به گزارش می متالز، بانک مرکزی با ابزار کنترل نرخ تورم که همانا ایجاد محدودیت در چاپ اسکناس و خلق پول است، به وظیفه اول خود که ثبات در قیمت است، عمل میکند و با کاهش نرخ بهره مردم را تشویق میکند که بهجای سپردهگذاری در بانکها با پول خود به کارآفرینی و در واقع به ایجاد شغل بپردازند. اصغر سمیعی زفرقندی تحلیلگر بازار ارز و رئیس اسبق کانون صرافان در یادداشتی برای آرمان نوشت:
«برای بانکهای مرکزی دو وظیفه اصلی تعریف شده است؛
اول، ثبات نسبی قیمتها که البته به معنی ثابت نگهداشتن نیست و فقط هم مختص قیمت ارزها نخواهد بود، بلکه مربوط به همه کالاهاست و ارزهای مختلف را هم شامل میشود. معنی ثبات هم این است که سالانه کمترین نوسان را در معدل قیمت کالاهای مختلف مشاهده کنیم؛ در این سبد برای گرفتن معدل از زمین و مسکن گرفته تا برنج، روغن، حبوبات، گوشت، نان، بنزین و سایر حاملهای انرژی، ارز، طلا، آهن و غیره را شامل میشود. و همانطور که اشاره کردم یکی از دو وظیفه اصلی بانکهای مرکزی ایجاد ثبات نسبی در این قیمتهاست.
وظیفه دوم که شاید از اولی مهمتر هم باشد ولی متاسفانه در کشور ما کمتر مورد توجه قرار گرفته ایجاد شغل است. بله، این هم یکی از دو وظیفه اصلی بانک مرکزی است. شاید خیلیها بگویند بانک مرکزی که وزارت کار یا وزارت صنایع نیست یا اینکه وزارت آموزش و پرورش قطعا تعداد بسیار بیشتری میتواند شغل ایجاد کند و چرا اصلا وزارت بازرگانی مسئول ایجاد شغل نباشد؟ ولی به هر حال امر اشتغال در همه دنیا بر عهده بانکهای مرکزی مستقل نهاده شده و البته برای این دو وظیفه ابزارهای مختلف هم در اختیار بانک مرکزی قرار دارد.
بانک مرکزی تعیینکننده نرخ بهره در بانکهای کشور است که از جمله اختیارات این نهاد محسوب میشود، یعنی یکی از ابزارهاست. نظارت و رصد عملکرد بانکها، موسسات مالی و صرافیها از جمله اختیارات بانک مرکزی است، ولی بالا بردن حجم نقدینگی نه وظیفه و نه از اختیارات بانک مرکزی است و نیاز به مصوبه مجلس و تایید شورای نگهبان دارد. بانک مرکزی با ابزار کنترل نرخ تورم که همانا ایجاد محدودیت در چاپ اسکناس و خلق پول است، به وظیفه اول خود که ثبات در قیمت است، عمل میکند و با کاهش نرخ بهره مردم را تشویق میکند که بهجای سپردهگذاری در بانکها با پول خود به کارآفرینی و در واقع به ایجاد شغل بپردازند.
حتی اگر پولشان برای ایدهورزی کافی نیست با وام گرفتن از بانکها اقدام به ایجاد کارگاهها، کارخانهها و بنگاههای مختلف کرده و البته هر یک از آنها تعدادی کم یا زیاد شغل ایجاد خواهند کرد. خود ایجاد شغل علاوه بر اینکه حجم تولید را در کشور بالا میبرد، باعث میشود که شاغلان با درآمد حاصل از کار خود از تولیدات کشور بهرهمند شده و با ایجاد نیاز به آن تولید است که کارخانههای بیشتری برای تولید آن کالا ایجاد و کارگرهای بیشتری هم استخدام میشوند که این روند هرچقدر تداوم یابد، مشاغل بیشتری خلق میکند. شاغلان بیشتر، گسترش مصرف، افزایش تقاضا و تولید و درآمد بیشتر از جمله نتایج این امر است که در نهایت باعث رونق اقتصاد، رفاه ملت و سرفرازی کشور خواهد شد.
بنابراین رگ حیات اقتصاد در هر کشوری بانک مرکزی است. اگر بانک مرکزی با استفاده صحیح از اختیاراتش دو وظیفه اصلی خود را انجام دهد، ثمرات آن شامل حال همه مردم خواهد بود و اگر وظایف اصلی خود را عمدا یا سهوا فراموش کند، یا اصولا از اول به دو وظیفه اصلی خود آگاه نباشد، بدا به حال اقتصاد آن کشور و بدا به حال مردم آن.»