به گزارش می متالز، نخستین پاسخی که میتوان به این پرسش داد این است که معدن پولساز است، درنتیجه بخشی از بازار ملی برای هر کشور و بازار جهانی و هر آنچه به آنها مربوط میشود را معادن به خود اختصاص میدهند. این بعد قضیه به فراخور آنکه درآمدهای معدنی تا کجا در اقتصاد یک کشور نفوذ کردهاند و چه سهمی از درآمد ملی را به خود اختصاص دادهاند، بیشتر یا کمتر اهمیت پیدا میکند.
دوم اینکه شرایط کار در معدن سخت است و معادن بهویژه انواع زیرزمینی آنها استعداد بالایی در ایجاد تلفات مالی و جانی دارند؛ تلفاتی که میتوانند افکار عمومی را به سمت خود جذب کنند. حال اگر معدنکاری از شکل صنعتی خود خارج شود و صورت غیرقانونی بگیرد، تلفات و عمق فجایع برآمده از آنها بیشتر میشود.
سوم اینکه تاثیر آنچه در بخش معدن جهان اتفاق میافتد را نمیتوان تنها به یک کشور محدود کرد، کم و زیاد شدن تولید در کشوری مانند استرالیا در نتیجه یک توفان یا وقوع حادثهای مانند شکستن سد باطله در برزیل، کشوری مانند چین را به عنوان یکی از بزرگترین مصرفکنندگان محصولات معدنی دو کشور دیگر بیتاثیر نمیگذارد، هرچند این ۳ کشور در قارههای متفاوت قرار گرفته باشند. درواقع تولید و مصرف مواد معدنی است که این ۳ نقطه دور از هم را در جهان به هم ربط میدهد.
چهارم، تنشهای سیاسی برآمده از رقابت بین جوامع بر سر تصاحب گنجینههای زمین است. این گنجینهها مانند سوختی برای پیشروی کشورها در مسیر توسعه عمل میکنند و مواد معدنی با تاثیری که در این زمینه دارند، سبب تنش و در پی آن ایجاد خبر میشوند.
موضوع پنجم آن است که تاثیر رویدادهای معدنی چه خوب و چه بد بسیار گسترده است. کشف یک ذخیره چشمگیر به معنای اضافه شدن حجم زیادی از درآمد برای کل یک کشور و حتی جهان است، همچنین وقوع یک حادثه در معادن که در بیشتر مواقع به بهای از دست رفتن جان و مال انسانها میانجامد، خاطر همه انسانها را آزرده میکند. درنهایت نکته ششم از بعد قابلتوجه دیگری در معادن خبر میدهد. بخش معدن همچون سایر صنایع، محل شکوفایی قدرت آفرینش و نوآوری بشر است؛ قدرتی که او را با انگیزه بهدست آوردن ذخایر بیشتر حتی به فضای خارج از زمین و بستر اقیانوسها سوق داده است.
و اینچنین است که معدن خبرساز میشود.