به گزارش می متالز، قطعا در این میان بنگاههایی که با استراتژی مناسب هوشمندانه بازار را رصد میکنند، میتوانند از بزنگاه تاریخ عبور کنند و فرصتهای بزرگتری را پیش روی خود قرار دهند و در مقابل شرایط رکود تورمی برای بنگاههایی که بیتوجه به شرایط بیرونی هستند و همچنان مسیر قبلی خود را طی میکنند، مانند سیاه چالهای است که میتواند بنگاه را کاملا از بین ببرد.
در رابطه با موضوع شرکتها در شرایط تحریم، میزگردی تخصصی با حضور عزیزاله عصاری، مدیرعامل شرکت سرمایهگذاری توسعه معادن و فلزات، منصور یزدیزاده، مدیرعامل شرکت ذوبآهن اصفهان، محمود نوریان، مدیرعامل شرکت معدنی و صنعتی چادرملو، رضا اشرف سمنانی، مشاور مدیرعامل شرکت توسعه معادن و صنایع معدنی خاورمیانه (میدکو) و جمشید ملارحمان، مدیرعامل شرکت معدنی و صنعتی گلگهر برگزار شد که مشروح آن در ادامه میآید.
عزیزاله عصاری: در حال حاضر شرایط موجود برای کسبوکار بسیار مشکل است. تحریمهای فعلی حتی به اعتراف آمریکا سختترین تحریمهایی است که تا به حال برای یک کشور وضع شده است. این تحریمها بیشتر موارد اقتصادی را هدف گرفته و به همین دلیل قطعا کسبوکار در این شرایط با مشکلات زیادی مواجه میشود. این در حالی است که خوشبختانه هنوز بعضی از صنایع بزرگ به نقطه رکود تورمی نرسیدهاند. اکنون به برنامههای خاص برای این شرایط ویژه نیاز داریم. باید در نظر داشت بخش تولید به عهده ماست؛ ولی بازار مصرف در دست ما نیست.
بازار مصرف نقش بزرگی در شکستن رکود تورمی دارد؛ یعنی تولیدات در یک سوی ماجراست که ما برای آن فکرهایی کرده و استراتژیهایی داریم. اما محصول باید به بازار وارد شود چه بازار داخلی و چه خارجی که این بخش از عهده ما خارج است. بنابراین سیاستمداران باید در این بخش برنامهای داشته باشند و شرایط بازار را به سمتی ببرند که محصولات جذب شوند. استراتژی ما در معادن و فلزات حفظ وضعیت فعلی خودمان است. گروه ما ۴ میلیارد یورو پروژه در پست اجرا داشت که در حال حاضر تمرکز خود را روی پروژههایی که بیش از ۵۰ درصد پیشرفت داشتند، گذاشتهایم تا شرایط تولید را بهینه و فرآیندها را اصلاح کنیم.
محمود نوریان: با توجه به اینکه شرکت چادرملو تولیدات استراتژیک برای صنعت دارد از این رو از وضعیت مناسب برخوردار است.طبق برنامهریزی انجامشده تولیدات ما برای تامین مواد اولیه فولادسازان داخل کشور است. در تحریمهای گذشته نیز با چنین مسائلی در حوزه کسبوکار مواجه بودیم که آن دوره را با تمهیداتی که در نظر داشتیم با موفقیت پشتسر گذاشتیم. اکنون نیز که به جرگه فولادیها پیوستیم و زنجیره ارزش فولاد را در این شرکت تکمیل کردیم، نگران تحریمها نیستیم و صنایع وابسته به چادرملو نیز هیچگونه نگرانی نداشته باشند.
رضا اشرف سمنانی: بنگاههایی که دارای استراتژی ثابتی هستند و متناسب با آن برنامهریزی و فعالیت میکنند قادر خواهند بود قیمتها، مواد اولیه، فرآیند تولید و... را به خوبی ببینند. تغییر هر یک از قیمتها سبب تغییر در کل زنجیره میشود و میتواند بهعنوان یک مزیت مورد توجه قرار گیرد. ممکن است در هر زمانی تنوع دادن و افزایش در سبد محصولات سبب بهبود عملکرد یک بنگاه اقتصادی شود. این امر مزیت رقابتی برای بنگاههای فعالان در این حوزه به شمار میرود. در شرایطی که استراتژی مدونی پیش روی مدیر باشد، با تحلیل نوع محصولات میتوان افزایش توان رقابتی، سود دهی، تولید و اجرای طرحها را متصور شد و آنها را از گزند هر نوع تغییری اعم از اثرات تحریم مصون نگه داشت.
