به گزارش می متالز، بهرامی ارضاقدس در حال حاضر نیز عضو هیات نمایندگان پارلمان بخش خصوصی است. وی چندی پیش میهمان موسسه فرهنگی-مطبوعاتی بود و در نشستی به پرسشهای مطرحشده پاسخ داد. در حوزه معدن و صنایع معدنی با محوریت موضوع صادراتمحور گفتوگویی انجام دادهایم که مشروح آن را میخوانید.
در حوزه معدن ما باید به سمت ایجاد ارزشافزوده بیشتری پیش برویم. باید از خامفروشی مواد معدنی بپرهیزیم، برای مثال چینیها سنگآهن را به قیمت ۴۰ تا ۵۰ دلار از ما خریداری میکنند و بعد محصولاتشان را به قیمت ۱۲۰۰ دلار به ما میفروشند و این چرخه معیوبی است. این در حالی است که ما باید تبدیل سنگآهن تا محصول نهایی را دنبال کنیم. یکی از مشکلات تولیدکنندگان ما در صنایعی چون مس و آلومینیوم این است که مواد اولیه را گرانتر از رقبای خود خریداری میکنند و از سوی دیگر مواد اولیه موجود در کشور برای همین صنایع را به قیمت ارزانتر به خارج از کشور صادر میکنیم، در حالیکه این حرکت باید به عکس آن تبدیل شود. ما باید در داخل مواد خام را ارزانتر در اختیار تولیدکننده قرار بدهیم تا تولیدکننده بتواند محصول خود را ارزانتر تولید و در بازار جهانی قدرت رقابتپذیری پیدا کند. بنابراین ضروری است که دولت باید در این جهت سیاستهایش را پیش ببرد. به عبارت دیگر ما بهجای اینکه مس صادر کنیم، بهتر است کابل مسی و فرآوردههای مسی صادر کنیم.
مشکل دیگر شرکتهای تولیدکننده اصلی ما این است که این شرکتهای دولتی یا خصولتی هستند که ترجیح میدهند محصولات خود را به قیمت ارزانتر بفروشند و به تولیدکننده داخلی ارائه ندهند. باید از ادامه چنین سیاستهایی پیشگیری کرد.
در صادرات معدنی باید بین صادرات کانیهای غیرفلزی و فلزی تفاوت قائل شد. در برخی محصولات غیرفلزی مانند سیمان باید این موضوع را در نظر گرفت که صادرات آن بهدلیل هزینه حملونقل بالا محدود به شعاع ۳۰۰ کیلومتری میشود، مگر در کشورهای خاصی که دسترسی به آبهای جهانی دارند و از طریق حمل با کشتی هزینه حمل خود را کاهش دهند. از اینرو سرمایهگذاری که در زمینه سیمان در کشور انجام شده با توجه به کشورهای همسایه و صادرات به آنجا انجام شده است. در غرب کشور صادرات سیمان بیشتر متوجه کشور عراق و در شرق کشور بیشتر متوجه کشور افغانستان بوده است.
گره فعلی کاهش صادرات ما به عراق به روابط سیاسی بازمیگردد تا روابط اقتصادی. چراکه به هیچ وجه توجیه ندارد که عراق با فاصله زیادی از کشورهای دیگر سیمان وارد کند، اما از استان ایلام واردات سیمان نداشته باشد. یا از کشور هند سیمان به افغانستان صادر شود، اما ما نتوانیم از بیرجند یا زابل به افغانستان سیمان صادر کنیم. بازار سیمان عراق را باید بازگردانیم، چراکه با از دست دادن این بازار صنعت سیمان دچار رکود میشود. اگر روابط دوجانبه ما با همسایگان خوب باشد، بهطور یقین برای بازار صادرات ما بسیار موثر واقع خواهد شد. درنهایت میتوانیم روابطمان را به روابط چندجانبه و روابط ترجیحی با کشورهای خاورمیانه یا خاور دور یا کشورهای توسعهیافته سوق دهیم. بنابراین هر اندازه روابط چندجانبه ما بیشتر شود، در نهایت میتوانیم به عضویت سازمان تجارت جهانی درآییم و از امتیازهای عضویت در این سازمان بهرهمند شده و از مقررات تبعیضآمیزی که با غیراعضای این سازمان میشود، معاف شویم. برای مثال کشور ما در رقابت با ایتالیاییها میتواند صادرکننده انواع سنگ، کاشی و سرامیک باشد یا میتوانیم روابط خوبی با قطر داشته باشیم. در حال حاضر سرامیک ما با تعرفههای تبعیضآمیز به کشورهای قطر یا کشورهای جنوب خلیجفارس صادر میشود. این شرایط تبعیضآمیز به این دلیل است که ما عضو سازمان تجارت جهانی نیستیم. درحالیکه برای اعضای این سازمان تبعیضهای فنی، تعرفهای و دامپینگ و ضددامپینگ وجود ندارد.
در ارتباط با فولاد هم ما همچنان گرفتار خامفروشی هستیم. بپذیریم یا نپذیریم قیمت نیروی انسانی در کشور ما ارزانتر از متوسط قیمتهای جهانی است. باید قبول کرد قیمت حاملهای انرژی در کشور همچنان از متوسط جهانی کمتر است. در حوزه فولادسازی باید سرمایهگذاری جدید متوجه واحدهای مقرون بهصرفه اقتصادی از نظر مقیاس باشد، چراکه در ابتدای روی کار آمدن دولت نهم، احداث ۸ واحد فولادی در استانهای کمتر توسعهیافته برنامهریزی شد و در همان دوره مدعی شدند در مدت ۳ سال این واحدها به بهرهبرداری میرسند. ظرفیت تمام این واحدها ۸۰۰هزار تن در نظر گرفته شد، درحالیکه در دنیا دیگر واحد فولادسازی با مقیاس کمتر از ۲میلیون تن به هیچوجه اقتصادی نیست. نکته دوم نیز مکانیابی نادرست این واحدهای فولادسازی بود. این در حالی است که برای توسعه مناطق کمتر توسعهیافته باید راههای دیگری بیابیم، نه اینکه واحد فولادی که باید لب دریا احداث شود را در یک منطقه کمآب و محروم احداث کنیم، آن هم با ظرفیت ۸۰۰ هزار تن. برای مقرون بهصرفه کردن واحدهای فولادی باید مقیاس آنها را ۲ میلیون تنی کنیم و واحدها را به جایی که به آب دسترسی دارد، انتقال بدهیم. ساحل جاسک تا چابهار برای استقرار واحدهای فولادی جای مناسبی است. از سوی دیگر هزینه حمل مواد باید به گونهای باشد که در نهایت فروش محصول مقرون به صرفه شود. از سوی دیگر واحدها باید کنار اسکله شکل بگیرند و برای صادرات بار اسکله شود.
مهمترین اقدامی که میتوان انجام داد، تلاش برای وارونه کردن جهت واردات به صادرات است، چراکه تمام امکانات سختافزاری و نرمافزاری در کشور ما در جهت تسهیل واردات شکل گرفته است. تمام زیرساختهای کشور ما از جمله ایجاد اسکلهها در بنادر، خطوط ریلی و هوایی، نوع سرویسدهی و خدمات ما و... در کشور همچنان در جهت تسهیل واردات است نه صادرات. کارشناسان ما بیشتر وارداتی هستند تا صادراتی. باید این سیاستها را اصلاح کرد و تسهیلات و برنامهریزی را هر چه بیشتر به سمت صادرات سوق داد.