به گزارش می متالز، تامین مواد اولیه از جمله مهمترین دغدغههای صنایع معدنی و فولادی است.
معدن و صنایع معدنی در یک زنجیره قرار دارند، هرگونه تغییر، پشرفت، ضعف و یا توسعه در یکی از این حلقههای زنجیره تولید بر سایر حلقهها نیز تاثیر میگذارد. معدنیها دیری است که در مجتمعهای خود واحد فولادسازی به راهانداختهاند و این امر اعتراض فولادیها را در پی داشته است. برخی از واحدهای فولادسازی از جمله فولاد هرمزگان نیز برای حل این مشکل به دنبال خرید معدن هستند و با ابراز نگرانی از این موضوع، خواهان توقف این فرآیند و اعمال قدرت وزیر صنعت معدن و تجارت هستند.
به شکل پروندهای موضوع حضور معدنیها در فولاسازی را بررسی میکنیم. در بخش اول نظر محمد کشانی مدیرعامل فولاد سبزوار و محمدرضا عظیمیان مدیرعامل فولاد مبارکه اصفهان به عنوان بزرگترین واحد فولادسازی ایران در خاورمیانه را در این ارتباط جویا شدیم. برای تکمیل بحث مصاحبهای با محمد نوریان مدیرعامل مجتمع معدنی و صنعتی چادرملو به عنوان بزرگترین واحد معدنی ایران از نظر گذرانیده میشود که با هم میخوانیم؛
معدنیها در بخش فولاد سازی توسعه یافتهاند و در بخش صادرات نیز وارد شدهایم و مشکلی از این نظر وجود ندارد.
اکنون و در حال حاضر مگر فولادیها در تخصص خود ثابت ماندهاند؟ مگر نه اینکه فولادیها اکنون وارد زنجیره معدنکاری شدهاند و معدن خریداری میکنند.
مگر ما مجبور نشدهایم؟ ما نیز مجبور شدیم. معدنیها مجبور هستند وارد زنجیره فولاد شوند. مگر ذخیره معدنیها مادام العمر است؟ زمانیکه مواد معدنی معادن تمام شود، معدنیها باید چه کنند؟ آیا باید کارخانجات شان را تعطیل کنند؟ باید ذخایری باشد که معدنیها اکتشاف کنند. دولت بیاید به معدنیها ذخایر معدنی برای استخراج بدهد، معدنیها حتما به دنبال کار معدن میروند و بر همان بخش معدن متمرکز میشوند.
خیر؛ این موضوع درست نیست. به شکل کلی برخی فولادیها مدعی هستند دلیل حضور معدنیها در بخش فولاد، طمع برای سود بیشتر فولادسازی است. اگر اینطور است چرا عنوان میکنند فولادسازی سود زیادی ندارد؟ اینها همانها هستند که به دفعات گفتهاند، سود معدنداری بیشتر از فولادسازی است و معدنیها بیشتر سود میبرند. حال که وارد فولاد سازی شدهایم چطور میگویند و مدعی شدهاند به خاطر سود بیشتر معدنیها به سمت فولادسازی رفتهاند؟
معدن به خاطر آینده خود وارد جریان تولید شده است. معدنیها نیز دوست دارند در مملکت ذخایر زیادی داشتیم و میتوانستیم این ذخایر را توسعه دهیم و فقط به شکل تخصصی در حوزه معدن میماندیم.
مهمترین نکته این است اگر به هیچ فرد ثالثی مجوز ورود به موضوع فولاسازی داده نمیشود و مجوز را فقط و فقط برای مجتمعهایی همچون فولاد خوزستان و فولاد مبارکه اصفهان که فقط فولاد تولید میکنند، داده شود، اعتراض به حضور معدنیها در فولادسازی درست است اما اگر به یک فرد ثالثی برای تولید فوالاد مجوز فولادی بدهند همچنان که تا کنون داده اند، این اعتراض بیمعنی است.
در سالهای گذشته تعداد زیادی فولادی افتتاح شده اند، فولادیهای جدید، انواع و اقسام فولادیهایی که با طرحهای ۷ و۸ گانه ایمیدرو (که خارج از سقف شرکتهای فولادی بزرگ تشکیل شدهاند) افتتاح شدهاند. این واحدها میتوانند در حوزه فولاد فعالیت کنند اما معدنیها نمیتوانند؟ اگر مواد اولیه کمیاب میشود، چرا به این واحدهای فولادی مجوز داده شده است؟ به این واحدها مجوز نمیداند، به تبع آن به معدنیها نیز برای توسعه مجوز داده نمیشد.
این سوال بارها و بارها مطرح شده است. مجوز ایجاد واحدهای فولادی به افرادی که هیچ تخصصی در فولاد ندارند، داده میشود، چرا این مجوز را به معدنیها ندهند؟ اگر اضافه شدن فولادی به جمع فولادیها لازم نیست چرا مجوز داده می شود؟ تصمیمگیران بگویند فقط به واحدهای فولادی که درحالحاضر فولاد تولید میکنند، مجوز افزایش میزان تولید و توسعه میدهیم. در غیر این صورت اگر قرار است به فرد سوم و یا ثالثی مجوز فولادسازی بدهند به چه حق و مجوزی این حق را به معدنیها ندهند.
اینکه معدنیها سهام فولادیها را بخرند و مواد معدنی خود را به آن واحد تولیدی معدنی بیاوند امکانپذیر است و با اینکار باعث توسعه آن واحد فولادی میشوند اما این موضوع در حیطه تصمیمگیری من نیست و در راستای اهداف سهام داران است و سهامداران در این ارتباط تصمیم میگیرند ضمن اینکه چادرملو هلدینیگ نیست که سهم بخرد.