می متالز، شاخص بورس ۳۱۹۹ واحد دیگر رشد کرد و در فاصله ۷۰ واحدی از مرز ابرکانال ۳۰۰ هزار واحدی متوقف شد. بهرغم روند پرالتهاب بازارهای جهانی، رکود بازارهای موازی سبب شده جریان قدرتمند نقدینگی به سمت بازار سهام تداوم داشته باشد. این نقدینگی با سودای کسب بیشترین بازدهی در کوتاهترین زمان عمدتا راه گروههای کوچکتر سهامی را در پی گرفته است. به این ترتیب نماگر اصلی بازار در نزدیکی مرز روانی گامهای آهستهتری برمیدارد و آزمون عبور از آن را به هفته آتی موکول کرده است.
بازار سهام در هفته جاری با دارا بودن دو روز کاری کمتر و حاکمیت فضای نیمهتعطیل بر فضای اقتصادی کشور کماکان عملکرد درخشانی داشت و با افزایش 3.4 درصدی شاخص کل در فاصله کمتر از ۱۰۰ واحدی در مرز روانی ۳۰۰ هزار واحد ایستاد تا بازدهی دماسنج بازار سهام از ابتدای سال در محدودهای بالاتر از ۶۸ درصد قرار گیرد.
رونق رویایی سهام درحالی ادامه مییابد که این روند ممتد مثبت عملا بورس تهران را در فضای رکود سایر بازارهای سرمایهگذاری به یک انتخاب موردتوجه عموم تبدیل کرده و سیلی از نقدینگی سرگردان از سوی سرمایهگذاران تازهوارد را به سوی بازار سهام سرازیر کرده است. این نقدینگی که عمدتا به سودای کسب بیشترین بازدهی در کوتاهترین زمان به بورس جذب شده عمدتا سهام کوچکتر را هدف گرفته؛ جاییکه به دلیل فقدان عرضهکنندگان قدرتمند عملا تاثیرگذاری بیشتری بر تشدید موج صعودی گذاشته است.
این روند موجبشده بسیاری از فعالان قدیمی بازار نیز غافلگیر شده و در مواجهه با این رفتار کمسابقه، اتکا بر معیارهای اصلی ارزشگذاری و تحلیل بنیادین سهام را در شرایط فعلی کمفایده ارزیابی کنند. با توجه به عدم پیروی موج نقدینگی موجود از الگوهای متعارف ارزشگذاری و تحلیلی، بهنظر نمیرسد بتوان نقطه مشخصی را برای پایان موج صعودی کنونی متصور شد؛ هرچند میتوان انتظار داشت به رسم مالوف همه بازارهای هیجانی، پس از برخورد به نقطه اوج، احتمالا اصلاح پرشتابی بهویژه در سهام حبابی و دور از ارزش ذاتی در انتظار سهامداران برخی از شرکتها باشد.
از حدود یکصد سال پیش، همگام با شکوفایی روزافزون علم سرمایهگذاری، ابزارهای متعددی برای ارزشگذاری داراییها ایجاد شد که بسیاری از آنها امروزه تحت عنوان «تحلیل فاندامنتال» توسط کارشناسان برای ارزیابی سهام شرکتها استفاده میشود. متخصصان فاینانس معتقدند که در بلندمدت، ارزش کلیه داراییها (از جمله سهام) از قواعد بی چون و چرای این علم پیروی میکنند و فارغ از نوسانات کوتاه مدت، تنها روش مناسب برای تصمیمگیری صحیح در بازارهای مالی استفاده از مدلهای تحلیلی است.
با این حال، با بررسی و مطالعه رفتار سرمایهگذاران در عرصه عمل میتوان به مثالهای متعددی دست یافت که بر اساس آن رفتار بازارها، متفاوت از پیشبینی تئوریهای رایج فاینانس بوده است.
در پاسخ به این تناقضها، در چند دهه اخیر شاخه نوینی به نام «فاینانس رفتاری» ایجاد و رشد کرده است که به بررسی رفتار سرمایهگذاران در بازارهای مالی با رویکرد روانشناسانه میپردازد. کارشناسان این رشته معتقدند نیروهایی نظیر ترس و طمع میتوانند با زیر پا گذاشتن تئوریهای فاینانس موجب انحرافات چشمگیر در بازارهای مالی شوند.
بدین ترتیب باید به افراد از منظر روانشناسانه نگریست که در بسیاری مواقع تحتتاثیر احساسات واقعی، رفتاری کاملا متفاوت با منطق اقتصادی (شالوده فاینانس) از خود نشان میدهند. یکی از خطاهای شناختی رایج در این رشته جدید علمی بیان میکند که پیشبینی سرمایهگذاران از آینده قیمت هر سهم وابستگی زیادی به روند اخیر قیمتها دارد به گونهای که پس از یک دوره طولانی رشد، افراد پتانسیل بیشتری برای تداوم روند افزایشی متصور هستند و پس از یک دوره نزول، امکان کاهش قیمت را بیشتر میدانند؛ حال اینکه این پیشبینی مبنای حقیقی و عینی ندارد. همچنین، تحقیقات تجربی این علم نشان میدهد که در بازارهای صعودی سرمایهگذاران میزان ریسک سهام خود را بسیار کمتر از واقع ارزیابی کنند.
