به گزارش می متالز، در این میان میتوان گفت عوامل درونسازمانی و برونسازمانی نیز تکمیلکننده و تعیینکننده موفق شدن یا نشدن بنگاهها و شرکتهای معدنی هستند و انتظار میرود نوع عملکرد آنها طوری باشد که در راستای رسیدن به اهداف شرکت معدنی و بر اساس استانداردهای بینالمللی حرکت کنند. در واقع انحراف از اهداف تعریف شده برای شرکتهای معدنی دلیل اصلی موفق نشدن است. بنابراین نگرش و نوع نگاه مدیران به انجام پروژههای تعریف شده، اثر مستقیم دارد.
عضو کمیته تخصصی زمینشناسی سازمان نظام مهندسی معدن استان تهران در زمینه اهدافی که برای شرکتهای معدنی تعریف میشوند گفت: اهداف تعریف شده در اساسنامه شرکت و در قالب موضوع شرکت مطرح میشوند. انحراف از این اهداف یکی از عوامل موفق نبودن شرکتهای معدنی است. به عنوان نمونه بر مبنای سلیقه مدیریت شرکت معدنی تغییراتی در اولویتبندی اهداف ایجاد شده و باعث انحراف از اهداف شرکت معدنی میشود. وحید صائبفر با بیان این مطلب افزود: مصداق این موضوع حذف اکتشاف بهعنوان مبنای کارهای معدنی و اولویت دادن به استخراج موادمعدنی بدون اکتشاف صحیح است که به احتمال زیاد در درازمدت و بهدلیل کاسته شدن از عیار و ذخیره مادهمعدنی و ایجاد خسارت جبرانناپذیر و همچنین کمرنگ شدن یا حذف بعضی از اهداف (به دلیل اعمال مدیریت سلیقهای همچون اولویت قائل شدن برای فرآوری بدون انجام کارهای اکتشافی کافی) باعث موفق نشدن شرکتهای معدنی است. به گفته وی، رویآوردن شرکتهای معدنی به کارهای سادهتر همچون خرید و فروش مواد معدنی بهجای اکتشاف و تولید محصول معدنی که با افت شدید نرخ مواد معدنی همچون آهن در چندسال گذشته، بسیاری از شرکتهای معدنی را به ورطه ورشکستگی کشانده یا نگاه مدیران شرکت به انجام بعضی از مطالعات زیربنایی لازم برای معادن همچون زمینشناسی، اکتشافات و کم ارزش دانستن این نوع بررسیها، اختصاص نیافتن بودجه لازم و زمان کافی برای آنها، ایجاد شعبهها و دفاتر نمایندگی متعدد در بسیاری از شهرها بدون توجه به میزان کارایی این دفاتر و هزینههای تاسیس و اداره آنها و صرف مبالغ هنگفت برای ادامه کار این دفاتر از دیگر موارد این بحث است. درکنار تمام موارد یادشده، توجه به سرمایه مورد نیاز یک شرکت معدنی از جمله مواردی است که روی روند فعالیت اثرگذار خواهد بود. این درحالی است که بیتوجهی موسسان شرکت به موضوع بسیار مهم و اساسی یعنی زمانبر بودن و الزام به سرمایهگذاری زیاد با نرخ بازگشت طولانیمدت برای تمام فعالیتهای معدنی، تمام معادلاتشان را برای رسیدن به نتیجه دلخواه از بین میبرد.
