به گزارش می متالز، در این نامه ۱۸۰نفر از فعالان بازارسرمایه اعلام کرده که با تغییر قوانین بازارپایه موافقاند و بازگشت به قوانین گذشته این بازار را صلاح نمیدانند اما نکتهایی که در مورد این نوع نامه نگاریها در ذوق میزند، دیدن نام افرادی بوده که شفافیت بازار چندان به صلاح کار آنان نیست و تنها اسم آنها در این نامه همانند یک کتوشلوار شیک برای آینده آن هاست یعنی هنگامی که نوبت به شفافیت این افراد مجموعه آنها برسد، طبیعتا ترجیح میدهند در بازاری حضور یابند که کاملا غیرشفاف باشد.
اینجانبان امضاکنندگان این نامه در چهارچوب قوانین و مقررات کشور و بدون التهابات فضای سیاسی و مجازی و صرفا در چهارچوب کار کارشناسی اعتقاد داشته و باید از اقدامات سازنده نهاد ناظر در جهت بازبینی قوانین و مقررات دفاع کرده و انتقادات و پیشنهادات خود را برای رونق بورس و همچنین فضای کسبوکار رقابتی و سالم در اختیار نهادهای قانونگذار و تصمیمگیر قرار داده و باید این تعامل بین اعضای مختلف ارکان بازار بیشتر تقویت شود تا به سهم خود موجب رونق و شکوفایی اقتصاد کشور گردیم!
در اصل این نامه مضمون حمایتی از تغییرات جدید بازار پایه بوده که هیچ شکی نیست، اما سوال اینجاست که امضاکنندگان محترم خودشان چقدر به کلمات و جملاتی که در این متن وجود دارد عرض ارادت و پایبندی داشته و اساسا آیا این جملات را قبل از زدن امضای خود بر پایه نامه، مطالعه کرده یا مانند بسیاری از نمایندگان معظم مجلس تنها خواستهاند امضایشان بر پای این نامهنگاری حک شود.
بسیاری از افراد این لیست جزو ناشرانی هستند که شرکتهایشان به عدم شفافیت شهره است و حال چگونه باور کنیم این اساتید فرار از روشنایی و شفافیت، یکباره به مدافع راستین تغییرات بازارپایه تبدیل شده اند.
در قوانین گذشته بازارپایه بهشت برین شرکتهای غیرشفاف بازار «ج» بود که برخی از دوستان امضاکننده با مواهب این بازار به خوبی آشنا هستند و از آن نیز کمبهره نبردهاند حال چگونه زیر نامهایی را امضا میکنند که اقدامات گذشته خودشان را زیر سوال میبرد؟ چگونه از اقدامات سازنده نهاد ناظر سخن میگویند درحالیکه تا امروز از خواب خرگوشی همین نهاد ناظر سودهای فراوانی در جیب ایشان و دوستانشان رفته است.
بیشک نگارنده با تغییرات بنیادین قوانینی که از شفافیت بازارسرمایه کاسته است موافق است، اما از ماهیگیری دوستان سفتهباز و غیرشفاف بیم دارد؛ بیم آنکه شاید خبری در کوچهپسکوچههای ملاصدرا در جریان است که ما نمیدانیم و شاید اتفاقی قرار است رخ دهد که اگر برای سهامدار آب ندارد؛ برای برخی افراد این لیست، نان دارد!
کاش برای نوشتن این نامه از سهامداران حقیقی و زیاندیده نیز امضا گرفته میشد. شاید آن موقع بسیاری از این نامها را در زیر این نامه نمیدیدیم.
سوال دیگری که پیش میآید آن است که مگر قرار است به قوانین گذشته رجوع کنیم که دست به قلم شده و ۱۸۰ امضا از نامهای خوشنام و ... جمع کردهاید. یعنی قرار است سهامداران حقیقی باز هم با شوکی جدید روبه رو شوند؟
و آیا وزیر اقتصاد برای تصمیمهای خود و زیردستانش نیاز به جمع آوری امضا دارد؟