منصور یزدیزاده: 50 سال از آغاز به کار ذوبآهن میگذرد و این شرکت بهعنوان تولیدکننده محصولات ساختمانی شناخته میشود. استراتژی هر شرکتی برای ادامه مسیر بسیار مهم است؛ چراکه آینده این شرکت و سمت و سویی که میرود براساس آن استراتژی است. طبیعتا تصویری که برای آینده ترسیم میکنید متاثر از مباحث بیرونی و درونی است. استراتژی که ذوبآهن مدنظر قرار داده خروج تدریجی از تولید محصولات ساختمانی و روی آوردن به سمت محصولات صنعتی است. در همین راستا سال گذشته به تولید ریل دست یافتیم و سایر محصولات صنعتی را نیز در دست اجرا داریم. با تجهیزاتی که در خطوط ذوبآهن نصب شده این امر میسر خواهد شد و در شرایط رکود تورمی امروز این مواردی که در برنامهها دیده شده به کمک ذوبآهن خواهد آمد.
همچنین در شرایط رکود تورمی بهترین راه گریز میتواند صادرات باشد. خوشبختانه صنعت فولاد در حال حاضر «صادراتمحور» شده البته بیشک با افزایش کمی و کیفی محصولات بوده که به این نقطه رسیدیم و با توجه به کاهش ارزش ریال در مقطع کنونی، صادرات توانسته جهش بیشتری داشته باشد؛ این موضوع تا جایی پیش رفته که حتی محصولات بیکیفیت نیز صادر میشود و جای بسی تاسف است. شاید اتفاقی که زمانی برای چین افتاده بود در حال حاضر برای ایران در حال رخ دادن است. بنابراین باید گفت شرایط کسبوکار سخت شده است.
ما بخشی از نیاز خود را از خارج تامین میکنیم و این یکی از مشکلات است و حتی این موضوع با توجه به اینکه دامنه تحریمها به صادرات فولاد نیزرسیده در مورد صادرات نیز صدق میکند. اگر چه همیشه راه برای دور زدن تحریمها نیز وجود داشته و اگر بخواهیم فعالیت را ادامه داده و صنعت خود را توسعه دهیم باید رویکرد صادرات را با شیوههای مختلف تقویت کنیم. با توجه به وضعیتی که به لحاظ بودجه با آن مواجه هستیم، باید بدانیم نگاه به بازار داخل نگاه مثبتی نیست و بنگاههایی مانند ذوبآهن ابتدا باید استراتژی خود را ترسیم کرده و با تمرکز در راستای آن گام بردارند تا بتوانند شرایط را مدیریت کرده و از آن عبور کنند.
عزیزاله عصاری: شاه کلید موضوعات کسبوکار روابط بینالملل است. بازار صادراتی یکی از مهمترین بازارهای ماست. اگر روابط بینالملل خدشهدار شود با مشکلات زیادی روبهرو میشویم؛ بهطوریکه هم هزینه بالای صادراتی داریم و هم در رقابت نمیتوانیم سهم بازار ارز را داشته باشیم و عقب میمانیم. باید بپذیریم که فضای روابط بینالملل روی پروژهها اثر میگذارد. در حالی ما ۴ میلیارد یورو سرمایهگذاری داشتیم که بخش مهمی از تجهیزات هم باید از خارج تامین میشد، نه بازار سرمایه و نه بازار پول کشش تامین مالی این پروژهها را نداشت.
تامین مالیهایی که پیشبینی میکردیم، به نوعی متوقف یا کند شدند؛ بنابراین ناچاریم روی پروژههایی کار کنیم که یا در حال تکمیل است یا بازار سرمایه توان تامین مالی آنها را داشته باشد، بنابراین باز هم باید یک نگاه ما به بازار مصرف باشد. نمیتوانیم کالا را تولید و انبار یا خطوط را تعطیل کنیم. در همین حال باید این را در نظر داشته باشیم که قاعدتا معدن قابلیت جایگزینی نفت را دارد و منبع مهمی تلقی میشود ولی متاسفانه نگاه غالب در کشور ما این نیست.