به گفته صائبفر، بسیاری از سرمایهگذاران به بازگشت سرمایه خود در زمان کوتاه و با نرخ بهره بالا فارغ از این واقعیت که در کارهای معدنی حداقل چندسال باید سپری شود تا شرکت معدنی به سوددهی برسد، باور دارند اما با تخصیص نیافتن سرمایه و بودجه لازم برای انجام انواع فعالیتهای معدنی، تخصیص دیرهنگام سرمایه لازم برای شروع و بهویژه ادامه کارهای معدنی، تخصیص ناکافی بودجه و در نتیجه انباشت بدهی شرکت معدنی به کارکنان، پیمانکاران، مشاوران و همچنین نهادهای دولتی مانند دارایی و بیمه، مشکلات این بخش افزایش مییابد. وی افزود: بعضی از مدیران چشم امید به دریافت وام برای تامین سرمایه دارند غافل از اینکه نرخ تسهیلات بانکی کشور و زمان بازپرداخت اقساط وام و همچنین دشوارییهای بسیار زیاد در اخذ تسهیلات و نیاز به تهیه انواع وثیقههای مورد تایید بانکها همواره برای آنها وجود دارد، دریافت وام نیز بسیار دشوار است و با توجه به زمانبر بودن آغاز دوره سوددهی شرکتهای معدنی، بازپرداخت اقساط آنها را دشوارتر میکند. به گفته این کارشناس بخش معدن، امید بعضی از شرکتهای معدنی به سرمایهگذاریهای خارجی است که درحالحاضر با وجود ابلاغ سیاستهای جذب سرمایه، بهدلیل مشکلات زیاد ناشی از سیاستهای کلی حاکم بر معادن و عوامل برونسازمانی یادشده، کمتر سرمایهگذار خارجی میل و رغبتی برای سرمایهگذاری در معادن دارد. وی بر این باور است که عوامل بسیار زیادی را میتوان در موفق نشدن بسیاری از شرکتهای معدنی موثر دانست. عوامل برونسازمانی، چندان در کنترل شرکت معدنی نبوده و تنها راه برونرفت از دشواریها و مشکلات ناشی از این عوامل را میتوان پیروی و رعایت مجموعه قوانین، شیوهنامهها و آییننامههای دولتی و نیز پرداخت انواع هزینههای مرتبط مانند حقالارض، حقوق دولتی، حق مرتع، مالیات، بیمه و... دانست. همچنین باید سعی کرد در مراحل فعالیتهای معدنکاری، تمام امور با هماهنگی، نظارت و موافقت دستگاهها و نهادهای دولتی انجام شوند. صائبفر افزود: از طرف دیگر بسیاری از عوامل درونسازمانی قابل کنترل هستند و با رعایت مجموعه مواردی که از طرف قانون تجارت برای چگونگی و نحوه کارکرد شرکتها پیشبینی شده، میتوان بخش اعظم عوامل درونسازمانی را کنترل کرد. در واقع مهمترین، بارزترین، تاثیرگذارترین و برجستهترین عوامل کنترلکننده درونسازمانی، رفتار، خلق و خو و منش مدیرعامل است. وی با بیان این مطلب افزود: مدیرعامل به عنوان رکن، و محور شرکت معدنی از یک طرف میتواند با عملکرد صحیح خود جایگاه شرکت را ارتقا بخشد و از طرف دیگر با ندانمکاری و مدیریت سلیقهای و تصمیمگیریهای غیر منطقی و احساسی، جایگاه شرکت را تنزل داده و آنرا در دوره بسیار کوتاهی بهنابودی بکشاند و دستاوردهای کاری چندین ساله مجموعهای از افراد متخصص و سرمایهگذاریهای انجام شده را از بین ببرد. بنابراین یکی از مهمترین عوامل موفق نشدن شرکتهای معدنی، مدیریت بد مدیرعامل است.
در راستای موارد مطرح شده، میتوان به سختگیری و ملزم کردن کسانی که قصد ورود به شغل معدنکاری را دارند اشاره کرد چراکه در گام نخست و با شروع فعالیت معدنی، داشتن صلاحیت فنی و اقتصادی جزو شرایطی است که باید شخص متقاضی آن را داشته باشد در غیر اینصورت امکان انجام فعالیت به وی داده نخواهد شد. اینکه این موضوع تا چه اندازه در انتخاب مدیران ارشد برای شرکتهای معدنی مورد نظر قرار میگیرد تا عملکرد آنها به بهترین شکل ممکن باشد موضوعی است که امروزه از سوی کارشناسان بخش معدن مورد توجه قرار گرفته است.