به عبارت دیگر، تخمین آنها از مخاطرات پیشروی سرمایهگذاری در عمل و بر اساس اتفاقات بعدی کمتر از واقعیت است. شرایط کنونی بورس تهران پس از یک دوره رشد بیش از سهبرابری در دو سال اخیر کمابیش فضایی را فراهم کرده که زمینه بروز خطاهای شناختی مطرح در علم «مالی-رفتاری» در عرصه فعالیت روزمره سرمایهگذاران را فراهم آورده است.
از اینرو شاید مناسب باشد فعالان این روزهای بازار سهام بهویژه تازهواردها به مطالب منتشره در این رشته علمی اعتنا نشان دهند تا با پالایش رفتار سرمایهگذاری خود از خطاهای مرسوم از عواقب منفی اشتباهات رایج در بازارهای صعودی محفوظ بمانند.
در حالی که در اوایل ماه جاری تفاوت نرخ یورو بهعنوان ارز اصلی مورد عمل در مبادلات در سامانه نیما با نرخ ارز آزاد به کمتر از یک درصد رسیده بود، در هفته جاری شاهد واگرایی مجدد دو نرخ بودیم. به این ترتیب، قیمت یورو در بازار آزاد در حالی از مرز ۱۳ هزار تومان گذشت که قیمت همین ارز در سامانه نیما از ۱۲ هزار تومان پایینتر رفت. نرخ دلار پایه محصولات در بورس کالا هم در این هفته پس از تقریبا دو ماه و تجربه اوج ۱۱۶۰۰ تومانی در تیر ماه، این هفته به کانال پایینتر ۱۰ هزار تومانی بازگشت.
در همین حال، در بازار آزاد قیمت دلار از محدوده ۱۱ هزار تومان جدا شده و در مقاطعی در هفته جاری با مقاومت مهم ۱۱۸۰۰ تومانی درگیر شد که البته توان عبور از آن را نداشت.
درحالیکه اتفاقات اخیر موجب شده بود که امیدها به یکسانسازی نرخ ارز افزایش یابد، مسیر هفته جاری حکایت از یک حرکت بازگشتی به افزایش فاصله بین دو نرخ دارد؛ اتفاقی که در صورت تداوم با توجه به اتکای بیشتر صادرکنندگان و فروشندگان کالایی به نرخ پایینتر در تسعیر درآمدهای خود، سیگنال مناسبی برای شرکتهای مرتبط در صنایع بزرگ بورسی محسوب نخواهد شد.
در حالی که در روزهای اخیر اخباری مبنی بر از سرگیری مذاکرات تجاری بین آمریکا و چین باعث بهبود وضعیت کلی بازارها و رشد قیمت نفت و تا حدی مواد خام دیگر شده است، یک عامل مهم کماکان بر سر چشمانداز بازارهای جهانی سنگینی میکند و آن ارزش جهانی دلار است. واقعیت این است که به دلیل سیاستهای محرک در اروپا و ژاپن و چین و عدم همراهی فدرالرزرو با سیاستهای مزبور، بهویژه در سه سال گذشته، اختلاف بهره ایجاد شده بین اوراق قرضه آمریکایی و بقیه اقتصادهای بزرگ بهصورت یک مغناطیس بزرگ عمل کرده و منجر به جذب گسترده سرمایههای مالی به سمت دلار شده است.
این روند که انتظار میرود با تشدید سیاستهای انبساطی در خارج از آمریکا و نیز افزایش ریسکگریزی و خروج سرمایه از اقتصادهای نوظهور در ماههای آتی تشدید شود، بهزعم بسیاری از کارشناسان، میتواند با ادامه تقویت دلار آثار رکودی هم بر اقتصاد آمریکا و بهتبع آن جهان در سال آینده میلادی بر جای بگذارد.
یکی از سناریوهای پیشگیری از این روند، حرکت سریع بانک مرکزی آمریکا در کاهش بهره و اجرای مجدد سیاستهای فوقانبساطی نظیر خرید اوراق قرضه دولتی است؛ اتفاقی که هر چند پس از نشست هفته آینده روسای این بانک میتوان در مورد آن بهتر قضاوت کرد اما بهطور کلی و با عنایت به سوابق تاریخی در شرایط مشابه، تحقق آن بعید به نظر میرسد.
شروین شهریاری| تحلیلگر بازارهای مالی
در همین رابطه نیز بخوانید: