به گزارش می متالز، مشکل اصلی و اساسی بازار اینجاست که ارزش کل بازار سهام در حدود ۱۲۰ میلیارد دلار و ارزش سهام شناور آن بیش از ۲۰ درصد از آن نیست، یعنی در خوشبینانهترین حالت، فقط ۲۰ میلیارد دلار سهام قابل معامله در بازار وجود دارد.
این در حالی است که حجم و ارزش پول «پول موجود در بازار و نقدینگی جدید» بیش از سه برابر این مقدار شده ولذا نتیجهگیری خیلی ساده اما؛ تلخ و ناگوار است.
بر همین اساس باید اشاره داشت که قدرت تقاضا بیش از سه برابر عرضه بوده و ۲۰ میلیارد دلار سهام شناور بازار، پاسخگوی خیل عظیم پولهای سرگردان جامعه نیست و از طرف دیگر، قریب به اتفاق فعالان بازار سراغ سهام بزرگ و بنیادی «۷۰ سهم برتر بازار» نمیروند، چون میدانند با افزایش ۱۰ تا ۲۰ درصدی قیمت این گروه از سهام، شاهد عرضههای آبشاری آن از سوی حقوقیهای بازار خواهند بود بنابراین بهترین گزینه و انتخاب را کرده و آنها فقط سراغ سهام کوچک و خرد بازار میروند.
برخی سهامداران سهام دارویی را انتخاب کرده و میدانند که سهامدار عمده داروییها، سازمان تأمین اجتماعی بوده و این نهاد قصد عرضههای سنگین و از دست دادن کرسیهای مدیریتی در نمادهای دارویی خویش را ندارد؛ لذا هجوم بیسابقهای به نمادهای دارویی آوردهاند بطوری که بازدهی یکساله گروه دارویی از مرز ۵۰۰ درصد نیز گذشته است؛ نمادهای غذایی و غیره درگیر همین قضیه و داستان شدهاند.
شاید باورتان نشود اما، ارزش بازار شرکت قاسم ایران از رقم ۳۷۸ میلیارد تومان در یک سال پیش، به ۳۷۸۰ میلیارد تومان رسیده و باقی ۷۷۰ نماد فعال در بازار نیز بجز ۷۰ سهم بزرگ، برتر و بنیادی دارای همچون وضعیتی بوده و قیمتها در یک سال اخیر به طور میانگین بیش از ۳ تا ۱۰ برابر شده است؛ مسوولان بورس نیز فقط نشسته و تماشا میکنند و کاری از دستشان بر نمیآید.
اما چاره کار چیست، بدون شک اغلب فعالان بازار میدانند که چاره کار چیست، ولی اقدامی عملی در رفع این بحران صورت نمیگیرد.
دو راه ساده و موثر برای از بین بردن بحران کنونی چنین بود که «عرضه اولیه سریع شرکتهای بزرگ در بازار» و «راهاندازی و برقراری فروش نسیه در بازار» استفاده مطلوبتری انجام شود.