محمود نوریان: با توجه به اینکه چادرملو در دو زمینه معدن و فولاد فعال است، استراتژی بخش معدن را از ابتدا براساس تولید محصول برای مصرف داخلی تدوین کرده و در تلاش هستیم که این روند را ادامه دهیم. چادرملو در حال توسعه است هرچه میزان تولید فولاد کشور بیشتر شود تلاش ما برای توسعه و رسیدن به نقطه مطلوب افزایش خواهد یافت. در حال حاضر چادرملو سالانه معادل 2 میلیون تن فولاد تولید میکند، بنابراین در این مقطع با افزایش ظرفیت تولید کشور در صنعت فولاد به رویکرد صادرات روی آوردیم. ظرفیت تولید فولاد کشور معادل 25 میلیون تن است که تنها 12 میلیون تن آن مصرف داخلی است، بنابراین برای 12 میلیون تن امکان صادرات وجود دارد.
با وجود آنکه در تحریم هستیم، اما برای تحریمها همیشه چارهای اندیشیدهایم. فقط در این شرایط باید مراقب شرایط داخل کشور بود. هر روز مشکلاتی ایجاد میشود اعم از بخشنامهها که در راستای ایجاد موانع صادرات است. مسائل این چنینی باید حل شوند بهویژه مسائلی نظیر تعهدات ارزی که گریبانگیر بنگاههای اقتصادی است. توقع ما این است که دولت در این شرایط به شرکتهای معدنی و فولادی و دفاتر آن اعتماد داشته باشد و با همراهی بانک مرکزی میزان ارز حاصل از صادرات را نه به روشهایی که امروز متداول است، بلکه با واقعی کردن قیمتهای ارز و از سوی دیگر یکپارچه شدن تعرفه گمرکی با گمرک و بانک مرکزی، این مشکلات را رفع کند.
باید به اصل ۴۴ برگردیم و در زمان کوتاه، هرچه سریعتر این اصل را جدی بگیریم و دولت در مدیریت شرکتهای تولیدی و خصوصی دخالت نکند.امری که امروزه شاهد آن هستیم که به شدت در هیاتمدیره شرکتها و سیاستگذاری آنها اثرگذار است. این رفتار مداخلهگرانه از سوی دولت یک مانع است و باید مرتفع شود. دولت باید بداند که شرکتها برای تداوم خود برنامهریزی دارند و بخش خصوصی به تنهایی قادر است که بنگاه خود را اداره کند.
رضا اشرف سمنانی: بخش معدن بهطور عام جزو مزیتهای رقابتی اصلی برای کشور به شمار میرود. اگرچه معضل فروش محصولات و اضافه شدن تحریم فلزات وجود دارد، ما از معدود کشورهایی هستیم که در دو زمینه مواد اولیه و مصرف مواد معدنی، انرژی و دانش و تجربه بهطور توامان دارای مزیت هستیم و این مزیت سبب شده تا در سطح جهانی به رقابت بپردازیم. اما باید در نظر داشت محصولاتی سال قبل تولید کردیم امسال حتما باید با تمهیدات دیگری منابع تولید را تامین کنیم. اگر مجموعهای دانش محور و نوآور باشد و با شرایط بیرونی و درونی بتواند خود را تطبیق دهد، انعطافپذیری بالاتری خواهد داشت. ترکیب این موارد را باید مدنظر قرار داد. نباید تنها بر یک موضوع در تولید متمرکز شد، بلکه همه زمینههای تولید، خدمات و صادرات باید دیده شوند.
اگر همافزایی در بنگاهها و ارگانها بیشتر شود برای کشور بهرهوری بالاتری در بر خواهد داشت. این همافزایی در داخل سبب میشود تا مزیتهای رقابتی در سطح بالاتری دیده شوند. نباید فراموش کرد که در منطقه ما بازار بزرگی با جمعیت ۳۰۰ میلیون نفر وجود دارد. با یک نگاه استراتژیک میتوان این امر را مورد تحلیل قرار داد و خواهیم دید که با انعطافپذیری در استراتژی میتوان به هدف بزرگی نظیر توسعه بازارها دست یافت و آن را محقق کرد.
