.
- بازارهای به نسبت کوچک که ممکن است افزایش تولید نتواند پاسخگوی تقاضا باشد.
- تولید به چند معدن و شرکت و کشور محدود، متمرکز شود.
- تامین مواد معدنی که محصول فرعی محصول اصلی باشد زیرا در اینباره، تامین ماده موردنظر، وابسته به دسترسی به محصول اصلی است (برای نمونه گالیوم محصول فرعی استخراج معدن بوکسیت است).
- بازارهای تامین موادی که بازیافتی از ضایعات ندارند نسبت به دیگر مواد، مستعد ریسک تامین هستند.
هر چند پژوهشها و دادههایی که از طرف سازمانهای مختلف مانند زمینشناسی، دفتر پژوهشهای معدنی و وزارت صنعت، معدن و تجارت ارائه میشود مورد استناد است اما مقدار و عمق دادهها و آنالیزها، کافی نیست هر چند در سالهای اخیر بودجه بخش پژوهش نسبت به سال ۱۳۹۲ حدود ۶ برابر شده اما باید کارهای زیادی (با اختیار، قدرت و منابع کافی) برای انجام جمعآوری اطلاعات، آنالیز و انتشار آن انجام شود. سازمانهای عامل میتوانند مواد معدنی بحرانی را به دادهها اضافه کنند. متاسفانه اطلاعات کمی درباره مواد معدنی بحرانی وجود دارد. باید زمینههای پژوهشی مهم مشخص شوند.
وجود متخصصان منابع آموزشدیده به منظور پرورش نوآوری لازم برای اطمینان از در دسترس بودن منابع با هزینهای قابلپذیرش و آسیبهای محیطی کم بسیار ضروری است. زیرساختها برای آموزش متخصصان برای خدماتدهی به بخش معدن باید قوت یابد و خطمشی آموزشی برای برطرف کردن نیازهای آینده کشور باید کافی باشد.