منصور یزدیزاده: واقعیت تلخی که در کشور ما در توسعه صنعت فولاد اتفاق افتاده این است که از تولید محصولات استاندارد و کنترل و پایش آن غافل شدیم. در حال حاضر حدود 4 میلیون تن فولاد با روش القایی تولید میشود و 4 میلیون تن نیز در دست اجرا داریم که محصول تولید شده به لحاظ کیفیت قابل مقایسه با محصولات واحدهای بزرگ نیست. برای شرکتهایی که چارچوب استاندارد درستی دارند توسعه کار سختی نیست.
بهطور مثال با وجود آنکه ۵۰ سال از تولید ذوبآهن میگذرد بهدلیل مبنای درستی که در این شرکت وجود داشته توانایی و قابلیت این را دارد که تولید را به سمت محصولات پر تقاضا سوق دهد؛ بهطوریکه ذوبآهن با توجه به افزایش تقاضا برای تیر ورق به تولید تیر آهن بال پهن روی آورده که بازار صادراتی خوبی نیز دارد. در چند سال گذشته وقتی چین دچار مازاد تولید شده و بودجه انقباضی بسته شده بود، دولت این کشور تمرکز را بر صادرات گذاشت و از صادرکنندگان خود حمایت کرد. بنابراین اگر بنا باشد این شرایط را پشتسر بگذاریم هم سیاستها و استراتژی واحدها موثر است و هم سیاستهای دولت. بنابراین برای صادرات محور شدن صنعت، نیاز به حمایت بیشتری از سوی دولت داریم.
عزیزاله عصاری: باز هم تاکید میکنم بازار مصرف مهم است. باید کشش جریان تولید را داشته باشیم. یک زمانی از بورس سریع محصولات خریداری میشد که علت آن فاصله قیمتی بین خرید و فروش بود. الان که قیمت آزاد شده و آن فاصله قیمتی از بین رفته خیلیها عقبنشینی کرده و از بازار خرید محصولات فولادی خارج شدهاند. این فاصله قیمتی به نظر من لازم بود تا مشوقی برای خرید باشد و برای عدهای هم سود داشته باشد که منابع مالی را بیاورند و بهجای خرید طلا و دلار صرف تولید کنند. اگر مسکن و پروژههای عمرانی نباشد فولاد در بازار داخل خیلی موفقیت ندارد. در شرایط فعلی که در تنگنا قرار داریم باید موازنهای بین تولید و فروش برقرار شود.
جمشید ملارحمان: بنده معتقدم گردش پول در زنجیره اقتصاد کشور باید بهصورت روان و علمی باشد. اعتقادی ندارم که صادرات داشته باشیم اما ارز به این چرخه بازنگردد. ارز باید در اقتصاد خرد و کلان کشور جریان داشته باشد. حوزه صنایع و معادن که مهمترین چرخ اقتصاد کشور به شمار میرود نیز از این امر مستثنی نیست و پیشنیاز آن توسعه صنایع و معادن است. در این راستا دولت باید در تخصیص صحیح منابع و ارز کشور به شکل بهینه برای توسعه کشور کمک کند. اما اینکه نرخ ارز چه باشد یا نحوه عرضه محصولات به بازار چطور انجام شود کار دولت نیست.
باید سیاست های متناسبی را در پیش بگیریم مثلا برای بخشی از زنجیره فولاد ارز نیمایی را در نظر میگیریم و در جای دیگر نرخ ارز بهصورت آزاد محاسبه میشود این عدمتناسب تاثیرات مستقیمی در تولید و فروش بنگاههای اقتصادی خواهد داشت. اگر اثر افزایش قیمت ارز را تعقیب کرده و نهایتا این امر به تامین مواد اولیه و بازگشت ارز به داخل زنجیره منجر به اتخاذ سیاست مطلوب میشود. به هر حال اگر ارز حاصل از فروش و خدمات با برنامه به پشتیبانی از تولید برآید و سبب شود تا نیاز تولیدکنندگان در زمینه قطعات تامین شود. به دنبال آن صنایع پاییندست تقویت میشود و توسعه صنایع وابسته فولاد مانند مسکن و بخشهای اساسی دیگر اقتصاد کشور را در پی خواهد داشت.
رضا اشرف سمنانی: هدف را نباید گم کرد. همانطور که بنگاهها باید دارای استراتژی باشند سازمانهای مرتبط نیز نیاز به استراتژی دارند. اگر هدف اصلی ما کاهش مصرف ارز هست پس باید در استراتژی کلان سازمان ایجاد توان ارزی در بنگاههای اقتصادی دیده شود. بخشهایی از اقتصاد نظیر صنایع معدنی که 68 ماده را شامل میشود بهعنوان شاخص در اقتصاد هستند. استراتژیهایی که در این حوزه نوشته میشود چه در بخش دولتی و چه در بخش خصوصی باید همسو باشند. بسیاری از مسوولان آشنایی با مسائل اجرایی ندارند و نمیتوانند در لحظه پیشبینی کنند. برخی مدیران و کارشناسان میانی در یک سازمان همسو نیستند.
حال با این روند، تصمیمات اتخاذ شده از این طیف چه اثری بر صنعت خواهد داشت؟ در این مقطع است که هدف گم میشود. باید نگاههای دخالتی به دیدگاههای حمایتی تبدیل شوند. در همین حال شرکتهایی هستند که میتوانند نقش موثری در شرایط تحریم برای بنگاههای اقتصادی کشور را ایفا کنند. آنها در دسته سازندگان هستند تنها به ساختن بنا نباید اکتفا کرد، بلکه ساخت تجهیزات علاوهبر کارهای زیربنایی نیز میتواند تهدیدها را به فرصت تبدیل کند. در عین حال مصرف ارزی با کاهش همراه خواهد شد و با این رویکرد استراتژیک میتوان توان ارزی کشور را در سطح بالاتری حفظ کرد. دستگاههایی که کمککننده هستند نیز همانند بورس باید بر آنها نظارت بیشتری صورت پذیرد.
افرادی که از بورس کالا برای فروش محصولات کمک میگیرند نباید دچار خدشه شوند. بهتر است اقتصاد آزاد عمل کند. خلاءها در نقاطی پیدا میشوند که استراتژی درستی تعیین نمیشود. سیستم عرضه و تقاضا در بورس کالا را ببینید؛ دلیل کم شدن معاملات وجود تقاضاهای کاذب است تا آخر خط برای فرآیند فعالیت بنگاه اقتصادی برنامهریزی نمیکنیم و اگر چنین کاری نیز انجام دهیم به انتها نمیرسیم. زمانی در سازمانی استراتژی مینویسیم و به مواردی نظیر، اقتصادی، فنی، اجتماعی، سیاسی و تکنولوژی توجه میکنیم و سپس اثرات آنها را بر روند فعالیت بنگاه اقتصادی میسنجیم. تصحیح و تعدیل در این شرایط بهترین پارامتر در برنامهریزی بنگاهها میتواند باشد و اگر مانعی هست باید حذف شود.
منصور یزدیزاده: خوشبختانه بعد از یک دوره تقریبا سعی و خطا درخصوص قیمتگذاری در بورس کالا و نرخ ارز و اینکه منشا ارز چه باشد، امروز به ثبات تعادلی نسبی خوبی در بورس کالا رسیدیم. در دورهای سقف رقابتی برای معاملات وجود داشت و قیمتها باید بر اساس ارز 4 هزار و 200 تومانی عرضه میشدند، امروز دیگر سقف رقابت برداشته شده. البته قیمتهای پایه را وزارت صنعت، معدن و تجارت تعیین میکند اما سقف رقابتها حذف شده است. در حال حاضر بحث خاصی در قیمتگذاری بورس کالا وجود ندارد، یعنی شرکتهایی که رقابتپذیر باشند و از نظر کیفیت؛ محصولات مناسبی داشته باشند به راحتی میتوانند در بورس کالا معامله ثبت کرده و دغدغهای هم در رابطه با قیمت ندارند.
درخصوص صادرات هم آنچه که به کرات به بانک مرکزی اعلام کردیم و نشستهای متعددی نیز در رابطه با بازگشت نرخ ارز حاصل از صادرات به کشور داشتیم، بیشمار بخشنامه در این رابطه صادر شده که متاسفانه بهدلیل تعدد بخشنامهها انرژی زیادی از ما برای تحلیل و ابراز نظراتمان صرف میشود تا آنها را مجاب کنیم که شرکتهای بزرگ حوزه معدن و صنایع معدنی بهدلیل بورسی بودن اطلاعات مالی شفافی دارند و دفتر دومی نداشته و امکان بلوکه کردن پول را ندارند بنابراین تمامی ارز حاصل از صادرات را به سامانه بازمیگردانند.
ضمن اینکه تولید فولاد، ارزبری حدود تنی ۱۰۰ تا ۱۵۰ دلار دارد و اگر ۲۵ میلیون تن صادرات داشته باشیم حدود ۳ میلیارد تا ۳ میلیارد و ۳۰۰میلیون صرف ارزبری فولاد خواهد شد. این اشتباه استراتژیکی است که متاسفانه در بانک مرکزی وجود دارد و نرخ ارزش گمرکی را ضرب در میزان صادرات واحدهای فولادی میکنند، درحالیکه این رقم واقعی نیست و باعث به اشتباه انداختن تصمیمگیران کشور میشود و اینطور استنباط میشود که فولادیها در بازگرداندن ارز به کشور درست عمل نمیکنند؛ البته به تازگی این سوءتفاهمها رفع شده است. همه تولیدکنندگان شرایط سخت اقتصادی و مضیقه دولت را درک میکنند و متقابلا از دولت نیز میخواهند که تولیدکنندگان را در کنار خود ببینند نه در مقابل خود.
از همین رو من بهعنوان تولیدکننده در این شرایط سخت ۴۰۰ میلیون دلار نیاز سالانه خود را تامین کرده و توقعی از دولت برای تامین آن ندارم و معتقدم این کار بزرگی است که تولیدکنندگان بهویژه در عرصه فولاد، نیاز ارزی خود را تامین میکنند. البته بهدلیل تامین این نیازها، ارز مازادی برای فروش در سامانه نیما ندارند، اما با بخشنامه اخیر و تاکید بر عرضه ۵۰ درصد ارز در سامانه نیما تولیدکنندگان ملزم به عرضه بخشی از ارز حاصل از صادرات در سامانه نیما شدهاند، گرچه اگر دولت قادر به تامین ارز مورد نیاز ما باشد تمام ارز حاصل از صادرات را نیز میتوانیم در سامانه نیما عرضه کنیم؛ اما امیدواریم اتفاقی که در مورد بورس کالا افتاد در بانک مرکزی نیفتد.
عزیزاله عصاری: دولت محدودیتهای زیادی دارد حتی برای دادن یک بخشنامه با مشکلات زیادی از جوانب مختلف روبهروست. بهترین راه، مشورت با دستاندرکاران تولید و بازار است؛ زیرا نظرات موثری برای حل مشکلات دارند. در رابطه با برگشت ارز همان محدودیتهایی که برای دولت قائل هستیم در باقی موارد هم داریم. اکنون مشکل درآمد داریم و دولت به ارزهای صادراتی نیاز دارد. چون میخواهد تولید مشکل پیدا نکند بخشی از ارز را میدهد و میگوید شما قطعات و مواد بیاورید.
به هر حال کار سادهای نیست. با توجه به وضعیت فعلی، تصمیمات باید با لحاظ شرایط گرفته شود و برای همین بخشنامههای متعدد صادر میشود. دولت در حال حاضر به شرایط واقف است. انتظار این است که مسوولان این شرایط را برای مدیران حس کنند. مدیران دورنمایی ندارند و نمیتوانند ۶ ماه آینده را پیشبینی کنند. در همین حال تغییرات و تعویضهای مدیران و عدم ثبات در این زمینه اثرات زیادی بر برنامهها میگذارند باید این مساله را جدی بگیریم که زمان نداریم؛ بنابراین باید اجازه دهیم برنامههای مدیران به نتیجه برسد.
جمشید ملارحمان: اگر بنگاهها خود را بهعنوان بخشی از کل اقتصاد بدانند طبیعتا انتظارات آنها دیگر بخشی و جزئی نخواهد بود. طبیعی است که در شرایط فعلی بخشنامهها دستخوش تغییر شوند، اما از سوی دیگر نباید به عرضه و تقاضا در بازار فشار وارد کرد، بازار باید آزادانه عمل کند. نمیتوانیم در بازار وارد شویم و سپس بگوییم بورس کالا خود را با شرایط بیرون تنظیم کند؛ بنابراین انتظار ما از مسوولان تسهیل روند است.
همه بخشهای اقتصادی را باید با هم دید اما صادرات و واردات یک فرآیند دو طرفه است و تاثیر این امر در سایر فرآیندهای اقتصادی کشور نیازمند تسهیل در گردش کار است. فولاد در کشور تولید میشود اما به منظور واردات ماشینآلات نیاز ارزی وجود دارد، اقتصاد ما تافته جدابافته نیست. مزیت نسبی ما استفاده از انفال است بنابراین باید این مزیت، بازگشتی برای بنگاه داشته باشد. در این زمینه دولت حمایت میکند و خوشبختانه بهترین نوع تعامل با بنگاههای بخش معدن و صنایع معدنی را دارد، اگر انتظارها بخشی نباشد همانطور که عرض کردم باید ببینیم و بدانیم که صنایع پاییندست بخش معدن نیز کشش و توان تحمل چنین تصمیماتی نظیر بحث ارز را دارند.
علاوه بر این باید در بخش معدن به توسعه اکتشاف بهطور جدی فکر کنیم. برخی فکر میکنند که مشکل اصلی ما بخشنامهها هستند این در حالی است که کمبود مواد اولیه در حال حاضر بزرگترین مشکل این بخش به شمار میرود. مسوولان باید همه این موارد را در سیاستگذاری خود توام با هم ببینند؛ درحالیکه نرخ تسعیر ارز بر پایه ارز نیمایی صورت میگیرد بهتر است مواد اولیه نیز با قیمت مناسب در اختیار تولیدکنندگان قرار گیرد.
دستیابی به چنین توازنی بهطور حتم توسعه کشور را در پی خواهد داشت.اینکه پیشرفت طرحهای توسعهای کشور با حجم بالا را شاهدیم نشان دهنده اثرات منطقی و درست ناشی از همین تصمیمات در سطح کلان است. اما در سطوح مختلف مشکل اساسی ما وارد نشدن به بحثهای فنی و اکتشافات است که با نظرات کارشناسی بنگاهها تناسب ندارد.
رضا اشرف سمنانی: اگر بنگاهی بخواهد اقتصادی باشد باید دو مورد را دنبال کند، نخست شکستن رکود تورمی و دیگر ایجاد توان فعالیت اقتصادی. اگر بهدلیل نوسان نرخ ارز قیمت ماده معدنی افزایش یابد، قیمت کل زنجیره را بالا برده و تمام محصولات زنجیره ارزش فولاد را گران کردهایم. ماده معدنی که نباید بفروشیم باید آن را تبدیل کرده و با ارزش افزوده بالاتری فروخته شود، قرار نیست از فروش ماده معدنی ثروت ایجاد کنیم.
منصور یزدیزاده: دغدغه دولت در رابطه با قیمتها و تامین ارز پوشیده نیست و همیشه هم واحدها سعی کردند همراه دولت باشند. در این دوره سعی و خطا که سپری شد محصول با نرخ پایه 4 هزار و 200 تومان در بورس عرضه شد اما به دست مصرفکننده نرسید و متاسفانه دلال و واسطه از این فرصت بهره بردند، ولی این به آن معنی نیست که دولت بهصورت هدفمند این اقدام را انجام داده بلکه دولت با این قصد که تورم و قیمتها را کنترل کند وارد عمل شد اما در روش اجرا میتوانست این سعی و خطا اتفاق نیفتد.
ما ۴۰ سال است که با این تحریمها دست و پنجه نرم میکنیم و این موارد را میتوانستیم تجربه نکنیم؛ اما امروز به یک نقطه تعادلی نسبی در بورس کالا رسیدهایم و التهاب کاذبی که در ۶ ماه گذشته شاهد آن بودیم، رفع شده و سوداگری در بورس کالا از بین رفته است. حساسیت دولت درخصوص موضوع ارز طبیعی است اما میتوانست کارشناسانهتر با موضوع ارز برخورد کند. در موضوع مربوط به ارز اگر دولت تولیدکنندگان را در کنار خود ببیند و از نظرات کارشناسان استفاده کند مطمئنا نتیجه بهتری حاصل خواهد شد.